اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل
اشتراک و ارسال مطلب به:
حدود صد سال پیش قاجارها از قدرت در ایران ساقط شدند و عملا هم تلاش چندانی برای بازگشت به قدرت نکردند. با این حال ، هنوز که هنوزه یک دسته -از جمله طرفداران سلطنت پهلوی- از هر فرصتی استفاده و یا سو استفاده می کنند که بر سر قاجارها بکوبند. خیلی وقت ها هم کوبیدنشان بی انصافی است. مثلا داشتم در یوتیوب یک مستند در مورد تاریخ موسیقی در ایران می دیدم. جا به جا یکی هم می کوبید بر سر دربار قاجار. در صورتی که دربار قاجار هر عیبی هم داشت، بی مهری به هنر موسیقی جزو آن نبود. اتفاقا شاهان قاجار خود به موسیقی علاقه مند بودند. اگر در آن دوره به موسیقی ظلم می شد توسط قاجاران نبود. ظلم به موسیقی را همان ها می کردند که با مدارس مدرن، دوش حمام، انجمن نسوان و…. مخالفت می کردند. قاجاران در این مخالفت ها نقش زیادی نداشتند.
الان که از قاجاران در قدرت خبری نیست. خوب بنگرید می بینید اونهایی که الان سر قدرتند وارثان معنوی چه کسانی هستند. وقتش نیست که دست از سر نفرین شاهان قاجار بردارید؟ اون قدرها هم بد نبودند!
از اونها بدتر (بسیار بسیار بدتر) حی و حاضر فراوان داریم.
شما به نفرین قاجارها و شاهان هفتصد کفن پوسانده مشغولید و اونها هم ما را می چاپند و به ریش
و گیس ما می خندند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
سرودست شکستن برای نذری و کرامت انسانی؟
این روزها فیلم هایی از تقلای افراد مرفه برای گرفتن نذری هایی نه چندان گرانقیمت در فضای مجازی دست به دست می شوند. یک عده بسیار از آن تاسف می خورند و آن را نشانه افت کرامت انسانی می دانند.
به نظر من مسئله مهمی نیست. از این مشاهده نمی توان چنین نتیجه ای گرفت. ما آدم ها در همه جای دنیا و با هر درجه از رفاه ویا هر دیدگاه و جهان بینی ، وقتی در جمعی هستیم که خود را از آن جدا نمی دانیم دوست داریم با هم کل کل کنیم. یک نمودش هم این هست که وقتی چیزی به طرفمان پرت می سود می پریم که اولین کسی باشیم که آن را در هوا می قاپیم.
در عروسی ها هم وقتی دسته گل عروس را پرت می کنند دختر وپسرها سر گرفتن آن همدیگر را جر واجر می کنند و چه لباس های گرانبهایی که سر آن پاره نمی شود.💐😉
این دختر وپسرها که واقعا برای عروسی این همه مشتاق نیستند . اگر هم باشند واقعا که باور ندارند با به دست آوردن آن دسته گل به زودی ازدواج خواهند کرد. برایشان یک بازی چالشی است و بس! در جمعی -که به آن -در اون چند ساعت عروسی حس تعلق یافته اند -جو گیر می شوند و اون طور برای یک دسته گل سر و دست می شکنند،
از مشاهده فیلم های مربوط به نذری گرفتن من نتیجه ای نمی گیرم جز این که اون مراسم باعث شده این افراد نسبت به هم حس تعلق بیابند. این چیزی است که اپوزیسیون مخالف مذهب از درک آن عاجز هست. نمی فهمد که همین گونه مراسم و جمع ها چه احساس تعلقی بین جمع های بزرگ ایجاد می کند و این جمع ها با این حس تعلق چه قدرت اجتماعی ای پیدا می کنند. در مقابل مذهبیون کاملا به قدرت این نوع جمع ها واقفند. بیخود نیست که در اغلب کشورها (از جمله خود آمریکا) مذهبیون از قدرت بالایی برخوردارند.
دست کم ریچارد داوکینز این را می فهمد وقتی جمع های اوانجلیک ها را مطالعه می کند. اما دنباله رو های ایرانی اش اغلب نمی فهمند.
تا این را نفهمند، فکر نکنم قدرت اجتماعی و به دنبال آن سیاسی بتوانند کسب کنند.
یکی از علل دوام هزارساله روم باستان را -علی رغم همه فسادها و ضعف ها کاستی ها-
همان جمع هایی می دانند که با هم به تماشای مبارزات وحشیانه گلادیاتوری می پرداختند. این جمع ها به مردم روم باستان یک حس جمع و هویت جمعی می داده که ضامن بقایش می شده.
ما که دنبال قدرت نیستیم و " به کتابی و گوشه چمنی" خوشیم. اونهایی که دنبال قدرت سیاسی هستند باید بدانند که تنها با بحث های تئوریک صرف یا ایراد گرفتن از حریف
و افشا گری از فساد آن راه به جایی
نمی برند . باید بتوانند با همین نوع مراسمات جمع های خود را تشکیل دهند. در میان اپوزیسیون تنها سلطنت طلبان این نکته را خوب می فهمندو روی جشن های باستانی مانور می دهند. بیخود نیست که بیشتر از چپ ها یا لیبرال دموکرات ها مردم می توانند آنها را بفهمند.
بحث های تئوریک چپها یا لیبرال دموکرات ها برای توده های مردم خیلی ملموس نیست. اما مراسم و جمع ها ملموسند.
🍀@minjigh
تماشای Crazy rich Asians را توصیه می کنم.
داستانش داستان پیچیده ای نیست. یک داستان سیندرلایی است. اما به تماشایش می ارزد.
نکاتی که توجه مرا جلب کرد:
١- سیندرلای این فیلم برعکس سیندرلای کلاسیک ، بلوند نیست. بلکه قیافه ای چینی دارد.از وقتی که مردم شرق آسیا پولدار شده اند قیافه شان هم مد شده! ما که بچه بودیم وقتی می خواستند بگویند فلانی زشت هست می گفتند شبیه چینی هاست. اما الان سیندرلا هم شکل و قیافه چینی یافته .
٢- سیندرلای محبوب قرن ٢١، دختری نیست که توانمندی هوشی اش از موش های خانه هم پایین تر است ودر ابتکار عمل جلوی موش های خانه هم کم می آورد. سیندرلای محبوب قرن ٢١ ریاضیدان هست. کمابیش یک نابغه ریاضی. ظاهرا جماعت ذکور از این طرز فکر که زنان برای جذاب بودن باید کم هوش و کم سواد باشند دست برداشته اند!
تا جایی که سیندرلایشان هم نابغه شده. راه بسیار طولانی و دشوار پیموده شده تا به این جا رسیده ایم!
٣- برخی دیالوگ های فیلم جالب هست. مثلا جایی که اون خانم متشخص بالاخره جلوی همسر بهانه گیرش می ایستد. جملاتی که به زبان می آورد شنیدنی هست.
٤- و اما صحنه مهمانی دخترانه قبل از عروسی. در خارج رسم هست که قبل از عروسی دوستان عروس با عروس و دوستان داماد با داماد برای آخرین بار، جشن مجردی می گیرند. در جشن های مجردی به سیم آخر می زنند.در این فیلم چون خانواده داماد فوق پولدار هستند جشن هایشان هم خاص هست. بخشی از جشن دخترانه مجردی خرید مجانی است. اون میلیاردر ها برای این که اجناس مجانی به کف آرند همدیگر را پاره می کنند. اونجا یکی می گه هیچ کس به اندازه میلیاردر ها برای جنس مفت خودش را جر نمی ده. ملاحظه می کنید ؟! همه جا آسمان همین رنگه.😆🌈🌈
🍀@minjigh
اشتراک و ارسال مطلب به:
چندی پیش تاجزاده را دستگیر کردند . عده ای هم در حمایت از او ، کارزار راه انداخته اند. من از تاجزاده بدم نمی آد. حتی می شه گفت یک کوچولو خوشم هم می آد. اما این همه تاکید روی شخص او، باعث می شه که این تصور در میان عموم مردم که اخبار مربوط به زندانیان فقط به گوششان می خوره به وجود بیاد که تنها مسئله تاجزاده هست که ما اینجا داریم. برای همین می خواهم بگم که الان حدود ٢٠٠ هزار زندانی در کشور داریم. طبعا برخی از این ها افراد مجرمی هستند که زندان حقشان هست. اما خیلی شان چنین نیستند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
مثلا هنوز بر این باورم که
سرویس خیلی از بیمارستان های دولتی، از سرویس های بیمارستان های خصوصی با زلم زیمبو ی آن چنانی بهتر هست چون به بیمار مثل یک انسان نگاه می کنند نه مثل یک کیف پول! در بیمارستان دولتی به تجهیزات اتاق عمل و امکانات بهداشتی می رسند و در بیمارستان خصوصی به پرده و موکت و لوستری که چشم همراه مریض را می گیرد. من کج خلقی پرستار وظیفه شناس بیمارستان دولتی را سر رعایت نکردن ضوابط بیمارستان هزار بار ترجیح می دهم به قربان صدقه رفتن های تصنعی کارکنان بیمارستان های خصوصی جهت تیغ زدن بیشتر مشتری که درواقع برای سلامت و جان بیمار آن قدر ارزش قایل نیستند که خلقشان را برایش تنگ کنند!)
هنوز هم معتقدم دردسر ویلای شخصی خریدن و باغ شخصی نگاه داشتن، بیشتر از کیفش هست. یک روز باید نگران سمپاشی باشی، یک روز نگران دزدیده شدن وسایل و.....
دوست دارم و خوشتر دارم که آدم سلامت باشه روی دوپای خودش بره توی دامن طبیعت بی آن که در پی تملک آن باشه.
این طوری سبکبارتر و سبکبال تر هست. طبیعت خداست و منتی هم نداره! این طوری آزاد هستی تا هر جا که دلت خواست بروی. خودت را در چهاردیواری باغ و ویلایت حبس نمی کنی. بدون اون باغ، آزاد هستی که هر کجا دلت خواست پر بکشی.
اگر بدنت آن قدر سالم نبود که به طبیعت بکر بروی، باز پارک های شهر هستند. اگر مزاحمت گشت ارشاد نبود همه دور هم در پارک شهر خوش می بودیم. لزومی حس نمی شد که افراد باغ شخصی بخرند و احیانا، برای رسیدن به این درجه از تمکن مالی بچاپند! زحمت نگهداری پارک عمومی را شهرداری می کشد. من قرار نیست نگران آفت ها وآبیاری و،،، آن باشم. اما من نوعی وقتی می بینم گشت ارشاد دختر- پسرها را مثل ابر بهاری در پارک به گریه انداخته، اعصابم خرد می شه.
به خدا اگر گشت ارشاد نبود مردم نصف انگیزه شان را برای مال اندوزی از طریق چاپیدن از دست می دادند. در همین پارک های شهر خوش می گذراندند. نه هوس خارج می کردند نه هوس خرید باغ. خیلی جامعه سالم تری می داشتیم. سرمایه ها هم در داخل کشور باقی می ماند و صرف سازندگی می شد. صرف سرمایه گذاری سود ده و با منفعت.
اشتراک و ارسال مطلب به:
در کشورهای دموکراتیک انواع و اقسام مکانیزم ها برای مهار فساد و یا جلوگیری از فساد بزرگان سیاست و قدرتمندان هست. احزاب سیاسی فسادهای رقیب را رو می کنند بنابراین، احزاب در فساد نمی توانند زیاده روی کنند. مطبوعات آزاد هست. مکانیزم های حسابرسی هست. قوه قضاییه مستقل هست و…. افرادی که در دموکراسی ها به قدرت می رسند در چهار دیواری کشور خود کمتر خطا انجام می دهند. لزوما آدم های خوبی نیستند اما سیستم شان زیاد اجازه کثافتکاری در داخل مرزها نمی دهد. اگر تمایل به فساد داشته باشند، کثافتکاری هایشان را می برند خارج از کشور دموکراتیک خود انجام می دهند.
در کشور های گرفتار استبداد فردی یا الیگارشی از این سیستم ها ی مهار فساد نیست و کسانی که در بالای هرم قدرت قرار می گیرند می لمبانند. اما اشتهایشان با ٢٠-٣٠ میلیارد دلار سیر می شود و تمام می شود. اتفاقا همان استبداد و تکروی شان اجازه نمی دهد که بذارند بقیه هم به این فساد در چنین ابعاد بزرگ مبتلا شوند. خلاصه فسادشان با ٢٠-٣٠ میلیارد دلار جمع می شود و بقیه برای ملت می ماند.
اما امان از حکومت های ایدئولوژیک! اشتهای دولتمردان حکومت های ایدئولوژیک برای فساد مالی سیری ناپذیر هست. هر جای دنیا که چهار تا جوانک از والده محترمه قهر می کنند و در خانه را می کوبند، پتانسیل آن را دارند که به دامان این ایدئولوژی بغلتند. حکومت هم نمی خواهد هیچ کدام از آنها را از دست دهد. با پلو چلو می خواهد از آنها پذیرایی کند تا بیشتر به سمت ایدئولوژی بغلتند و به سر قطب این ایدئولوژی قسم بخورند. این حمایت ها را که به طور قانونی نمی توان به دست این جوانان یاغی رساند. حتما باید زیرآبی و غیر شفاف باشد و اینجاست که ده ها مورد فساد چند میلیاردی روی می دهد. فساد این نوع حکومت ها با ٢٠-٣٠ میلیارد جمع نمی شود. هر مورد از این فساد ها که مربوط به جوانان از ننه قهر کرده یکی از مناطق دنیاست برای مردم مفلوک کشور ایدئولوژیک، ٢٠-٣٠ میلیارد دلار آب می خورد.
اشتراک و ارسال مطلب به:
اگر کسی باشه که به هر دلیلی (از نظر ما موجه یا ناموجه) تریبونی برای بیان نظراتش داشته باشه که کمتر کسی داره و از این تریبون حرف مردم را بزنه، چرا باید کمر به تحقیر و مسخره اش بزنیم؟! فردا اگر پایش را از حدش گذاشت بیرون و زیاده خواهی کرد می نشانیم سر جاش. اما تا جایی که حرف مردم را از تریبون یگانه ای که یه جوری بهش رسیده بیان می کنه بذارید حرف دل مردم را بزنه.
وقتی مردان و زنان سیاست ما مردم را ابزاری برای رسیدن به قدرت می بینند ما چرا اونها را به صورت ابزار نگاه نکنیم؟!
قبولش نداریم که نداریم. فعلا در این مقطع اگر کاری می کنه که در راستای هدف ماست و تنها کسی است که می تونه این کار را بکنه برای چی باید مسخره اش کنیم؟!
اشتراک و ارسال مطلب به:
از سه چهارسال پیش، در دانشگاه های ایران یواش یواش توجه به نکات ایمنی مورد توجه قرار می گیرد. حوادث ناگوار مثل انفجار بزرگ در بیروت، آتش سوزی پلاسکو، انفجار کپسول های اکسیژن در بیمارستانی در تهران و نظایر آن ، کم کم باعث شده که مسئولان و مدیران مربوطه به فکر بیافتند که باید بالا بردن استاندارد های ایمنی را جدی تر گرفت.
شش هفت سال پیش، تعداد آزمایشگاه ها در کل کشور که استاندارد قابل قبولی به لحاظ ایمنی داشتند خیلی محدود بود. یکی از مراکز پیشرو در این امر دانشگاه شاهرود بود.
عزیزی این نکته را به تحسین گفت. من اشاره کردم که گویا ساخت بناهای روستایی در شهرستان شاهرود هم از ایمنی نسبتا خوبی برخوردار هست. در دوره اول احمدی نژاد برای ایمن سازی خانه های روستایی وامی اعطا کردند. شهرستان شاهرود از جمله معدود جاهایی بوده که این وام درست به کار گرفته شده. در اغلب شهرستان ها، روستاییان اندکی از وام را به مامور مربوطه رشوه دادند تا نادیده بگیرد که پول را به جای ایمن سازی خانه ها صرف خرید اجناس کمابیش تجملی می نمایند!
آن عزیز با شنیدن این حرف ، این رفتار درست در شاهرود را به تمدن باستانی و عرفای آن خطه نسبت داد.
راستش فکر نمی کنم امروزه، عرفای هزار سال پیش بر رفتار مردم چندان تاثیری داشته باشد. من فکر می کنم چند نفری (آدم زنده!) بوده اند که میان روستاییان در شهرستان شاهرود رفته اند وبه زبان خود آنها برایشان به طور واضح و قابل فهم تشریح نموده اند که چرا ایمن سازی ساختمان مهم هست. اونها هم که دیده اند برای حفظ جان خود و عزیزانشان ایمن سازی مهم هست متقاعد شده اند که از وام درست استفاده کنند. علی الاصول این کار باید در همه روستاهای ایران انجام می گرفت. تنها دادن وام کافی نیست. تشریح اهمیت پروژه به کاربران و گیرندگان وام هم بسیار مهم هست. اما معمولا از آن غفلت می شود.
نسبت دادن مسایل امروز -چه مثبت چه منفی- به شخصیت های مثبت یا منفی هزاران سال پیش سلب مسئولیت از خود، نوعی جبرگرایی و آدرس غلط دادن هست.
🍀 @minjigh
اشتراک و ارسال مطلب به:
هر زمان که یکی را (چه ایرانی چه خارجی) به دلایل سیاسی دستگیر می کنند، یک میخ روی تابوت توریزم ایران زده می شه. خیر سرمان دلمان خوش بود که روزی، صنعت توریزم یک مقدار اقتصاد کشور را از بن بست بیرون خواهد آورد😔😔😔.
#احمدرضاجلالی_را_اعدام_نکنید
هر وقت که یک دانشمند دو تابعیتی را که برای ارائه سخنرانی به ایران سفر کرده دستگیر می کنند به بدنه علمی کشور و مراودات علمی بین المللی که لازمه پویایی علمی است ضربه جبران ناپذیر وارد می آید.
#احمدرضاجلالى_را_اعدام_نکنید
واقعیت این هست که درصد قابل توجهى از مردم ایران، به خصوص همان درصد از مردم که فرزندی در خارج از ایران دارند، دلایل رسمی اعلام شده برای دستگیری ایرانیان دوتابعیتی در مرزها را باور نمی کنند و گمان می برند که دستگیری به دلایل سیاسی بوده نه به دلایل متعارف حقوقی.
اطلاعات من کافی نیست که چیزی را اثبات یا رد بکنم. فقط دارم گمان ها و تصورات بخشی از مردم را در این باره بازگو می کنم. این بخش از مردم که عزیزی در خارج دارند اخبار مربوط به دستگیری ایرانیان دو تابعیتی را دنبال می کنند و گمان می برند(ان شالله که گمان شان غلط هست) که هر بیگناهی از جمله فرزند دلبند آنها ممکن هست سر بده بستان های سیاسی به گروگان گرفته شود.
در نتیجه برای دیدار با فرزند خود و پذیرایی از فرزند در محیط خانه شرقی، سرمایه از کشور خارج می کنند ودر ترکیه خانه می خرند. سرمایه ای که در وضع اسفناک اقتصادی از کشور به این شکل خارج می شود تنها گوشه ای از هزینه های پنهان بگیر و ببندهای این چنینی است. اگر خدای ناکرده اعدامی صورت گیرد هزینه ها برای کشور چندین برابر خواهد شد.
#احمدرضاجلالى_را_اعدام_نکنید
هر اعدامی که در کشور صورت می گیرد به وجهه بین المللی کشور ضربه می زند. اعدام یک ساینتیست دو تابعیته که ٧٥ برنده جایزه نوبل برای آزادی اش نامه امضا کرده اند، ضربه جبران ناپذیر وارد خواهد ساخت. به خصوص به وجهه علمی کشور.
#احمدرضاجلالى_را_اعدام_نکنید
اشتراک و ارسال مطلب به:
در یکی از قسمت های سریال کراون، به ملکه اطلاع می دهند که یکی از افرادی که مقام بالایی در دربارش داره جاسوس شوروی هست. ملکه اولش فکر می کنه منظور نخست وزیر هست. اما در آخر اپیزود معلوم می شه که فرد مورد نظر، مسئول بخش هنری قصر بوده.
جالب اینه که برای منافع کشور ترجیح می دهند اصلا به روی خودشان هم نیاورند. این ماجرا واقعی است.
داستانش در ویکی پدیا هست:
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Anthony_Blunt
هزینه سیاسی جاسوس-کُشی برای کشور خیلی زیاد هست. در نتیجه در کشورهایی که هوشمندانه اداره می شه وقتی مشکوک می شوند که یکی جاسوس هست نمی آیند فوری بگیرند و…
به جایش او را تحت نظر می گیرند تا جاسوس های دیگر را بشناسند. گاهی به او زیرزیرکی اطلاعات غلط می دهند تا به گوش کسانی که او را گمارده اند برساند و آنها را سر در گم کنند. به همه کشورها جاسوس فرستاده می شود اما برخی از کشورها با مسئله هوشمندانه برخورد می کنند برخی دیگر بدون هوشمندی.
جاسوسی حتی در صنعت هم رواج داره. شرکت های دارویی بزرگ دنیا دایم برای هم جاسوس می فرستند.
شاید هیچ سرزمینی به اندازه سرزمین مصیبت کشیده ما، تاوان سنگین برای مواجهه غیر هوشمندانه با جاسوسی را نداده.حتی بهانه حمله چنگیز هم کشتن تاجران و پیک های مغول بود که حکومت وقت خوارزم به آنها اتهام جاسوسی زده بود. خوارزمشاه نخواسته بود اندکی هوشمندی به خرج دهد و با اطلاعات غلط آنها را برگرداند تا چنگیز گیج شود. خیال کرده بود خیلی هنر می کند که پیک ها را به جرم جاسوسی اعدام می کند. نتیجه نداشتن هوش و ظرافت او در امر مواجهه با افراد مشکوک به جاسوسی ، کشتار چند صد هزار نفری سپاه مغول بود. در دوران معاصر هم که بارها و بارها ملت ایران تاوان کم هوشی مردان سیاست را در مواجهه با پدیده جاسوسی داده اند.
به کشورهای دیگه هم جاسوس می فرستند اما اونها هوشمندانه جلوی خرابکاری را می گیرند نه آن که با اعدام و….. دردرسر بزرگتر از اصل مطلب برای کشور به وجود آورند.
اشتراک و ارسال مطلب به: