تقویت اعتماد به نفس از طریق بالا بردن مهارت و دانش میسر است

+0 به یه ن

گفته می شود دانشجویان دختر اعتماد به نفس کافی ندارند و سر کلاس وسر سخنرانی ها ابا دارند که نظری دهند. برای حل این معضل برخی به دختران توصیه می کنند که همانند همکلاسی های پسر خود، در اظهار نظر ابایی نداشته باشند و در کلاس و سر سخنرانی ها "بلند بلند" فکر کنند. 


 به عنوان شخصی که ١٥ سال هست در کار تعلیم دانشجویان تحصیلات تکمیلی در ایران هست و در همایش بین المللی های متعدد رفتار دانشجویان سراسر دنیا را رصد کرده، جسارتا عرض می کنم این رفتار دانشجویان پسر ایرانی ابدا الگو قرار دادنی نیست! در ایران در صد قابل توجهی از دانشجویان پسر از "اعتماد به نفس کاذب" رنج می برند. بدون مطالعه چنان اظهار نظر می کنند که گویی مرزهای علم را دارند می شکافند. وقتی سر سخنرانی ها نکته ای به ذهن شان می رسد با لحنی آن را بیان می کنند که گویی این نکته ناب به ذهن هیچ کس قبل از آنها نرسیده و نخواهد توانست برسد!
 در جمع بسته که افراد در آن سطح دانش پایینی دارند این رفتار زننده به نظر نمی رسد. در جمع نادانان با این اظهافضل ها مورد تشویق هم قرار می گیرند! ولی سر یک سخنرانی تخصصی که تنی چند از افراد عمری بر آن موضوع کار کرده اند بسیار زننده به نظر می رسد! این رفتار به طور غلیظ تر از درصد قابل توجهی از دانشجویان پسر هندی هم سر می زند (شاید چون انگلیسی شان قوی تر از ایرانی هاست بیشتر اظهار فضل می نمایند!) از مردان کشورهای دست دو بلوک شرق (بلغارستان، رومانی و....) هم به نوع دیگر سر می زند. ولی از اروپای غربی وآمریکای شمالی کمتر می بینیم که کسی سر سمینار از روی اعتماد به نفس کاذب اظهار فضل کند! موقع ارائه مطلب شعارشان این هست: Failing to prepare means preparing to fail. یعنی چی؟! یعنی همین جوری الکی بی مطالعه اظهارفضل نکن! هم روی محتوای مطالبت کار کن و هم روی نحوه ارائه مطلبت هم تمرین کن. 

خوشبختانه دختران ایرانی  عموما از این قبیل اعتماد به نفس های کاذب ندارند. اگر می خواهید الگویی برایشان معرفی کنید زنان موفق دنیا را به آنها بشناسانید نه پسران ناموفق متوهم ایرانی را!  

مشکل اعتماد به نفس با بالا بردن دانش و تمرین مهارت های ارائه مطلب رفع می شود نه با لاف زدن، نه با اظهارفضل های مسخره کردن! دختری که به کمبود دانش خود واقف هست اگر به تقلید آن همکلاسی پسر در جلوی یک دانا اظهار فضل کند و در جواب پوزخند بشنود کاملا اعتماد به نفس خود را از دست می دهد. او که -برعکس همکلاسی اش-متوهم نیست که متوجه پوزخند نگردد! همکلاسی متوهم با پوزخند هم مواجه شود چنین توجیه می کند که آن قدر نکته من نغز بودکه یارو نفهمید! 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

روز دختر

+0 به یه ن

فردا در تقویم ایران روز دختر است. سالی سرشار از اعتماد به نفس، اتکا به نفس، خودباوری و خلاقیت و شادابی برای دختران ایرانی آرزومندم! ❤️😘❤️ 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

افسردگی دختران نوجوان

+0 به یه ن

متاسفانه در فصل بهار خبرهای ناگوار اقدام به خودکشی دختران نوجوان را بیشتر می شنویم. اقدام به خودکشی  توسط دختران نوجوان در دهه های پیشین هم زیاد اتفاق می افتاد اما قبلا دخترها در خفا اقدام به این کار می کردند و والدین برای آبروداری آن را قایم می کردند. اما الان خیلی از دخترها خیابان های شلوغ را برای این کار انتخاب می کنند و دیگر نمی توان لاپوشانی کرد و در نتیجه در جامعه انعکاس پیدا می کند.
خوشبختانه خودکشی دخترها و خانم ها در اغلب موارد منجر به مرگ نمی شود چرا که اطرافیان زود جلوی آن را می گیرند. در واقع وقتی جنس لطیف اقدام به این کار می کند سناریو را طوری می چیند که بازگشت ممکن باشد. (من از بازوی خود دارم بسی شکر که زور خودآزاری ندارد).  شاید از این گفته من به این نتیجه برسید که پس فقط برای جلب توجه دست به این کار می زنند و مسئله آن قدر جدی نیست. این نتیجه گیری نا درست  و ظالمانه است.  در واقع این گونه باید به مسئله نگریست: "ببنید که به چه استیصالی افتاده که برای جلب اندکی توجه با جان شیرین خود بازی می کند!" واقعا فاجعه است.
این روزها همه چیز را به بد بودن وضعیت اقتصادی نسبت می دهیم. اما من فکر نمی کنم در افسردگی دختران نوجوان (زیر 18 سال) وضع بد اقتصادی عامل اصلی باشد.  فشار اقتصادی به طور مستقیم روی این قشر نیست چرا که اغلب نان آور خانه نیستند. اگر این مشکلات اقتصادی حل شود و فشار معیشتی از دوش والدین این دختران برداشته شود باز هم گمان نمی کنم وضع روحی این دختران بهبود قابل ملاحظه ای بیابد.
اگر آزادی های اجتماعی بیشتر شود تا این دختران در خارج از محیط خانواده در جمع های سالم-نظیر گروه های طرفدار محیط زیست یا .... بتوانند فعالیت موثر و ثمربخش داشته باشند اثر مثبت بیشتری در روحیه شان خواهد داشت.


فکر می کنم تضاد فرهنگی بین این دختران و خانواده آنها  و نیز فشاری که والدین -به خصوص مادران- روی این دخترها می گذارند تا آنها دقیقا مطابق ایده آل آنها رفتار کنند عامل موثرتری در به هم ریختن روح و روان این دختران نوجوان باشد.

برای این که زمینه افسردگی فراگیر دختران نوجوان را از بین ببریم لازم نیست صبر کنیم که اوضاع اقتصادی مملکت حل شود. همین الان هم می توانیم در این راه کمکی نماییم.

1) با دختران نوجوان مهربان تر باشیم حتی اگر از رفتار و پوشش آنها مطابق میل ما نیست. فوری به آنها انگ نچسبانیم. این دخترها باید در دوران نوجوانی رفتارهای مختلف را بیازمایند تا راه خود را بیابند. اگر یک قالب از پیش طراحی شده را به آنها تحمیل کنیم لزوما موفق عمل نکرده ایم. خیلی هاشون ریا می کنند و آن را برمی گیرند. خیلی هاشون افسرده می شوند. خیلی هاشون یاغی می شوند  و با حرف حساب ما  هم لج می کنند. 
آن قدر در مسایل کوچک و پیش پا افتاده امر و نهی نکنیم که فردا وقتی مسئله مهمی هم پیش آمد که دخالت ما لازم شد از روی لج سرباز بزنند.

2) وقتی مادری آمد و از دختر نوجوانش بدگویی کرد و از فداکاری های خود دادسخن داد،  آفرین و بارک الله به این مادر نگوییم.  اگر زن با درایت و فهمیده ای بود از عزیزترین کسش جلوی بقیه بدگویی نمی کرد. به خاطر رودربایستی با این زن نفهم و بی درایت نیاییم حرف هایش را تایید کنیم که خوشش بیاید. خوش آمدن یک زن نفهم و بی درایت به چه کار ما می آید؟!

3) در فرهنگ ما اگر دختر بچه ای زمین بخورد و زخم جدی ای بردارد شب پدر برسر مادر غرولند می کند که تو چرا به حد کافی مراقب نبودی. اما در زمان نوجوانی همین دختر، اگر مادر  از روی نادانی   روح و روان دختر نوجوان را در هم بریزد، همان پدر کوچکترین دخالتی نمی کند چرا که گمان می برد احوالات دختران نوجوان را مادرشان بهتر از هر کس می فهمند! من فکر می کنم این تصور درست نیست. من فکر می کنم پدرها بیشتر از این باید با دختران نوجوانشان نزدیک باشند به خصوص وقتی دایم بین مادر  و دختر دعواست. راه حل درست چیست؟ من نمی دانم اما حتما روانشناسان و کارشناسان تربیتی در این باره راهکار دارند. پدران مهربان! اگر دیدید بین دختر نوجوانتان و مادرش در خانه جنگ است آن را سرسری نگیرید. به یک مشاور روانشناسی فهمیده و کاردان مراجعه کنید و ببینید شما باید چه کنید که دختر نوجوانتان ضربه نخورد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تبریزین کابلی کؤرپوسونن اؤزلرین آتان قیزلار

+0 به یه ن

گئچن ایکی اوچ ایلده، نچچه یول اولوپ کی جوان قیزلار ایستییپلر اؤزلرین تبریزین کؤرپولرینن آتیپ اؤلدورله! خوشبختانه اوردا کی قهرمان آقا لار مانع اولوپ قیزلاری نجات وریپلر.

آممان خودکشیه اقدام ائلماخ اؤزی بیر بغرنج و چرکین مسئله دی. بیر انسان ایکی ایل تمام خودکشی کونو سوندا فیکیرلشر سورا اقدام ائلر.
او سن ده کی قیزلارین خودکشیه اقدام ائلمه سی، تازا بیر مسئله دییر.  20-30 ایل قاباخدا او سن ده قیزلار تبریز خودکشی اقدام ائلردیلر. آممان نحوه سی فرقلی دیر. او زامان لار ائو لرینده سم یییردیلر. آتا آنا بیلیپ، تزلیخ جا بیمارستانا آپاراردیلار. سورا دا فامیللره دییردیلر، ائشیه ده ساندویچ  ییپ مسموم اولوپ! آممان بیز اوندا، او قیزلارینان همسن دوخ. علتی ائشیدردوخ. قولاغیزیما یئتیشردی نییین نه سی دی.

ایندی قیزلار گئدیپ خیابان دا خودکشی ائلیر چوخ راخ گؤزه گلیر.
جماعت ایکی  عامل ساییر بو یوخاری آمارا:
1) سطح بالا جماعت اقتصادی مسایلی علت بیلیر و مملکتین اقتصادین کؤریینلری لعنت ائلیر.
من بو نظرینن ائله موافق دییرم. خودکشی الئلیینر جوان قیزلاردیلار. اقتصادی فشار مستقیم بو سنی ده قیزلارین اوستونده دییر (علی الاخصوص تبریز محیطین ده). اگر میانسال آقالار اولسیدیلر، اقتصادی مالی عامل اصلی عامل ساییلا بولردی. آمما 16-17 یاشیندا قیز اوچون، خیر!
2) غیبت ائلیینلر دییلر او قیزلار ائلچی آختاریللار!!!!! آخی منیم باجیم! منیم قارداشیم! ائلچی آختاران اؤزون اولدورمز کی!  خودکشی ائله سه، ائلچی لر بیله سینن قاچارلار!

آممان گؤراخ نیه بیر بئله تبریز ده، او سن ده کی قیزلارین خودکشیه اقدام ائلماخ آماری یوخاری دی؟!
خودکشیه نچچه عامل با هم گرک اولا.
آممان منیم نظریمه اصلی عامل او فشار دی کی آنالاری او قیزلارین اوستونه کامل و perfectionistاولماخ اوچون قویوللار. والله هیچ یئر بیر بئله کی تبریز ده، آنالار قیزلارینا امر  و نهی ائللیر و هر ایشلرینه  دخالت ائللیر ائلمه ز لر!
من تهران دا استخره گئدرم، تبریز ده ده. تبریز ده همیشه رخت کن ده، آنا قیز آراسیندا دعوا دی. آنا پیله ائلییر کی مایووی بئله قییمه، ائله قیی.  قیز دا تنگه گلیر آنانین micromanagement الیندن!

لباس و قییماخدا آنالار قیزلارین تنگه گتیریللر.
درسلر و نمره اوستونده آنالارقیزلارین تنگه گتیریللر.
........

هلم آنالار بوجور پیله ائلماغی اؤزلرینین یاخچی لیغی و فداکارلیغی ساییللار!
نتیجه بو یوخاری خودکشی آماری دی.
یوخاری افسردگی آماری دی.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نیمچه آزادی هایمان را به آسانی به دست خود به باد نسپاریم

+0 به یه ن

ترامپ خیلی داره هارت و پورت می کنه و زور می گه. در این شرایط، بخش بزرگی از مردم ایران -که اتفاقا من خودم هم جزوشان هستم- بیشتر احساسات ناسیونالیستی و مقاومت در برابر اجنبی پیدا می کنند. در جریانات هفته اخیر هم چنین اتفاقی افتاده است.
اما یک نکته اضافه کنم! به خاطر تهدید خارجی و زورگویی ترامپ من حاضر نیستم در داخل نیمچه آزادی های مدنی را که داریم قربانی کنم! حاضر نیستم وقتی کسی از مسایل محیط زیست می گوید و از مسئولان انتقاد می کند همصدا با سرکوبگران بگویم:"هیس! ما الان تهدیدات حیاتی تری داریم !"
حاضر نیستم وقتی فعالان حقوق زنان فریاد دادخواهی سر می کشند با سرکوبگران به بهانه تهدید خارجی هم آواز شوم! تجربه سیمین دانشور در اسفند ١٣٥٧ ما را بس!
مبارزه با تهدیدات خارجی جای خود، کوشش برای ایجاد جامعه مدنی و به دست آوردن آزادی های فردی و اجتماعی جای خود! تهدید خارجی را بهانه ای برای سرکوب فعالیت های مدنی در داخل قرار ندهیم! 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

خشونت "فیزیکی" علیه زنان

+0 به یه ن

این روزها یک فیلم دست به دست می شود که در آن مردی در کوهستان زنش را که اندکی ناز می کردبه دره پرت می کند. زیر آن هم نوشته مردهای ایرانی حوصله ناز ندارند (یا چیزی به همین مضمون(. 


 حالا خیلی مطمئن نیستم اینها ایرانی باشند! امابه قول دوست عزیزم، شاید اینها ایرانی نباشند اما خشونت علیه زنان در ایران خیلی جدی است. من هم ضمن تایید حرفش اضافه می کنم که در فرهنگ شهری مان و بین جماعت با تحصیلات عالیه هم زیاده!

 اما دو موضوع جدی:

 اول این که -به طور متوسط-مردان غربی از مردان ایرانی کمتر حوصله ناز کشیدن دارند. آن چه که موقعیت زنان غربی را ممتازتر می کنه قوانین مدافع حقوق زنان و برخی ساختارهای اجتماعی (نظیر خانه امن) هست.

 دوم هم این که در کشور ما این که مردها چه قدر در خانه خشونت نشان می دهند خیلی بستگی به این داره که دایره دوستانشان چه کسانی هستند. یک سری جمع های مردانه هستند که خشونت علیه همسر را تشویق می کنند. با این جمع ها حشر ونشر کنه چرت و پرت هایشان را در خانه می خواهد پیاده کنه.

 شاید باور تان نشود اما در جامعه فیزیک ایران هم از این جمع ها هستند. در جامعه فیزیک ایران مردان جوان بسیاری هستند که توهم خودنابغه بینی دارند اما مقاله نمی نویسند! خود را چنان والا تصور می کنند که فکر می کنند داور هیچ مجله ای -ولو بسیار معتبر- در قد و قواره ای نیست که بتواند مقالات آنها را ارزیابی کند. طبعا چون مقاله ای نمی نویسندارتقایی نمی یابندو سرخورده می شوند. حرص خود را باید سر یک عده خالی کنند و چه دیواری کوتاه تر از دیوار جنس لطیف! چند تا پیشکسوت هم هستند که اینها را دور خود جمع می کنند و به آنها القاب وصفات بسیار بی معنی و بی ارزشى مانند "ستاره" یا "بسیار عمیق" می بندند که به توهمات آنان دامن می زند! خشونت علیه زنان بین این جماعت متوهم بسیار متداول است! ازدواج با این متوهمان را ابدا توصیه نمی کنم!


 پی نوشت: ورژن آمریکایی شان هم که جناب شلدون در سریال مهبانگ هست. ندیدم این شلدون با این همه ادعای نبوغش یک مقاله درست و درمون بنویسه اما حساب نوار بهداشتی های زن همسایه را هم داره!!! در جهان واقع این قبیل مردها در جامعه فیزیک زیاد هستند اما عموما نمی توانند کار دایم پیدا کنند. برای کار دایم پیدا کردن باید مقاله های متعددی به چاپ رساند و در جاهای مختلف دنیا سمینار داد. این کارها هم سخته و با خلق و خو و توهمات شلدون جور در نمی آد! 🍀@minjigh

 دوازده سال پیش داستانی نوشتم به عنوان "بیژن و مایکل". در این داستان نشان دادم که چه طور توهم نبوغ در بین برخی از مردان جوان ایرانی مانع از پیشرفت علمی آنها می شود. البته بیژن داستان من ضد زن نبود. این خاصیت ضد زن بودن مردان متوهم ایرانی را به تازگی دریافته ام. قبلا فقط این موجودات را باری اضافه بر دوش جامعه فیزیک می دیدم. حالا می بینم ضررشان بیش از اینهاست. هر کدام یک یا چند دختر را هم آزار می دهند. الغرض! داستان را می توانید در این لینک زیر بخوانید.

  
 🍀@minjigh 

تا وقتی که استادانی در جامعه فیزیک هستند که دنبال مرید می گردند این قبیل مردان جوان را که دچار توهم نبوغ هستند به خود جلب می کنند. استاد آنها را عمیق و ستاره می خواند و برایشان نوشابه باز می کند اینها هم برای استاد نوشابه باز می کنند و برایش سینه می زنند! خلاصه دورهمی خوشند! دل دادن و قلوه گرفتن هایشان گلی به سر علم فیزیک نمی زند اما با همدیگه خوشند!

 همان طوری که گفتم این قبیل مردان که دچار توهم نبوغ هستند همسران آزارگری هم از آب در می آیند! فیزیکدان درست و درمون، اگر با کسی که درکش کند ازدواج کند همسر خوبی می تواند باشد. اما این افراد که دچار توهم نبوغ هستند و در دام آن قبیل دورهمی های مردانه می افتند تنها ادای فیزیکدان بودن را در می آورند. در جامعه جهانی فیزیک اصلا به حساب نمی آیند فقط در جمع بسته دورهمی هایشان در ایران در دور بسته حلوا حلوا کردن می افتند. در زیر چند نشانه از این متوهمان می خواهم بنویسم تا دختران دانشجو خود را گرفتار و اسیر آنها نسازند.

 چون اغلب این متوهمان دانشجوی دانشگاه شریف هستند من از فضای آن دانشگاه خواهم نوشت. همان طوری که گفته ام یکی از بزرگترین مزایای دانشکده فیزیک دانشگاه شریف کلاس های حل تمرین جدی این دانشکده است. اگر دانشجوی کارشناسی در این دانشکده هستید این فرصت کم نظیر را از دست ندهید. از نشانه های متوهمین نبوغ آن هست در دوره کارشناسی تمرین های درسی را حل نمی کنند و شرکت در کلاس های حل تمرین را دون شأن خود می دانند! بهانه هایی هم می آورند نظیر آن که وقت من باارزش تر که به حل تمرین بپردازم. به جای آن دو رشته را همزمان می خوانم یا فکرهای عمیق فلسفی می کنم یا عارف و صوفی می شوم. این حرف ها نشانه خوبی نیستند!

 قبل از این شازده پسر ، ده ها شازده پسر هم از این حرف ها در آن دانشکده زده اند(و با این روش و با این مهملات مخ دخترها را هم زده اند!) با قاطعیت می گم: هیچ کدام نه فیزیکدان درست و درمونی شده اند نه یک مرد زندگی زناشویی درست و درمون!

 گاهی دخترها واقعا باورشان می شود اینها نابغه اند و واله شان می شوند. گاهی هم می فهمند که اینها اون قدر هم که ادعا می کنند باهوش و نابغه نیستند اما باز وانمود می کنند باورشان می شود. می بینند اینها خل و چل هستند و با الکی هندونه زیر بغل دادن و آنها را نابغه خواندن حالی به حالی می شوند تصمیم می گیرند همین کار را بکنند و به زعم خود این تحفه را -در این عصر بی شوهری!!!!!-تور کنند! اولا که "عصر بی شوهری" هم از افسانه هایی است که مردان ساخته اند که زور بگویند! چرا باید عصری عصر "بی شوهری" باشد؟! مرد مجرد آس و پاس و آسمان جل تا بخواهید ریخته! لازم نیست حتما متوهمش را انتخاب کنید. فرق مرد آسمان جل معمولی با مرد آسمان جل متوهم آن هست که اولی می فهمد باید تلاشی کند و زندگی خود را سر وسامان دهد. مرد متوهم دون شأن خود می داند برای سر و سامان دادن زندگی اش کار و تلاشی کند. او که شرکت در بهترین کلاس های حل تمرین فیزیک را دون شأن خود می دانست آیا فردا می آید وظایف متعارف یک مرد زندگی را انجام بدهد؟! می آید فنر بیاندازد راه چاه سینک ظرفشویی را باز کند؟! می رود در صف نانوایی بایستد نان بگیرد؟! هندونه سنگین یا بسته آب معدنی یا چمدان را از دست شما می گیرد تا خود حمل کند؟! 

 امروز نی نی به لالایش بگذارید وبرای خوشایندش توهم نبوغش را تایید کنید، فردا چشم باز می کنید می بینید از یک سو دارید خرج زندگی را می دهید، از یک سو دارید تعمیرات خانه را انجام می دهید، از آن سو هم هنوز دو قورت ونیم اش هم باقی است که اگر با تو عروسی نکرده بودم الان از اینشتن هم جلوتر زده بودم! از ما گفتن! 🍀

پی نوشت:
دقت کنید که این ایرادهایی که من دارم می گیرم به اقلیتی مطلق از بین مردان فیزیک خوانده هست که توهم نبوغ دارند و به جای کار و درس، صبح تا شب مسخره بازی در می آورند.
ابدا این ایرادهایی که می گیرم به همه آقایانی که فیزیک می خوانند قابل تعمیم نیست. اکثرشان اتفاقا شوهرهای متعارف - رو به خوب- می شوند: مسئولیت پذیر و زحمت کش و علاقه مند به همسر و فرزند و مهربان.
به علاوه خوش فکر هم می شوند: ابتکار عمل خوبی دارند که چه طور تعمیرات خانه را انجام بدهند یا پس انداز را سرمایه گذاری کنند.

@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

سنین حساس ۳ تا ۷ سالگی

+0 به یه ن

در چند روز اخیر در زادگاه من موجی علیه مزاحمت خیابانی برای  خانم ها راه افتاده. به نظر می رسه عزمی جدی برای ریشه کن ساختن این معضل اجتماعی به وجود آمده است. اگر این عزم  جدی مستمر باشه این معضل در بازه زمانی حدود ۱۰-۱۵ سال حل شدنی است.  چنان که در نوشته قبلی ام اشاره کردم کارشناسان می گویند تربیت جنسی کودک از سنین ۳- ۷ سال باید انجام بگیره. اگر اکنون والدین به این امر توجه کنند تا ۱۰-۱۵ سال دیگه که این بچه ها به سن بلوغ می رسند مشکل تا حد زیادی حل می شود. 

بد نیست اشاره ای هم بکنم که برای این که در جذب توریست موفق باشیم باید این مشکل را (در کنار موانع دیگر جذب توریست) رفع کنیم.

نکته مهم آن هست که برای ریشه کن ساختن معضلات اجتماعی از این دست برخورد آپارتایدی کار نمی کنه. یعنی با گفتن این که خاطیان سیاهند ولی ما سپید، مشکل حل نمی شه! به خصوص که اصلا روشن نیست «ما» کیستیم، «اونها» کیستند. پیشنهاد می کنم این صحبت آقای دکتر هلاکویی را در مورد رشد جنسی و احساسی کودک  در سنین ۳ تا ۷ سالگی  گوش کنید. خواهید دید که اطرافیان کودک -به خصوص مادر- نکات ظریفی را باید رعایت کنند که کودک از این جهت سالم رشد کنند. این نکات چندان بدیهی نیستند که هر کسی بتواند تشخیص دهد. نیاز به آموزش دارد. بسیاری از ما از این قبیل نکات آگاه نیستیم و در نتیجه نادانسته ممکن است به کودک در این سنین ضربه ای بزنیم که در  سنین بلوغ و بزرگسالی به سمت رفتارهای ناسالم از لحاظ جنسی سوق داده شود. پس به جای خط کشی سیاه و سپید بهتر است سعی کنیم آگاهی خود را بالا ببریم.
چون ممکن هست امکان دانلود صحبت دکتر هلاکویی را نداشته باشید من لب مطلب را -آن چنان که فهمیدم-عرض  می کنم. در سنین ۳ تا ۷ سالگی هویت جنسی کودک شکل می گیرد.  در این سنین پسر بچه نسبت به مادر و کلا مسایل جنسی خیلی کنجکاو می شود و گاه اظهار نظرهایی می کند. نباید او را شدید دعوا کرد. نباید هم به این کنجکاوی ها و اظهاراتش پا داد. بلکه باید با ظاهری بیتفاوت حواس او را به چیزی دیگر جلب کرد. مثلا بستنی یا  کارتون یا ورزش و.....
مادر در حضور او باید کمی محافظه کارانه تر لباس بپوشد و رفتار کند. باباش هم بیشتر با او ارتباط داشته باشد. پدر و پسر با هم کشتی بگیرند و ..... 
این لب کلام بود که من فهمیدم. (صحبت های خانم دکتر آهنگر هم در همین راستا بود.)
 این صحبت ها ی  دکتر هلاکویی کمابیش جهانی است. اما هنگام گوش دادن به سخنان او به ذهنم رسید که به برخی اتفاقات ساده در چارچوب فرهنگی خودمان باید توجه ویژه شود. من در زیر مواردی را بیان می کنم. با تعمیم سخنان دکتر هلاکویی خود ببینید راه برخورد درست چیست.

۱)  وقتی وصلتی صورت می گیرد معمولا مرتب به افتخار ورود عروس خانم به خانواده مهمانی پا گشا می گیرند. پسربچه ها  در این سنین خیلی وقت ها جذب تازه عروس می شوند و خود را به او می چسبانند. عروس ابتدا خوش حال می شود اما پس  ازمدتی رفتار پسرک آزاردهنده می شود. عروس نگران آن می ماند که اگر به بچه رو ندهد خانواده او را افاده ای بخوانند.

البته دختر بچه ها هم در آن سنین جذب تازه داماد خوش تیپ فامیل می شوند. ولی معمولا دامادها خیلی رودربایستی ندارد که بچه را دک کنند  و زیاد نگران افاده ای خوانده شدن  نیستند.
مستقل از این مسایل، آدم باید کار درست را انجام دهد و نگران افاده ای خوانده شدن نباشد!
  
۲) در مجالس زنانه-با جو خاصشان که همه می دانیم- پسر بچه های ۳ تا ۷ ساله حضور همیشه در صحنه دارند و درست مثل کاوه مریخ، اسکن می کنند.  به خصوص در رختکن و علی الاخصوص هنگام شیردهی مادران. تصور ما که این بچه در حال و هوای توپ بازی خودشان هستند و خیلی به بانوان توجه نمی کنند ظاهرا درست نیست.
 
ندیدم پدر ها، دختر های خود را به مجالس مردانه ببرند. به علاوه در فرهنگ ما معمولا پدر ها نسبت به دختر خود hyper-super-over-protectiveهستند. دست کم تا هشیارند این چنین هستند.

۳) چند سالی است که مد شده اغلب اظهار نظرها در مورد کودکان با عبارت «بچه های این دوره و زمونه ...» آغاز می شود. انگار این نسل از تیره دیگری هستند و از مریخ آمده اند.  راستش من تا یادم می آید بچه ها همین بودند! دکتر هلاکویی هم در بحثش هیچ اشاره ای به این که بچه های این دوره و زمونه از این لحاظ ویژه هستند نمی کند. 
اشاره ای هم به  اثرات ماهواره و تلویزیون و ..... نمی کند. کاملا برعکس! اتفاقا انگشت می گذارد روی این که بچه هایی که در مزارع بزرگ می شوند و حیوانات نر و ماده را می بینند...... این عدم اشاره به این معنا نیست که هلاکویی اطلاع ندارد تلویزیون اختراع شده!!  من فکر می کنم در عدم اشاره اش به این موضوعات  حکمتی دارد.
(من هم اضافه کنم بچه های شهری هم به روابط کفشدوزک های نر و ماده  کنجکاو می شوند!)

4) سالهاست که در ایران فمینیست ها مادران سنتی را به خاطر یک سری «قربان صدقه های جنسی» که نثار بچه های مذکرشان می کنند سرزنش می کنند. از نظر آنها این مصداق نابرابری است که این گونه قربان صدقه ها نثار پسربچه شود اما معادل آن برای دختر بچه شرم آور تلقی گردد. از آن سو مادران سنتی این حرف فمینیست ها را به سخره می گیرند و آن را مصداق فضولی در کار شخصی خود می دانند. معمولا-از سر بی اعتنایی- پاسخی نمی دهند  اما اگر پاسخ دهند می گویند «حالا چه عیبی دارد؟!» این طور که از صحبت های هلاکویی فهمیدم به لحاظ روانشناسی و در جهت رشد احساسی کودک در سنین بالای سه سال  ایراد اساسی دارد!

5) چند سال پیش (حدود سال ۸۹) در برنامه کودک پسرکی نظری گفت و خانم مجری برای این که موضوع را عوض کند فوری گفت «نه! نه! ماشین لباسشویی را روشن نمی کنیم!» این اتفاق ساده موجی در اینترنت به همراه داشت.  کسانی که خود را روشنفکر می دانستند پسرک را به عنوان سمبل آزادی بیان ستایش کردند و بانوی مجری را به عنوان سمبل سانسور کوبیدند.
از صحبت های دکتر هلاکویی به نظرم می رسد که اتفاقا برخورد آن بانو درست ترین راه برخورد بوده است.
عزیزان روشنفکر! اگر می خواهید در جهت رشد آزادی بیان قدمی بردارید خود جلو بروید و هزینه ها را بپردازید. پسرک ۵-۶ ساله را نفرستید جلو، خودتان پشت سرش قایم شوید!

۶) معمولا  بچه ها که از مجلس عروسی بر می گردند در دورهمی های خودمانی تر شروع می کنند یک سری فانتری های ذهنی خود را باز گو کردن! پدر و مادر معمولا اخم می کنند و با چشم و ابرو او را ساکت می کنند. اما خاله و دایی و عمو و عمه و همسایه و دوست و.... غش غش می خندند و با چشم و ابرو تشویق به ادامه می کنند. ظاهرا این «تفریح» -اون قدرها که می پنداشتیم- تفریح سالمی نیست!

اگر فرزندی دارید بیشتر در این موارد مطالعه کنید. این مجموعه در آپارات را هم توصیه می کنند. (من خودم ندیده ام.)

به امید این که جامعه سالم تری داشته باشیم عاری از انواع و اقسام مزاحمت های جنسی!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مزاحمت جنسی از نوع برف بازی

+0 به یه ن

فیلمی در فضای مجازی پخش شد که در آن دو پسر به دو دختر رهگذر گلوله برفی پرتاب می کنند. بعد دخترها جیغی از روی وحشت (نه شعف) می زنند. بعد پسرها دختر ها را دوره می کنند. چند ثانیه بعد هم متفرق می شوند.

هر چند نیت پسرها ممکن هست شیطانی نبوده باشد و تنها از روی بچگی و ندانستن آداب اجتماعی و حریم ها اقدام به این کار کرده باشند اما در هر حال این کار مصداق مزاحمت جنسی است. خوشبختانه پس از فاصله کوتاهی اعلام شد که نیروی انتظامی عاملین این جرم را دستگیر کرده است. از تلاش  نیروی انتظامی و اقدام به موقع آن متشکریم.

یک عده در تقبیح این اقدام زشت مزاحمین راه به افراط می روند. حتی انگ های سیاسی   و امنیتی خانمانسوزی به آنها می زنند. شما را به خدا- همه چیز را سیاسی نکنید. مزاحمت خیابانی یک معضل اجتماعی است و به دور از غوغا سالاری باید با روش های متناسب با آن باید حلش کرد.
هرگز گمان نکنیم با مجازاتی سنگین خارج از محدوده ای که قانون برای آن جرم مشخص کرده می توان معضلی را حل کرد و جرمی را ریشه کن ساخت. روانشناسان و جامعه شناسان به ما می گویند مجازات سنگین به منظور درس عبرت کردن موجب ریشه کن ساختن جرم نمی شود. 

واقعیت این هست که در کشور ما آموزش درست در مورد حریم ها و معاشرت با جنس مخالف داده نمی شود. خوشبختانه به تازگی مجموعه ای به نام خرد جنسی در آپارات منتشر می شود که تا حدی این کمبود را بر طرف می سازد. توصیه می کنم حتما این مجموعه را تماشا کنید. به خصوص اگر پسر بچه ای دارید این مصاحبه خانم دکتر اعظم آهنگر را تماشا کنید. در آن خانم دکتر آهنگر به پدران آموزش می دهد که چگونه در سن ۴-۵ سالگی به پسر خود بیاموزند که حریم خصوصی مادر را پاس بدارند. بعد هم می گوید اگر این آموزش داده نشود در بزرگسالی پسر ممکن هست به سمت مزاحمت های جنسی پیش رود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مزاحمت جنسی در دانشگاه (قسمت 2)

+0 به یه ن

در نوشته قبلی اشاره کردم که جو مردسالار کشور ما باعث می شود که قربانی آزار جنسی اگر گزارش  دهدبیشتر آسیب ببیند. واقعیت این هست که حتی اگر جو مردسالار نبود و اگر مسئولان دانشکده و دانشگاه هم افراد دلسوز و آگاهی از این جهت بودند باز هم نمی توانستند خیلی معجزه ای بکنند. باز هم در این شرایط باید احتیاط پیشه کرد و پیشگیری را بر بگیر و ببند مقدم دانست. فرض کنید یکی از استادان مرتب به شما "نخ می دهد" و با این کارهایش شما را سرکار می گذارد. می روید با او در مورد پروژه صحبت کنید سخن را به درازا و به مسایل نامربوط به پروژه می کشاند و لفتش می دهد.  این خودش مصداق آزار جنسی است. اما فرض کنید رفتید به رئیس دانشکده گزارش دادید که فلانی به من نظر دارد. چه خواهد گفت؟! خواهد پرسید که آیا مدرک محکمه پسند داری؟ حتی اگر جنس خراب همکارش را بشناسد باز مجبور است این را سئوال بکند. نمی تواند بی هیچ دلیل و فقط از روی حدس و گمان چنین چیزی را مطرح کند و زندگی خانوادگی همکارش را به هم بریزد!  اگر بدون مدرک محکمه پسند بروید او را متهم کنید او هم شما را متهم به توهم زدگی خواهد کرد. بعدش هم این شایعات مثل صدای بمب می پیچند. اگر انگ "توهم زدگی و تهمت زدن به مردان بدون دلیل" به شما بخورد، فردا هیچ جا استخدامتان نمی کنند.

حالا مدرک محکمه پسند قراره از کجا بیاورید؟! اتفاق خاصی که نیافتاده!  قرار هم نیست که آن قدر لفتش بدهید که خدای ناکرده اتفاق خاص بیافتد و "مدرک محکمه پسند" جور بشود! قراره همونجا با درایت مسئله را فیصله دهید. اتفاق خاصی نیافتاده جز آن که بیش از آن که عرف و هنجار هست وقت شما را گرفته و ذهن تان را هم مشغول به موضوعات نامربوط به موضوع پروژه تان کرده. شاید اگر یک نفر بیکار باشد که کاری بهتر نداشته باشد این "نخ دادن" ها و این بین "خوف و رجا نگاه داشتن ها" برایش مشغله فکری جذابی باشد. اما نه برای یک پژوهشگر! شما همه سرمایه تان همان وقت و ذهن آزادتان هست. پس بهتر است زودتر قال قضیه را بکنید. بروید و از رئیس دانشکده دلسوزتان بخواهید که ترتیبی بدهدکه شما با کس دیگری کار کنید یا احیانا اتاق تان را به جای منتقل کند. طوری که رویارویی با اون یارو کمینه شود. اگر رئیس دانشکده دلسوز باشد این کار را با طیب خاطر می کند.  البته خیلی هم آسان نیست ولی سعی اش را می کند. او که نمی خواهد اینجا نقش قاضی و بازپرس و مجری قانون را بازی کند. نه علاقه ای دارد نه وظیفه ای دارد و نه صلاحیتی در این زمینه. وظیفه او آن هست که تا جای ممکن فضای مناسبی برای این که شما بتوانید روی پروژه تمرکز کنید فراهم کند.


 
حالا یک نکته دیگر به عنوان نکته آخر می خواهم عرض کنم.
تصور عمومی در جامعه ما این هست که بعد  از ازدواج دختر این مزاحمت ها تمام می شود. حتی به دخترها توصیه می کنند که زودتر ازدواج کنند تا از شر این مزاحمت ها خلاص شوند. بعد از ازدواج یک دختر، دیگر دل دادگان دلسوخته دلخسته او  از افق وی خود را دور می سازند و می روند. اما این مزاحم های بی حیا و بدجنس،  از این نجابت ها ندارند. به کدام اصول و پرنسیب پایبند بوده اند که به این یکی پایبند بمانند؟! نه تنها دور نمی شوند بلکه برایشان جذاب تر هم می شود که مزاحمت ایجاد کنند و احیانا باعث به هم زدن رابطه و جدایی شوند. این طوری با یک تیر دو نشان زده اند: هم دختر را بدبخت کرده اند، هم حال همسرش را گرفته اند!
اگر زندگی زناشویی تان را دوست دارید دو چندان مراقب این مزاحمت ها باشید.
معمولا از دو در وارد می شوند.  یک در، برداشتی غلط و عامیانه از فمینیزم هست. در گوش عروس خانوم می خوانند "زن باید مستقل باشد. همه حرفی را به شوهرت نزن والا سعی می کند کنترل تو را به دست بگیرد و استقلالت را خدشه دار کند. به جای او بیا  و از من مشورت بخواه. من که بسی از او مجرب تر هستم  بسیار بهتر می توانم به تو راهنمایی بکنم." نبوغ چندانی لازم نیست که دریابیم این توصیه ها نسخه اختلاف افکنی بین زوجین هست! شاید چون برخی به غلط تصور می کنند اینها به واقع آموزه های فمینیزم هستند ادعا می کنند فمینیست ها جنگ بین مرد و زن راه می اندازند.در صورتی که اینها فتنه انگیزی  مزاحمان هستند نه دکترین فمینیست ها.
صد البته فمینیست ها روی استقلال زن تاکید دارند اما شاید به همان اندازه-مخصوصا در ایران- به دیالوگ بین زن و شوهر هم تاکید می کنند.  اتفاقا حرفشان سر این هست که ارزش های زن ستیز باعث شده زنان خودسانسوری کنند و آن گونه که باید وشاید نتوانند همه دغدغه هایشان را در خانه با شریک زندگی شان در میان بگذارند. همین بانوان فیلمساز کشورمان فیلم های بسیاری ساخته اند  که روی لزوم گفتمان انگشت می گذارد و فقدانش را عامل فاجعه بر می شمارد.  فیلم های تهمینه میلانی، منیژه حکمت، رخشان بنی اعتماد و  پوران درخشنده  همگی خیلی روی این موضوع تاکید دارند. درسته که فمینیزم بر استقلال زن تاکید می کنه اما ابدا نمی گه به جای شوهرت اختیار زندگی ات را بده دست مرد غریبه. این کار را بدتر از استقلال نداشتن می دونه.

دومین حربه مزاحمان این هست که تهمت می زنند که "شنیده ایم که" سر و گوش همسرت می جنبد. این تهمت ها را زود باور نکنید. با لحن جدی می گویند اما اگر دروغشان آشکار شود (احتمالا بعد از دعوا های شدید و به هم ریختگی در وضع خانواده) با خونسردی می خندند و می گویند که "من فقط شوخی کرده بودم تو چرا باور کردی!؟"

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مزاحمت جنسى در دانشگاه

+0 به یه ن

می خواهم در مورد آزار جنسى در محیط هاى دانشگاهى تهران مطلبى بنویسم. خطابم به دخترهاى جوان دانشجو و پژوهشگر هست. هدف من هم بیش از این که "فرهنگسازی" و مبارزه با آزار جنسى و یا راه انداختن نسخه ایرانى جنبشme tooباشه این هست که شخص شما کمتر آسیب ببینید! وضعیت کشور ما این هست که قربانى آزار جنسى را تنبیه می کنه نه آزاردهنده را. در این جامعه بخواهید جنبش me tooراه بیاندازید، پر وبالتان را می شکنند. این را هم در نظر داشته باشید که مردانى که با آن مرد آزار دهنده دشمنى اى (به هر علت) دارند در گوش شما خواهند خواند که بروید جلوی و مثل زنان پیشروى غربى جنبش me tooراه بیاندازید. توصیه نمی کنم این کار را بکنید چه بسا یارو هزار و یک دردسر بیشتر براتون بسازه. مطمئن باشید دیر یا زود همین مردان "غیرتمند" که شما را می فرستادند جلو که با دشمن دیرین شان بجنگید پشت شما را خالى خواهند کرد.


 در این مورد پیشگیرى بهتر از درمان یا انتقام هست. پیشگیرى اش هم نسبتا ساده است. وقتى دیدید یارو بحث را به خارج از چارچوب دانشگاهى می بره همونجا چشم غره بروید و برگردانید به مسیر بحث جدی علمى و دانشگاهى. اگر دیدید بر نگشت و بى حیایی را ادامه داد عطایش را به لقایش ببخشید. پشت سرتان یاوه گویان به این علت بسیار خواهند گفت. نمونه هایی که در مورد خود من دقیقا به این علت گفته اند: "بد اخلاقى که غیر از شوهرش با هیچ کس نمی سازه"، ترک کله خر تبریزی،" دهاتى"، "امل" و از همه با مزه تر "حاجى خانوم"! 😂😂 مهم نیست اونها چی می گویند. نگران بایکوت شدن توسط اونها هم نباشید. در این شهر ١٢ میلیونى بالاخره ١٠ نفر دوست درست و حسابى که بتوانید با آنها معاشرت کنید پیدا می کنید. جزیره رابینسون کروزو نیست که اونها بتوانند با حربه بایکوت خیلى روی شما فشار بیاورند. مهم این هست که شما بتوانید با فراغ بال به کارتان برسید. آن قبیل انگ ها هم که می زنند در واقع براى شما اعتبار هم مى آورد. سریال جم تی وی بازی نمی کنیم که اون قبیل انگ ها، بی آبرویی باشه. اتفاقا خوبه. اگر غیر از این باشه در استخدام مشکل گزینشى پیدا می کنند و احتمالا در خانه با همسرتان مشکل پیدا می کنید. 

 نکته مهم دیگر این هست که آزار جنسى در محیط کارى لزوما به معناى انجام عمل خاصی نیست. اتفاقا بیشتر آزاردهندگان جنسى در محیط های دانشگاهى از ناتوانى جنسی رنج می برند. مسن بودن طرف تضمین کننده آن نیست که آزاردهنده جنسی نخواهد بود. وقتى دانشجوى دختر براى انجام پروژه علمى به استادی مراجعه می کند و استاد به جاى صحبت علمى مربوط به پروژه او را ساعت ها با صحبت هاى نامربوط به پروژه علاف می کند دارد آزار جنسی می رساند.

 وقتى دیدید وقت شما را تلف می کند دیگر پی گیر نشوید. بروید سراغ یک استاد درست و حسابى. گاهى زنان میانسالى پیدا می شوند که به این مردان آزارگر خوشخدمتى می خواهند بکنند. ابزارشان هم این هست که دخترانى را که به این قبیل مردان رو نمی دهند تحت فشار می گذارند. پشت سرشان صفحه می گذارند و خواستگارانشان را می پرانند. با تندی با آنها صحبت می کنند، سعی می کنند در دختر احساس عذاب وجدان القا کنند یا بگویند که در زنانگی کم دارندو.... خواستگار اگر واقعا مرد زندگی باشد به یاوه های این زن گوش فرا نخواهد داد. اگر گوش فرا داد ورفت همان بهتر که برود. شما به عنوان یک دختر دانشجو یا پژوهشگر نیازى به تایید آن مرد آزار گر یا آن زن خوشخدمت ندارید. قدر خود را بیشتر بدانید. دختران دانشجو و پژوهشگر به لحاظ روحى هواى هم را داشته باشند که بایکوت ها و اعصاب خردی هایی که اینان راه می اندازند تاثیرى در آنها نداشته باشد. سرتان را بالا بگیرید!
 🍀@minjigh 

 در مورد موضوع آزار جنسی در محیط های آکادمیک می خواهم نکاتى را اضافه کنم. همین اولش تاکید می کنم که بحث من اخلاقى نیست. خودم را در حدى نمی دانم که بیایم احکام اخلاقى صادر کنم به علاوه اکثریت قریب به همه کسانى که دیده ام نصیحت اخلاقى می کنند یا حکم اخلاقى صادر می کنند خود به لحاظ اخلاقى جزو کثیف ترین موجودات هستند. بحث من بیشتر صنفى است. هدفم از گفتن این حرف ها آن هست که این دختران با استعداد و با انگیزه که سراغ پژوهش مى آیند از این قبیل مسایل از جنبه هاى گوناگون آسیب نبینند. توصیه ام به پژوهشگران به هزار و یک دلیل آن هست که انگلیسى خود را تقویت کنند و با همتایان خود در دانشگاه هاى کشورهاى پیشرفته تبادل علمى داشته باشید. این نکته برای به روز بودن شدن به لحاظ علمى حیاتى است. 

یکی از منفعت هاى ثانویه که چنین تسلطى به زبان انگلیسی و ارتباط با همتایان در کشور های پیشرفته حاصل مى آورد بالا رفتن اعتماد به نفس شما در مواجهه با القابى نظیر "امل" یا "حاجی خانوم" (🍀🍀🍀🍀) هست! اگر به انگلیسی تسلط داشته باشید از این که یه زن عامى که سقف مدرنیته اش تماشای سریال های دوبله شده ماهواره هست شما را به خاطر امتناع از لاس زدن با مردان متاهل "امل" بخواند ناراحت نخواهید شد. اما اگر به انگلیسی تسلط نداشته باشید در این محیط شاید پس ذهن تان سئوال پیش بیاید که نکند حق با اوست؟! نکنه من از زمان عقب مانده ام؟! 


 نکته دوم این که در جوامع آکادمیک کشورهاى پیشرفته در سال ٢٠١٨ دیگر مورد قبول نیست که وقتى صحبت از آزار جنسى به میان می آید اظهار شود که تقصیر همه اش از دخترها بوده و "آن مرد بیچاره" هم قربانی “ مکر زنانه “ واقع شده. این قبیل صحبت ها در ایران مقبول واقع می شود نه در دانشگاه هاى اروپا و آمریکاى شمالى در قرن ٢١. این روزها در کشورهاى پیشرفته کسى که این حرف را بزند میزوجنیستی که هنجار های مردسالارانه را می خواهد تثبیت کند شناخته مى شود! من نه قصد دارم هنجارهاى ایران را عوض کنم و نه هنجار هاى آن سوى آبها را. نیک می دانم قدرت این چنین تغییری را ندارم. حتى قصد ندارم بگویم کدام بهتر است کدام بدتر. نمی دانم کدام حقیقت دارد کدام ندارد. احتمالا به طور مطلق هیچ کدام! احتمالا حقیقت چیزی بین این دو هست. فقط می خواهم دو مجموعه از هنجارها را نیک بشناسیم که آسیب کمتری ببینیم. 🍀@minjigh 

 تحقیقات زیادی در جوامع پیشرفته بوده که نشان داده عمده قربانیان آزار جنسی به لحاظ پوشش و رفتار خیلی معمولی بوده اند. سرزنش قربانیان آزار جنسی به عنوان تحریک کننده ها ی اصلی و در نتیجه عامل اصلى آزار جنسى در جوامع غربى داره منسوخ می شه. در جامعه مردسالارانه تر چون جامعه ما، زنان را عامل همه مشکلات می دانند. حتى زلزله!!! دیگه وقتى برای زلزله زنان را مقصر می شناسند مقصر شناخته شدن برای این موضوع قابل شما را نداره! 🍀@minjigh 


 به لحاظ فراگیری آزار جنسى در سطح دانشگاه هاى تهران اوضاع خیلی بدتر از زمان دانشجویی ماست. این را متاسفانه استادان خانم همسن و سال من در نظر نمی گیرند. فکر می کنند چه طور ما گلیم خود را بیرون کشیدیم دختران نسل جوان هم باید بتونند به تنهایی از عهده این مسئله بر بیایند. در غرب الان استادان زن خیلی به این موضوع حساس هستند و با شبکه هایی که ایجاد کرده اند جلوى آزار جنسى دختران دانشجو می ایستند. همتایانشان در دانشگاه هاى ایران آن قدر گرفتارى دارند که ترجیح می دهند با انکار مسئله صورت مسئله را پاک کنند. پیش بینى من آن هست که تا ٧-٨ سال دیگه فرزندان همنسلان من بزرگ می شوند و موقعیت شغلى شان با ثبات تر می شود و فراغت بیشتری می یابند. یواش یواش از انکار موضوع دست بر می دارند و همانند همتایان غربى شان برای مقابله با این موضوع شبکه ایجاد می کنند. اما فعلا شرایط چنین حرکتى در ایران فراهم نیست.


 الان اگر جنبش meetooدر دانشگاه هاى ایران راه بیافتد همان استادان مرد فاسد جنبش را مصادره به مطلوب می کنند. باسو استفاده از نام این جنبش،نوچه هایشان را می اندازند به جان هر پسر جوان و مجردى که قصد خواستگارى از دخترى دارد و او را سرکوب می کنند. نوچه ها به دختر هم اجازه صحبت نمی دهند که بگوید آن پسر مزاحم نبود! با این شرایطى که فعلا هست من هیچ دخترى را تشویق به بازگویی آن قبیل مشکلات نمی کنم. قطعا در این وضعیت فرهنگی بدون حامى قربانى تنبیه خواهد شد نه فرد خطاکار! 

 چند سال صبر کنیم که همکاران و همجنسان خودمان به این موضوع حساس شوند، قدرتى به دست آورند و در صدد بر آیند از دختران نسل جدید در برابر آزارها حمایت کنند.  

در ابتدا گفتم اوضاع دانشگاه ها در تهران به این جهت خیلی بدتر از دهه هفتاد هست. در این ٢٥ سال نهاد هاى به اصطلاح فرهنگی داخلى و خارجى علی رغم اختلافاتشان در یک چیز مشترک بودند: تشویق مردان متاهل به عدم وفاداری به همسر. حالا برخى با کلاه شرعى، برخى بدون کلاه شرعى! بودجه هنگفتى هم داشته اند. سینماى مستقل و روشنفکرى ما هم در این کار سهیم بوده! در ظاهر چند همسرى و صیغه و ....را تقبیح کرده اما در واقع این کارها را با شکوه جلوه داده. در صورتى که فیلم فارسى هاى قبل انقلاب که در مورد چند همسرى ساخته شده اند کاملا رئالیستی آن را همان نکبتى که واقعا هست جلوه داده اند. طبیعی است این همه تبلیغات در فرهنگ دانشگاهی ما هم رسوب کرده باشد! 🍀@minjigh 


 موضوع آزار جنسى را که مطرح کردم چند تن از همراهان کانال که همگى مرد بودند تشویق کردند که بنویسم. در مقابل برخى از دوستان ( خانم ها) گفتند که دارم یک طرفه به قاضى می روم. "زنان همگی خوب و معصوم و مامانى نیستند. دختران دانشجو در مقطع لیسانس می روند به اتاق استاد و عشوه گرى می کنند تا نمره بگیرند. بنابراین استادان مرد هم دارند از طرف دانشجوهاى دختر مورد آزار جنسى قرار می گیرند!"
 اصلا در این استدلال مناسبات قدرت را در نظر گرفته نمی شود. استاد مرد خیلى راحت به آن دختر عشوه گر می تواند بگوید برو از اتاقم بیرون. با بیرون کردن آن دختر هیچ خطرى تهدیدش نخواهد کرد. حقوقش کم نخواهد شد! موقعیت شغلى اش به خطر نخواهد افتاد. بیرون کردن دختر عشوه گر براى یک استاد مرد از راندن یک مگس آسان تر است. اگر می بینید برخى بیرون نمی رانند لابد خودشان از آن عشوه گرى خوش خوشانشان می شود! من در این مورد باز هم آن استاد جاافتاده را مقصرتر می دانم تا آن دختر با عشوه هاى ناپخته و غیر حرفه ای اش!  

حتما متهم می کنید که چون خود زن هستم همیشه مرد را مقصرتر می دانم. ابدا چنین نیست. من هم محصول همین جامعه مردسالار هستم و نا خودآگاه باز براى مردان ارفاق قایل می شوم اما ارفاقى که من قایل می شوم یک مقدار کمتر از ارفاقى است که بقیه این مردم قایل می شوند. مثلا اگر استادزنى پیدا شد و گفت که دانشجوهاى پسر مرا مورد آزار قرارمی دهند یا با مخ زدن وادارم کردند نمره بیشترى به آنها بدهم من ناخودآگاه نسبت به آن استاد زن قضاوت بسیارمنفی تر ى خواهم داشت تا نسبت به استاد مرد با ادعاى مشابه. علی الاصول ادعاى هر دو به یک اندازه مهمل و مزخرف هست اما رسوبات جامعه مردسالار در ذهن من باعث می شود علیه آن زن قضاوت منفى شدیدترى بکنم. 

 وضعیت دختر دانشجویی که برای انجام پروژه (نه چانه زدن براى نمره) به سراغ استادى می رود خیلى فرق دارد. اگر استاد به دختری که برای چانه زنى نمره آمده بگوید برویم فلان کافى شاپ صحبت کنیم جاى شکى باقى نمی گذارد که نیت ناصواب دارد. امادر مورد انجام پروژه فرق دارد. این پیشنهاد اون قدر شک برانگیز نخواهد بود. دختر دانشجو شاید با خود این حساب را بکند که استاد مزبورتازه از خارج آمده و با فرهنگ اینجا زیاد آشنا نیست. براى دیدن نمره پایان ترم دو دقیقه به اتاق استاد رفتن با ساعت ها با هم کارکردن فرق دارد. در اولى هر دخترى حدود و ثغور را می داند و اگر بیشتر اجازه پیشروی می دهد خود ریگی به کفش دارد. اما در دومى آن قدرها روشن نیست. جواب من این هست که اگر می بینید که به جاى انجام دادن پروژه دارد وقت شما را بیش از ٥ دقیقه تلف می کند بدانید از مرز صواب رد شده. ممکنه برای تلطیف فضا دو دقیقه راجع به نتایج فوتبال هم بگه اما اگر شما را به کافی شاپ کشاند و چند ساعت در مورد چیزهاى نامربوط به پروژه وراجى کرد قطعا مرز را رد کرده! 🍀@minjigh


این مردها ى آزار دهنده دانشگاهى که من از شون صحبت می کنم جوان ١٦ ساله ای که تازه پشت لبش سبز شده و "ترسون ترسون، لرزون لرزون" به دخترى-یا اغلب به زنى همسن مادرش- در کوچه متلک می پراند که نیستند! اگر مسئله به همین سادگی بود من نمی آمدم وقت بگذارم و درباره اش بنویسم.
این مردهای دانشگاهی که من از آنها صحبت می کنم انسان هاى پیچیده ای هستند با ادبیات پیچیده. برای دختران پژوهشگر با این رفتارهایشان مشکل فکری به وجود مى آورند.
اولش "نخ می دهند"، دختر پس می زند. بعد می آیند می گویند تو را توهم زده! من که چیزی نگفتم ! چون فکر خودت خراب هست رابطه ساده انسانى ما را تعبیر ناصواب کردی.
می آیی یه مقدار خورده "رابطه ساده انسانى" آقا را در طول زندگی نه چندان کوتاهش مشاهده می کنى می بینی معنی "رابطه ساده انسانى" از منظر این آقا چیست؟!!!!!

شما فکر می کنید حل این موضوع برای دختر پژوهشگر ٢٧-٢٨ ساله که همه عمرش سرش توى کتاب بوده، ساده است؟ شک برش می دارد که نکنه واقعا ایراد از من است.
اتفاقا همین مشکل فکرى ایجادکردن و آزار ذهنى دختر به نظرم هدف اصلى آن مرد هست.
احساس قدرت به آنها دست می دهد!
🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل