رنگ تقدس

+0 به یه ن

ما خودمان عارف و زاهد و قطب و ... کم داشتیم در دهه های اخیر از شرق دور و هند و آمریکای لاتین هم "معنویت" وارد نموده ایم! "


معنویت" خانم ها شده بلای جان خانواده ها!
 صبحانه چی داریم؟ "معنویت" با طعم فنگ شویی!

 ناهار چی داریم؟ "معنویت" با طعم کارما  

شام چی داریم؟ "معنویت" با یک طعم یک مسخره بازی خرافی دیگه... 
 شب چی داریم؟ دیگه خیلی وارد جزئیات نمی شم😉  

 فیلمساز شهیر کشورمان جناب داریوش مهرجویی در فیلم هایش این قبیل زنها را خیلی لطیف و رمانتیک نشان می ده و بر سر زنانی می کوبه که می خواهند با واقعگرایی با مسایل زندگی برخوردکنند. بر عکس آن چه که در برخی از فیلم های مهرجویی نشان داده می شه، نیاز یک مرد ٢٠-٦٠ ساله را نمی شه با فنگ شویی و سنگ درمانی ارضا کرد! اگر می خواهید خانواده ها دوام پیدا کنند از این فنگ شویی منگ شویی بازی ها دست بر دارید نیاز های واقعی همدیگر را بشناسید. از ما گفتن! 

شاید برای مردی به سن و سال داریوش مهرجویی زنانی که دنبال "معنویت" از این نوع آبدوغ خیاری هستند جالب باشه. پیرمرد خیالش راحته که دختر مشغول کارما و سنگ درمانی، سطحی تر از اونه که بخواد او را به چالش فکری بکشه، در نتیجه راحت سر به سرش می ذاره حال می کنه. اما زنان یک خانواده امروزی اگر خودشان را با این مسخره بازی ها مشغول کنند از پس حل مشکلات خانواده بر نخواهند آمد. در نتیجه زندگی از هم می پاشه! 

 هر وقت من نظرم را در مورد این عرفان های آبدوغ خیاری می گویم بسیاری از دوستانم به من ایراد می گیرند که متعصبانه قضاوت می کنم و باید قبول هر کسی عقیده ای دارد. بله! هر کسی عقیده ای دارد و عقیده آن جماعت نه تنها غلط هست مضر و مخرب هم هست! اولا بر اساس فرض هایی (مثل کارما) بنا شده اند که نه بدیهی هستند نه قابل آزمون. به علاوه من می بینم افراد پرخاشگر یاوه گو دنبال این نوع عرفان های آبدوغ خیاری می روند و برعکس آن که ادعا می کنند به آرامش رسیده اند به مراتب پرخاشگر تر می شوند. خود را مرکز عالم و ورای اشتباه می دانند و خرابکاری هایی که در اثر ندانم کاری به بار آورده اند تقصیر "دشمن" می اندازند.

 در این دنیایی که سریع عوض می شود ما چه اندازه وقت داریم که خود را آداپته کنیم؟! خیلی کم! طبیعی است آن که خود را با موهوماتی نظیر کارما سر کار می گذارند واقعیات در حال گذر را درنیابد و برخوردهای نامناسب بکند!

 این روزها اگر مادری فرزند نوجوان داشته باشد باید دایم در حال مطالعه باشد که بتواند دنیای در حال گذر او را درک کند، نه آن که خود را با خرافات دو هزار سال پیش هند و چین سر کار بگذارد. والا یکهو چشمش را باز می کند می بیند زندگی اش به ویرانه ای بدل شده! با گفتن "من مقدس هستم و آهم دشمنان را خواهد گرفت" اتفاقی نمی افتد. کسی نیست بگه سرکار خانم! شما با تمام بدن وکلیت ذهن و فکر خود در همان خانه کوچک خود-که دست کم اعضای آن روزگاری به شما علاقه داشتند- نتوانستید صلح و صفا برقرار کنید! یک دونه آه شما در درگاه ملکوت قرار است چه غوغایی به پا کند؟!!

  یادتون هست چهار پنج سال پیش در فضای مجازی جوک های "دکتر علی شریعتی" مد شده بود. نسلی بر آمدند که کاملا بر آن چه نسل پیش بر آن رنگ تقدس زده بودند پوزخند زدند. نمی دانم چه قدر کانال های طنز تلگرام را می بینید. من زیاد به آنها سر می زنم تا ببینم نسل نو این بار از چه چیزی دارند تقدس زدایی می کنند. 

می بینم از هر چه که پلیس فتا بابت تقدس زدایی از آن به دنبالشان نیافتد تقدس زدایی دارند می کنند. از جمله این که "روز مادر" و "روز پدر" را به سخره گرفته اند. حتی در یک کانال هویتچی آذربایجانی طنز دیدم در "روز جهانی زبان مادری" عکس دمپایی گذاشته بود و نوشته "زبان جهانی مادری" در واقع یعنی این! یک مقدار روی این طنز تامل کنید و به خاطر آورید در چه فضایی نوشته شده است. ببینید چند جور تقدس زدایی یکجا انجام داده است! چه خوشمان بیاید چه نیاید ما الان در چنین دنیایی زندگی می کنیم. هر عصری را بخواهید جدی مطالعه کنید باید سراغ طنزش بروید که از تعارفات و تکلفات معمول بری است!  

در این دوره و زمانه اگر فرزند نوجوانی دارید باید بدانید به آسانی با گفتن آن که "والدین مقدسند و همیشه صلاح فرزند را می خواهند و آن چه فرزند در آینه نمی بیند والدین در خشت خام می بینند" نخواهیدتوانست او را به هر سو می خواهید بکشید. بروید و مطالعه کنید ببینید لازمه پدر و مادری در این دوره وزمانه چیست! 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

هر کسی عاقبت همان درود که کشت

+0 به یه ن

هر چه زمان بیشتر می گذره بیشتر متقاعد می شوم که در مشکلات خانوادگی "هر که عاقبت کار همان درود که کشت!" (البته منظورم بیماری یا تصادف و ... نیست که آدم کنترلی رویش نداره. منظورم اتفاق های تدریجی هست که در خانواده می افته. طلاق های عاطفی و ....)  


با مظلوم نمایی یا قربانی جلوه دادن خود، مرثیه سرایی های پر سوز و گداز در مورد مظلومیت و حقانیت خود و ... می شه جمعی را که رابطه سطحی با آدم دارند متقاعد کرد که "من فرشته ام دور وبری هایم بدند"! اما با این کارها نمی شه رابطه عمیقی در اندرون خانواده به وجود آورد که سالها دوام داشته باشه. برای رابطه عمیق در خانواده داشتن باید فیلم بازی کردن را کنار گذاشت. باید زورگویی را کنار گذاشت. زورگویی مردها دست کم صادقانه و روراست هست. زور می گویند وهمه هم می دونند که دارند زور می گویند! ولی در جامعه ما زورگویی زنانه (که حتی می تونه غلیظ تر باشه) لباس فداکاری و مظلومیت و.... هم  به تن داره و به همین علت هم بیشتر می تونه آسیب بزنه.

 می شه با فیلم بازی کردن زورگویی را که به شوهر و فرزندان می کنی فداکاری جلوه بدهی اما در درون خانواده این روش خیلی جواب نمی ده! دست آخر گندش بالا می آد! چیزی که من دیدم اینه که اونهایی مردم خیلی به به چه چه شان می کنند عموما زندگی خانوادگی داغونی دارند. علتش اینه که فکرشان را داده اند که همان تصویر را برای مردم ایجاد کنند! 

 در نسل مادربزرگ های ما یک عده از خانم ها بودند که زنهای دیگر حسادتشان را می کردند که چی داره شوهرش این قدر عاشقشه و همه دنیا را به پاش می ریزه! یک گروه دیگه از زنها هم بودند که همه برای مظلومیت شان اشک می ریختند. بعد ازاین که این دو گروه بیوه شدند و نوبت به تقسیم ارثیه رسید کم کم ملت فهمیدند که گروه اول چه داشتند که شوهرشان عاشق شان بود: ١) به حقوق خود آشنا بودند (٢) بیش از حق خود نمی خواستند (٣) هنگام بروز مشکلات واقع بین بودند. (٤) اگر بیش از حق شان لطفی به آنها می شد درک می کردند و این درک کردن را یواشکی نشان می دادند.  

و اما گروه دوم که باور بر این بود که شوهرشان عمری به آنها زور گفته! خدا نصیب گرگ بیابون هم نکنه! اولا اصلا به حق خود آشنا نبودندو همیشه پیشفرض شان این بود داره حق شان خورده می شه. هزار تا حرف ضد و نقیض می زدند و همیشه با گلایه معامله به هم می زدند........ خلاصه حسابی رو مخ بودند!

 حالا نمی گم همیشه همیشه این طوره. ولی اکثر موارد همین طوره.


  وقتی دیش های ماهواره در دهه هفتاد یواش یواش پایشان را به خانه های ایرانی ها باز می کرد مسئولان فرهنگی کشور مرتب می گفتند برای "جوانان" بد آموزی داره. من خیلی تاثیر روی جوانان ندیدم اما برای مادران میانسال که معتاد سریال های ماهواره ای هستند بدآموزی شدیدی داره! تاثیر خیلی منفی در انجام وظایف مادری شان داره. به خصوص در ایفای وظایفشان در قبال دختران نوجوانشان. از کی می خواهند الگوی مادری بردارند؟! از خرم سلطانی که دخترش را طرد می کرد؟! دیگه در مقابل او هر کاری بکنند توهم به آنها دست می ده که "بهترین مادر دنیا" هستند! باز اگر شبکه هایى را نگاه کنند که برنامه های دکتر هلاکویی را پخش می کنه خوبه. چند چیز مفید در مورد روانشناسی کودک و نوجوان می آموزند!
 اما کانال های ترکیه از این جهت فاجعه هستند. خودم در سریال ها وفیلم هایشان چندین بار شنیده ام که "قیزین دومیین اؤزون دویر!" با این توصیه ها می خواهند نیازهای دختران نوجوان را به عنوان یک مادر برآورده کنند؟! معلومه که این همه افسردگی در بین نوجوان ها زیاد می شه.  

در سریال های ترکیه تا جایی که من دیدم وقتی فردی (فرزندی یا حتی شوهری) علایم افسردگی نشان می ده قهرمان زن داستان که خیلی مثبت وقوی تصویر می شه می آد هارت و پورت می کنه و برایش خط و نشان می کشه و مشکل حل می شه!! زنها هم اینها را می بینند و الگو بر می دارند! با این که معمولا در سریال های ترکیه مردسالاری ترویج می شه اما این حلوا حلوا کردن مردها شامل حال مردان افسرده نمی شه. در سریالی که مرد داستان دچار افسردگی هست به زن حق داده می شه که همه جور توهین به او بکنه و به او کاملا بی محلی کنه. اما مردانی که دست بزن دارند یا اهل خیانتند حلوا حلوا می شوند! 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فرق اپیدمی وبا و افسردگی چیست؟!

+0 به یه ن

وقتى خبر خودکشى نوجوانى را می شنویم من انتظار دارم در جمع مادران چنین جملاتی بشنوم:" رفتم بچه مو بغل کردم یک دل سیر او را بوسیدم!" اما نمی شنوم!


 چیزی که می شنوم فقط از این دست هست:"ای واى! بیچاره مادرش! شماتتش نکنیم! قضاوتش نکنیم!" انگار مهمترین مسئله در ذهن اکثریت این هست که وقتی چنین اتفاقی افتاد حرف و شماتت مردم چی می شه!  

فرض کنید اپیدمی وبا آمده بود و بچه مادری مرده بود! واکنش همین جمع مادرها آیا این بود که "مادرش را شماتت و قضاوت نکنیم؟!"
 نه خیر! ولوله داشتند که بیاموزند چگونه باید آب را بجوشانند یا میوه جات را ضدعفونى کنند تا این بلا سر خانواده خودشان نیاید! می خواستند توصیه هاى بهداشتى را بیاموزند که اگر مادر اون بچه می دانست بچه از بین نمی رفت بی آن که نگران آن باشند که با این آموزش آن زن را شماتت نموده اند و در نتیجه خشم خدایان وبا را برانگیخته اند و خدای وبا به عنوان تنبیه فرزند آنها را به کام خواهد کشید!  

باور کنیم این مسئله افسردگی نوجوان داره تبدیل به یک اندمی می شه. هر دو ماه یک بار اقدام به خودکشی یک دختر نوجوان جدید از روی پل کابلی وضعیت طبیعی نیست! دست کمی از رسیدن اپیدمی وبا ندارد

. نشان می دهد دامنه افسردگی بین نوجوانان خیلی گسترده هست که چند نفری هم به این مرحله می رسند. الان خوشبختانه منابع مطالعاتی زیادی هستند که در مورد این گونه مشکلات روحی اطلاعات لازم را می دهند. اگر سلامت روحی و روانی عزیزانتان برایتان مهم هست بروید آنها را مطالعه کنید. 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

خشم خدایان

+0 به یه ن

اغلب زنان جامعه ما خیال می کنند اگر بروند درمورد روانشناسی نوجوان و دلایل افسردگی در نوجوانان مطالعه کنند و آگاهی های خود را بالا ببرند گناه کرده اند. فکر می کنند تنها باید در مقابل این مسئله لب بگزند و استغفرالله استغفرالله بگویند و مادر نوجوان افسرده را دعا نمایند. 

گمان کنند اگر ورای دعا و بازگو کردن یک سری حرف پیش پا افتاده نصیحت گونه پیرزنها، بروند و در این زمینه مطالعه ای روی توصیه های روانشناسان مدرن کنند خدایان پشت کوه قاف بر آنها غضب می کنند وبلایی سر بچه های خودشان می آید!  

آن چه که می گویم مختص زنان کم سواد حاشیه ای نیست! بسیاری از تحصیلکرده ها با مدارک دانشگاهی دهان پر کن هم همین قدر در این زمینه خرافی مى اندیشند.  
تا حد زیادی به خاطر همین باور های خرافی است که روز به روز افسردگی میان نوجوان ها بیشتر در دوروبر ما نمود پیدا می کند. نیاز روحی نوجوان امروزی را با توصیه هاى پیرزن هاى فامیل یا خودسری لجوجانه از سر ناآگاهی نمی شود ارضا کرد. نیاز به مطالعه و کسب توصیه از روانشناسان و کارشناسان تربیتی مدرن دارد. اغلب والدین حاضر نیستند زحمت این مطالعه را به خود بدهند. وقتی هم بلایی بر سر نوجوانى به علت ندانم کاری های والدین می آید مادر نقش قربانی را خوب بازی می کند. زنان دیگر هم گمان می کنند با دلسوزی به حال این قربانى خشم خدایان را از خانواده خود به دور خواهند کرد و نیازی به کسب دانش بیشتر نخواهند داشت. و این چرخه معیوب ادامه می یابد..... 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بهترین مادر دنیا

+0 به یه ن

وقتی نوجوانی خودکشی می کنه زنان کشور ما از مادر او یک قدیسه می سازند! کدوم قدیسه!؟ اما سخنی با نوجوانانی که گرفتار والدین بی تفاوت و بی مسئولیت هستند تا حدی که بی مهری آنها آنان را از زندگی سیر می کند.بر عکس آن که در اجتماع گفته می شود همه مادر ها فرشته نیستند! شما یک وقت به خاطر انتقام از نامهربانی والدینت بلایی سر خود نیاورید! در چارچوب فرهنگ خاورمیانه مادرتان با این کار نه تنها از کرده ها و نامهربانی ها پشیمان نخواهد شد بلکه می شه مرکز توجه کل شهر . همه شما را فراموش می کنندو کمر به خدمت مادر شما می بندند. هر بداخلاقی اش و هر بدعنقی بعد از این توسط دوست و دشمن تحمل می شود چون او را مظلوم قلمداد می کنند. تازه در غیاب شما بالای منبر هم می ره که من بهترین مادر دنیابودم قدرم را ندانست! بهترین انتقامی که از این نامهربانی هامی توانید بگیرید که سعی کنید زنده بمانید و روز به روز در درس یا ورزش یا هنر یا بیزنس یا ... موفق تر شوید. هر چه زودتر از آن نامهربانان بگسلید و آشیانه مهربانانه خود را بسازید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اندر حکایت آرامش

+0 به یه ن

یادمه در یک گروه دسته جمعی تلگرامی مدتی عضو بودم ( الان سالهاست از آن خارج شده ام). یکی از اعضای گروه که خیلی هم بین اعضا محبوب بود و بقیه او را در مقام یک قدیسه بالا می بردند همه را دعوت به آرامش می کرد. این دغدغه هایی که من مطرح می کنم (نظیر خشک شدن دریاچه اورمیه، از بین بردن اعتماد به نفس دخترها در زمینه های علمی توسط جامعه مردسالار، گسترش خرافات اعم بر مدرن و غیر مدرن، عدم تشخیص علم وشبه علم توسط عموم مردم و تبعات عملی دهشتناک آن برای جامعه و...) وقتی عنوان می شد او چون قدیسه ای که ورای همه چیز را می بیند ما را به سعه صدر فرا می خواند! 

هر روز صبح هم یک پیام نصیحت آمیز می فرستاد که "دنیا را با عینک خوشبینی ببینید. اگر جاری تان یک دست مبل جدید خرید به جای نیش زدن و حسد ورزیدن با او مهربان باشید. اگر خواهر شوهرتان مسافرت رفت دردلتان ولوله به پا نشود آرامش داشته باشید!"

 چی بگم!؟ هر وقت سطح دغدغه های من به خرید مبل تازه جاری ام و مسافرت های خواهر شوهرم تنزل کرد نه تنها نصیحت های این قدیسه به کارم خواهد آمد بلکه اسم خود را از "یاسمن فرزان" به "قلیدون قلیدون پور" تغییر خواهم داد! اما فعلا با دغدغه هایی که هم اکنون دارم این قبیل نصایح قدیسان به درد من نمی خورند! 🍀@minjigh 

یک عده واقعا آرامش قلبی دارند و آدم در کنارشان به آرامش می رسه. البته این عده، ورد زبانشان نصیحت های پیش پا افتاده از آن دست که در بالا گفتم نیست. داشتم فکر می کردم راز آرامش آنها چیست. راز آرامششان عرفان های آبدوغ خیاری یا ورد خواندن نیست! این چند چیز را وجه اشتراک آدم های با آرامش یافتم: 

 ١- مهارت های اجتماعی شان بالاست. بی آن که نیاز به پرخاش احساس کنند به موقع خواست خود را بی آن دلخوری ای پیش آید بیان می کنند. حتی اگر بخواهند "نه" بگویند دست کم به عزیزان شان طوری "نه" را بیان می کنند که شیرین به نظر می آید. البته "فداکار" هم نیستند. یعنی ادعای "فداکاری" ندارند. وقتی چیزی را نخواهند "نه" می گویند اما با ظرافت. برای توجیه "نه" گفتن به دروغ هم توجیه نمی تراشند. هنرشان این هست که بی پرخاش و بی دروغ در زمان لازم "نه" را می گویند. 

 ٢- در زندگی می دانند دنبال چه هستند. موقعیت و شرایط را و نیز توانمندی خود را خوب می سنجند و خواسته هایشان را بسته به آن تعدیل می کنند.

 ٣-می دانند نمی شود هم خدا را داشت هم خرما را. وقتی وارد همکاری یا بده ستان می شوند می دانند نمی توانند همه چیز را به دست آورند. واقفند که برخی چیزها را باید از دست بدهند در نتیجه بعدا کمتر شاکی می شوند. با ورد خواندن و ادای عرفا را در آوردن ندیدم کسی به آرامش برسد.

 اغلب اینان که ادعای عرفان را دارند به شدت پرخاشگرند. حتی پرخاشگرتر از متوسط ایرانیان!

 آن چه که گفتم در مقیاس شخصی بود. در مقیاس اجتماعی آرامش یک جامعه خیلی به میزان ثبات اقتصادی و صلح بستگی دارد. اگر یادتان باشد حدود چهارسال پیش که تورم کم بود همین مردم ایران در کوچه بازار خیلی آرام تر و خوش اخلاق تر شده بودند. تاقیمت دلار بالا کشید خلق ها تنگ شد! 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تقویت اعتماد به نفس از طریق بالا بردن مهارت و دانش میسر است

+0 به یه ن

گفته می شود دانشجویان دختر اعتماد به نفس کافی ندارند و سر کلاس وسر سخنرانی ها ابا دارند که نظری دهند. برای حل این معضل برخی به دختران توصیه می کنند که همانند همکلاسی های پسر خود، در اظهار نظر ابایی نداشته باشند و در کلاس و سر سخنرانی ها "بلند بلند" فکر کنند. 


 به عنوان شخصی که ١٥ سال هست در کار تعلیم دانشجویان تحصیلات تکمیلی در ایران هست و در همایش بین المللی های متعدد رفتار دانشجویان سراسر دنیا را رصد کرده، جسارتا عرض می کنم این رفتار دانشجویان پسر ایرانی ابدا الگو قرار دادنی نیست! در ایران در صد قابل توجهی از دانشجویان پسر از "اعتماد به نفس کاذب" رنج می برند. بدون مطالعه چنان اظهار نظر می کنند که گویی مرزهای علم را دارند می شکافند. وقتی سر سخنرانی ها نکته ای به ذهن شان می رسد با لحنی آن را بیان می کنند که گویی این نکته ناب به ذهن هیچ کس قبل از آنها نرسیده و نخواهد توانست برسد!
 در جمع بسته که افراد در آن سطح دانش پایینی دارند این رفتار زننده به نظر نمی رسد. در جمع نادانان با این اظهافضل ها مورد تشویق هم قرار می گیرند! ولی سر یک سخنرانی تخصصی که تنی چند از افراد عمری بر آن موضوع کار کرده اند بسیار زننده به نظر می رسد! این رفتار به طور غلیظ تر از درصد قابل توجهی از دانشجویان پسر هندی هم سر می زند (شاید چون انگلیسی شان قوی تر از ایرانی هاست بیشتر اظهار فضل می نمایند!) از مردان کشورهای دست دو بلوک شرق (بلغارستان، رومانی و....) هم به نوع دیگر سر می زند. ولی از اروپای غربی وآمریکای شمالی کمتر می بینیم که کسی سر سمینار از روی اعتماد به نفس کاذب اظهار فضل کند! موقع ارائه مطلب شعارشان این هست: Failing to prepare means preparing to fail. یعنی چی؟! یعنی همین جوری الکی بی مطالعه اظهارفضل نکن! هم روی محتوای مطالبت کار کن و هم روی نحوه ارائه مطلبت هم تمرین کن. 

خوشبختانه دختران ایرانی  عموما از این قبیل اعتماد به نفس های کاذب ندارند. اگر می خواهید الگویی برایشان معرفی کنید زنان موفق دنیا را به آنها بشناسانید نه پسران ناموفق متوهم ایرانی را!  

مشکل اعتماد به نفس با بالا بردن دانش و تمرین مهارت های ارائه مطلب رفع می شود نه با لاف زدن، نه با اظهارفضل های مسخره کردن! دختری که به کمبود دانش خود واقف هست اگر به تقلید آن همکلاسی پسر در جلوی یک دانا اظهار فضل کند و در جواب پوزخند بشنود کاملا اعتماد به نفس خود را از دست می دهد. او که -برعکس همکلاسی اش-متوهم نیست که متوجه پوزخند نگردد! همکلاسی متوهم با پوزخند هم مواجه شود چنین توجیه می کند که آن قدر نکته من نغز بودکه یارو نفهمید! 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

روز دختر

+0 به یه ن

فردا در تقویم ایران روز دختر است. سالی سرشار از اعتماد به نفس، اتکا به نفس، خودباوری و خلاقیت و شادابی برای دختران ایرانی آرزومندم! ❤️😘❤️ 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

افسردگی دختران نوجوان

+0 به یه ن

متاسفانه در فصل بهار خبرهای ناگوار اقدام به خودکشی دختران نوجوان را بیشتر می شنویم. اقدام به خودکشی  توسط دختران نوجوان در دهه های پیشین هم زیاد اتفاق می افتاد اما قبلا دخترها در خفا اقدام به این کار می کردند و والدین برای آبروداری آن را قایم می کردند. اما الان خیلی از دخترها خیابان های شلوغ را برای این کار انتخاب می کنند و دیگر نمی توان لاپوشانی کرد و در نتیجه در جامعه انعکاس پیدا می کند.
خوشبختانه خودکشی دخترها و خانم ها در اغلب موارد منجر به مرگ نمی شود چرا که اطرافیان زود جلوی آن را می گیرند. در واقع وقتی جنس لطیف اقدام به این کار می کند سناریو را طوری می چیند که بازگشت ممکن باشد. (من از بازوی خود دارم بسی شکر که زور خودآزاری ندارد).  شاید از این گفته من به این نتیجه برسید که پس فقط برای جلب توجه دست به این کار می زنند و مسئله آن قدر جدی نیست. این نتیجه گیری نا درست  و ظالمانه است.  در واقع این گونه باید به مسئله نگریست: "ببنید که به چه استیصالی افتاده که برای جلب اندکی توجه با جان شیرین خود بازی می کند!" واقعا فاجعه است.
این روزها همه چیز را به بد بودن وضعیت اقتصادی نسبت می دهیم. اما من فکر نمی کنم در افسردگی دختران نوجوان (زیر 18 سال) وضع بد اقتصادی عامل اصلی باشد.  فشار اقتصادی به طور مستقیم روی این قشر نیست چرا که اغلب نان آور خانه نیستند. اگر این مشکلات اقتصادی حل شود و فشار معیشتی از دوش والدین این دختران برداشته شود باز هم گمان نمی کنم وضع روحی این دختران بهبود قابل ملاحظه ای بیابد.
اگر آزادی های اجتماعی بیشتر شود تا این دختران در خارج از محیط خانواده در جمع های سالم-نظیر گروه های طرفدار محیط زیست یا .... بتوانند فعالیت موثر و ثمربخش داشته باشند اثر مثبت بیشتری در روحیه شان خواهد داشت.


فکر می کنم تضاد فرهنگی بین این دختران و خانواده آنها  و نیز فشاری که والدین -به خصوص مادران- روی این دخترها می گذارند تا آنها دقیقا مطابق ایده آل آنها رفتار کنند عامل موثرتری در به هم ریختن روح و روان این دختران نوجوان باشد.

برای این که زمینه افسردگی فراگیر دختران نوجوان را از بین ببریم لازم نیست صبر کنیم که اوضاع اقتصادی مملکت حل شود. همین الان هم می توانیم در این راه کمکی نماییم.

1) با دختران نوجوان مهربان تر باشیم حتی اگر از رفتار و پوشش آنها مطابق میل ما نیست. فوری به آنها انگ نچسبانیم. این دخترها باید در دوران نوجوانی رفتارهای مختلف را بیازمایند تا راه خود را بیابند. اگر یک قالب از پیش طراحی شده را به آنها تحمیل کنیم لزوما موفق عمل نکرده ایم. خیلی هاشون ریا می کنند و آن را برمی گیرند. خیلی هاشون افسرده می شوند. خیلی هاشون یاغی می شوند  و با حرف حساب ما  هم لج می کنند. 
آن قدر در مسایل کوچک و پیش پا افتاده امر و نهی نکنیم که فردا وقتی مسئله مهمی هم پیش آمد که دخالت ما لازم شد از روی لج سرباز بزنند.

2) وقتی مادری آمد و از دختر نوجوانش بدگویی کرد و از فداکاری های خود دادسخن داد،  آفرین و بارک الله به این مادر نگوییم.  اگر زن با درایت و فهمیده ای بود از عزیزترین کسش جلوی بقیه بدگویی نمی کرد. به خاطر رودربایستی با این زن نفهم و بی درایت نیاییم حرف هایش را تایید کنیم که خوشش بیاید. خوش آمدن یک زن نفهم و بی درایت به چه کار ما می آید؟!

3) در فرهنگ ما اگر دختر بچه ای زمین بخورد و زخم جدی ای بردارد شب پدر برسر مادر غرولند می کند که تو چرا به حد کافی مراقب نبودی. اما در زمان نوجوانی همین دختر، اگر مادر  از روی نادانی   روح و روان دختر نوجوان را در هم بریزد، همان پدر کوچکترین دخالتی نمی کند چرا که گمان می برد احوالات دختران نوجوان را مادرشان بهتر از هر کس می فهمند! من فکر می کنم این تصور درست نیست. من فکر می کنم پدرها بیشتر از این باید با دختران نوجوانشان نزدیک باشند به خصوص وقتی دایم بین مادر  و دختر دعواست. راه حل درست چیست؟ من نمی دانم اما حتما روانشناسان و کارشناسان تربیتی در این باره راهکار دارند. پدران مهربان! اگر دیدید بین دختر نوجوانتان و مادرش در خانه جنگ است آن را سرسری نگیرید. به یک مشاور روانشناسی فهمیده و کاردان مراجعه کنید و ببینید شما باید چه کنید که دختر نوجوانتان ضربه نخورد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تبریزین کابلی کؤرپوسونن اؤزلرین آتان قیزلار

+0 به یه ن

گئچن ایکی اوچ ایلده، نچچه یول اولوپ کی جوان قیزلار ایستییپلر اؤزلرین تبریزین کؤرپولرینن آتیپ اؤلدورله! خوشبختانه اوردا کی قهرمان آقا لار مانع اولوپ قیزلاری نجات وریپلر.

آممان خودکشیه اقدام ائلماخ اؤزی بیر بغرنج و چرکین مسئله دی. بیر انسان ایکی ایل تمام خودکشی کونو سوندا فیکیرلشر سورا اقدام ائلر.
او سن ده کی قیزلارین خودکشیه اقدام ائلمه سی، تازا بیر مسئله دییر.  20-30 ایل قاباخدا او سن ده قیزلار تبریز خودکشی اقدام ائلردیلر. آممان نحوه سی فرقلی دیر. او زامان لار ائو لرینده سم یییردیلر. آتا آنا بیلیپ، تزلیخ جا بیمارستانا آپاراردیلار. سورا دا فامیللره دییردیلر، ائشیه ده ساندویچ  ییپ مسموم اولوپ! آممان بیز اوندا، او قیزلارینان همسن دوخ. علتی ائشیدردوخ. قولاغیزیما یئتیشردی نییین نه سی دی.

ایندی قیزلار گئدیپ خیابان دا خودکشی ائلیر چوخ راخ گؤزه گلیر.
جماعت ایکی  عامل ساییر بو یوخاری آمارا:
1) سطح بالا جماعت اقتصادی مسایلی علت بیلیر و مملکتین اقتصادین کؤریینلری لعنت ائلیر.
من بو نظرینن ائله موافق دییرم. خودکشی الئلیینر جوان قیزلاردیلار. اقتصادی فشار مستقیم بو سنی ده قیزلارین اوستونده دییر (علی الاخصوص تبریز محیطین ده). اگر میانسال آقالار اولسیدیلر، اقتصادی مالی عامل اصلی عامل ساییلا بولردی. آمما 16-17 یاشیندا قیز اوچون، خیر!
2) غیبت ائلیینلر دییلر او قیزلار ائلچی آختاریللار!!!!! آخی منیم باجیم! منیم قارداشیم! ائلچی آختاران اؤزون اولدورمز کی!  خودکشی ائله سه، ائلچی لر بیله سینن قاچارلار!

آممان گؤراخ نیه بیر بئله تبریز ده، او سن ده کی قیزلارین خودکشیه اقدام ائلماخ آماری یوخاری دی؟!
خودکشیه نچچه عامل با هم گرک اولا.
آممان منیم نظریمه اصلی عامل او فشار دی کی آنالاری او قیزلارین اوستونه کامل و perfectionistاولماخ اوچون قویوللار. والله هیچ یئر بیر بئله کی تبریز ده، آنالار قیزلارینا امر  و نهی ائللیر و هر ایشلرینه  دخالت ائللیر ائلمه ز لر!
من تهران دا استخره گئدرم، تبریز ده ده. تبریز ده همیشه رخت کن ده، آنا قیز آراسیندا دعوا دی. آنا پیله ائلییر کی مایووی بئله قییمه، ائله قیی.  قیز دا تنگه گلیر آنانین micromanagement الیندن!

لباس و قییماخدا آنالار قیزلارین تنگه گتیریللر.
درسلر و نمره اوستونده آنالارقیزلارین تنگه گتیریللر.
........

هلم آنالار بوجور پیله ائلماغی اؤزلرینین یاخچی لیغی و فداکارلیغی ساییللار!
نتیجه بو یوخاری خودکشی آماری دی.
یوخاری افسردگی آماری دی.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل