در باب مذاکره-قسمت دوم

+0 به یه ن

چند روز پیش نوشته ای تحت عنوان «در باب مذاکره» اینجا منتشر کردم. اکنون می خواهم چند نکته دیگر اضافه کنم.


در کشوری مانند ایران خیلی کم پیش می آید که مسئولان و نمایندگان به واقع از مردم نظر بخواهند. حتی در سطح اداره یا دانشکده یا مدرسه و.... . حتی در سطح خیلی خانواده ها هم هنوز استبداد به قوت خود باقی است و کمتر  نظر خواهی می شود.
در نتیجه ما خیلی کم تمرین نظر دادن و مذاکره داریم. طبیعی است که وقتی مسئولی یا نماینده ای نظری می خواهد آمادگی ذهنی و فکری لازم را برای پاسخ گویی نداشته باشیم. بسیاری از ما در این موارد نادر که از ما نظر می خواهند چنان رفتار می کنیم که آن شخص را پشیمان می سازیم که نظری خواسته. کاری می کنیم که او هم مانند همترازان خود، استبداد پیشه کند و دیگر به نظر عمومی مراجعه ننماید.

از این منظر می خواهم چند نکته اضافه نمایم. البته شاید بگویید در بین مسئولان دو از صد تا هم نمی آیند نظر بخواهند. از اون دو تا هم یکی ریا می کند و دیگری هم که صادق هست آن قدر تک می افتد که کاری نمی تواند بکند.
صفر و صد نبینیم. همان یک نفر هم از مسئولان می تواند قدم های مثبتی بردارد. البته این قدمها -در شرایط فعلی-نه به اندازه زحمتی که می کشد بزرگ خواهند بود و نه به اندازه انتظارات بجای ما.
اما به هر حال تمرینی است برای شیوه نظر دادن و مذاکره.  به امید روزهای بهتر، باید خود را آماده کنیم که در این مواقع درست و سنجیده نظر دهیم و الا حتی اگر روزهای خوب هم بیایند ما لیاقت حفظ کردن آن را نخواهیم داشت و بادست خود روز های خوب را می دهیم روزهای بد بر سر خودمان می آوریم! 

 و اما نکات:

۱) توجه داشته باشیم که مسئول مربوطه  که از ما نظر خواسته خود اختیارات محدود دارد. (اصلا باید هم اختیارات هر مسئولی  محدود باشد. اشکال کار کشور ما اتفاقا همین بوده که برخی اختیارات نامحدود داشته اند.) از او در چارچوب اختیارات محدود او و امکانات محدود او درخواست داشته باشیم. همه کاسه و کوزه ها و کاستی ها را سر او نشکنیم. والا دیگر نظری نمی پرسد. می شود مثل بقیه شان.
۲) از ادبیات اداری مرسوم استفاده کنیم. وقتی مسئولی از ما نظر خواسته ، جای به کاربردن ادبیات کنایه آمیز نیست. اون قبیل ادبیات کنایه آمیز که برخی در محاورات روزمره با دوستان  و آشنایان نسبت به مسئولان به کار می برند در یک نظر خواهی رسمی جایی ندارد. توجه کنید که به کار بردن ادبیات قاجاری در این زمان کنایه حساب می شود!
در سه سالی که در آمریکا بودم یک چیز را خوب دریافتم. اونها اصلا بر نمی تابند که در گفت و گوی جدی -یا حتی غیر جدی- کسی گوشه کنایه بزند (به قول خودشان sarcastic باشد) .  اگر کسی به  سو ی گوشه و کنایه برود جلسه به هم می خورد.

۳) برخی هنر را در این می دانند که در مواجهه با مسئولان داد  و بیداد کنند. بعدش هم می روند لاف می زنند «همه مثل گوسفند نشسته بودند فقط من داد و بیداد کردم.» این قبیل افراد هم که جلوی اون مستبد ها این داد و بیداد را نمی کنند! مستبد ها که به آنها امان این کار را نمی دهند. این «حماسه» شان را فقط جلوی کسانی که اون قدر برایشان ارزش قایل شده که نظر بپرسد اجرا می کنند. چه قدر هم به خاطر این «حماسه» از جانب همفکران خود  تشویق می شوند!  
با این نوع «داد و بیداد» ها نمی شود مشکلات را حل کرد. خود سانسوری نباید کرد. باید حقایق را گفت. اما نباید نظم جلسه را به هم ریخت.

۴) در شرایطی که ما در آن هستیم با کوشش های معمولی نمی شه کار مثبتی را به انجام رسانید. همتی والاتر می خواهد و همکاری و همفکری و همگامی ای  از جنس مرامی! هر شخص -چه مسئول چه سرمایه 
گذار چه....- انگیزه ای بسیار قوی  می خواهد که در این شرایط کشور که عده کثیری را به انفعال و ناامیدی کشانده، بلند شود و اقدامی سازنده انجام دهد. این شخص علاوه بر مشکلات  نه تنها باید با فساد مبارزه کند بلکه با ناامیدی عمومی هم که از پای هر رهرو ای می کشد هم باید مقابله کند. انگیزه ای بسیار بسیار قوی و همتی بسیار والا می خواهد. به علاوه در این جو بی اعتمادی عمومی، خیلی مهم هست که جایی کار را شروع کرد که اعتبار شخصی فرد یا اعتبار خانوادگی او، اعتماد لازم را برای پیشبرد کارها بر می انگیزد.
در کسانی که به  زادگاه خود عشق می ورزند  این انگیزه و این اعتبار وجود دارد. اگر دیدید مسئولی دارد برای زادگاه خود قدمی برمی دارد فوری روی سرش نریزید که چرا از شهر و دیار شروع کرد. او از جایی شروع می کند که اولا انگیزه لازم را برای به سرانجام رساندن برنامه را دارد، ثانیا همشهری ها یا همروستاییانش را که انگیزه مشابه دارند دور خود جمع می کند. چه بسا در مکان های دیگر نتواند اعتماد عمومی را جلب کند. برای پیشبرد کارها هم اعتماد عمومی لازم هست. افراد به همشهری های خوشنام خود که از دیرباز او و عملکردش را می شناسند بیشتر اعتماد می کنند. در خطه ما، که «کیملردن دی» بسیار در اعتماد سازی مهم هست. هفت جد طرف را هم باید بشناسند تا اعتماد کنند.
به جای آن که به شخصی تشر بزنید که چرا از شهر خود  فلان برنامه سازنده را شروع کرده ای، کمکش کنید که موفق شود و آن گاه به شهرهای دیگر هم برسد. اگر یک جا موفق شود جلب اعتماد بقیه آسان تر خواهد بود.  به جای این که به او خرده بگیرید و انرژی اش را با این خرده گیری را به هدر دهید برای دیگران او را مثال بزنید و بگویید «ببینید او برای شهر خود چه می کند، شما هم یاد بگیرید.»

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اهمیت بازسازی باغ بومی در حوضه دریاچه اورمیه

+0 به یه ن

 روز به روز بر تعداد باغ های تفریحی و تزئینی در کنار شهرهای بزرگ افزوده می شود. مالکان این باغ ها، اغلب شهریانی هستند که از اصول باغداری هیچ نمی دانند. با مسایل محیط زیست و شرایط اقلیم های مختلف ایران آشنایی چندانی ندارند و بی توجه به اقلیم کشور و مشکل کم آبی، اصرار دارند باغ آنها به باغ های ورسای مشابه باشد.

ما در کشور خود سنت باغداری طولانی داشته ایم که به قدمت تمدن در این سرزمین کهن هست. اگر نزد ناسیونالیست های باستانگرا این نکته را بیان کنید چه بسا پاسخ خواهید شنید که اروپاییان هم باغداری را از هخامنشیان آموخته اند بنابراین باغ های ورسای هم باغ ایرانی محسوب می شود  و هیچ اشکالی ندارد که امروزه از آن الگو برداری کنیم! رکود و سستی فکری عجیبی در این گونه نظرات نهفته هست. البته درست هست که یونانیان باستان از مردم این منطقه بسیاری نکات از جمله برخی از شیوه های باغداری را آموخته اند اما اروپاییان  ۲۵۰۰ سال درجا نزده اند. از همه دنیا-ازجمله از ایران- آموخته اند اما بسیار کار علمی و فرهنگی و هنری روی  آن انجام داده اند تا طرحی مناسب اقلیم و نیازها و سلایق خود در انداخته اند. از قرن ۱۵ که مرکز گیاهشناسی پادوا ی ایتالیا تاسیس شد تا کنون مراکز گیاه شناسی بسیار ی در گوشه و کنار اروپا به بررسی انواع و اقسام گیاهان از سراسر دنیا پرداخته اند و به طور علمی مطالعه کرده اند که کاشت آنها در خاک اروپا چه تبعاتی می تواند داشته باشد. خودمان را گول نزنیم. ورسای باغ ایرانی نیست! ورسای باغ فرانسوی است. برای اقلیم فرانسه طراحی شده نه برای اقلیم های موجود در ایران. اگر هر ثروتمند شهری در تهران و تبریز و اورمیه و ….. بخواهد برای خود ورسایی در ییلاقات اطراف شهر دست و پا کند چیزی از منابع آبی  منطقه باقی نمی ماند.


اگر طرحی از یک باغ اصیل بومی و سازگار با اقلیم آذربایجان داشتیم می توانستیم سلیقه و ذائقه باغدار شهری را به نفع صرفه جویی در مصرف آب تغییر دهیم.

این کار شدنی است. مثلا در زمینه موسیقی با وجود ورود موسیقی های ملل دیگر موسیقی سنتی هنوز خواهان دارد.در زمینه غذا، با وجود ورود غذاهای ملل دیگر ما هنوز غذاهای سنتی مان را دوست داریم و حفظ کرده ایمدر مورد باغداری هم باید بتوان این سلیقه را حفظ کرد.


من از ادیبان عزیز و پژوهشگران آثار فولکلریک درخواست دارم در مورد نقش سمبولیک باغ در افسانه های کهن  مقاله بنویسند و  در بین عموم مردم منتشر سازند. تا جایی که من به یاد دارم در قصه های کودکی ام، همواره شاهزاده سوار بر اسب در باغی زییا عاشق دختر رویاهای خود می شد. این باغ زیبا که باغ ورسای در فرانسه یا باغ مدیچی giardino di boboli) در فلورانس ایتالیا که  نبود! یک باغ سنتی  آذربایجان بود.


من از پژوهشندگان عزیز خواهشمندم از میان مینیاتورها و  شرح حال ها و سفرنامه ها سیمای باغ های تاریخی منطقه را (نظیر باغ قراملک، باغ های سلسله های آق قویونلو و قرا قویونلو و باغ های  شاهزادگان و امیران دوران قاجار)  را استخراج کنند و در اختیار معماران و طراحان فضای سبز و عموم علاقه مندان به امور باغداری قرار دهند.


من از کارشناسان محترم کشاورزی خواهشمندم دفترچه ای راهنما برای باغداران شهری نا آشنا با امور باغداری تهیه کنند که در آن به شیوه های صرفه جویی در مصرف آب در باغداری و سایر مسایل محیط زیست توجه ویژه شده باشد.


من از استادان دانشگاه در دانشکده های مرتبط تقاضا دارم موضوع تز برخی دانشجویان را بازسازی باغ سنتی متناسب با اقلیم منطقه (از جوانب مختلف)  تعریف کنند و اگر تز دانشجو اثری ارزشمند شد آن را برای مطالعه در اختیار شرکت های مهندسی که خدمات باغداری ارائه می نمایند قرار دهند. این کار شاید در آینده برکات اقتصادی هم داشته باشد. شاید این شرکت ها مایل شدند با دانشکده برای طرح های مختلف قرارداد ببندند.


اگر شرکت هایی که خدمات باغداری می دهند هر کدام آلبومی از طرح های بومی وسازگار با محیط زیست هم داشته باشند و به مشتری نشان دهند بسیاری از مشتری ها ترغیب می شوند که آن طرح را به جای طرح ورسای انتخاب کنند.


به خصوص اگر هر طرح یک داستان هم در کنارش  داشته باشد:

"این طرح را که ملاحظه می کنید از باغی که اوزون حسن پادشاه قدرتمند سلسله آق قویونلوها برای ملکه دسپینا ساخته بوده، الهام گرفته شده. می دانید که یکی از زنان اوزون حسن دسپینا شاهزاده بیزانسی بود. دختر آخرین شاه بیزانس. او ملکه قدرتمندی بود و در این باغ سفیران جمهوری ونیز را به حضور می پذیرفت...."


" این یکی طرح از باغ آن یکی ملکه اوزون حسن الهام گرفته شده است.... این ملکه همان هست که سقف مسجد جامع تبریز را با طرحی بسیارزیبا بازسازی کرد."


این طرح مشابه باغی است متعلق به شاهدخت سلسله قراقویونلو . همان   پرنسس که کتیبه پل دختر از او به عنوان اسپانسر یاد می کند...."

این یکی باغ مشابه باغ پدر آسلی در قراملک طراحی شده است. در این گوشه آسلی و کرم برای نخستین بار عاشق هم شدند...."


اگر این قبیل داستان های فانتزی گونه باشه -هر چند مردم به صحت آن شک می کنند- اما باز به طرح علاقه مند می شوند. دیگه ورسای مِرسای را فراموش می کنند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

همچنان در خانه بمانیم.

+0 به یه ن

عموم مردم ایران تا جایی که برایشان مقدور بوده خوب قرنطینه را رعایت کردند و کرونا اندکی فروکش کرد. اما هنوز این غول نمرده. اگر امکانش را دارید  تا ده-پانزده روز دیگر هم همچنان در خانه بمانید و بیرون نروید. اگر حوصله تان سر رفته بیایید این داستان های قدیمی مرا تا ده-پانزده روز دیگر  بخوانید:



داستان سارا (این یک داستان تاریخی و خانوادگی است. داستان زندگی خانمی هست که حدود صد سال پیش در تبریز دنیا می آید. داستان زندگی اوست تا  میانسالگی او در دهه شصت.)




داستان بیژن و مایکل   داستان دو همکلاس  هست در آمریکا که هر دو دانشجوی نخبه دکتری در رشته فیزیک هستند.
داستان بیش از ده سال پیش نوشته شده است. آزمایش آیس کیوب در قطب جنوب که در داستان به آن به عنوان طرحی که در آینده قرار است نوشته شود اشاره می شود اکنون سالهاست که در حال داده گیری است. در سال ۲۰۱۳ هم موفق شد دو نوترینوی بسیار پرانرژی را که منشا کیهانی دارد ثبت کند. از آن زمان تا کنون به تعداد بیشتری نوترینوی کیهانی ثبت نموده است. منشا  نوترینوها یی که آیس  کیوب می یابد هنوز جزو سئوالات باز هست.


داستان سربازان کوچک  داستان خانم مهندس جوانی است که با مشکلی مواجه می شود.


بابایی نرگس کوچولو  داستان جوانی است خودساخته از جنوب شهر تهران که در دانشکده فیزیک دانشگاه شهید بهشتی تحصیل می کند. این جوان با ابتکار عمل خود علی رغم همه تبعیض ها و زورگویی ها راه خود را می یابد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نتایج شوم سرمایه گذاری نامتناسب در شهر ها و استان ها

+0 به یه ن


در نوشته قبلی ام تاکید کردم  که وقتی پای میز مذاکره می نشینیم به مصلحت نیست که گلایه آغاز کنیم که در فلان شهر یا استان سرمایه گذاری زیادی می شود.



این نوع گله گزاری  از زبان مردم آن دسته از شهرها و استان های ایران که باور دارند که به آنها به اندازه کافی رسیدگی نمی شود به وفور شنیده می شود. در آذربایجان مرتب می گویند که به اصفهان  (وشیراز) زیاد می رسید به استان ما نمی رسید. (این نکته شاید در مورد اصفهان صحت داشته باشد اما به نظرم وضعیت استان فارس و شیراز از نظر رسیدگی دولتی در چهل سال اخیر خیلی بهتر از استان های آذربایجان نیست!)

از آن سو هم مردم غرب و جنوب کشور می گویند که به اصفهان و آذربایجان خیلی می رسید به ما نمی رسید!

تبلیغات صدا وسیما و دولت -به خصوص در مورد احیای دریاچه اورمیه ظاهرا به گونه ای بوده که در ذهن مردم استان های غربی و جنوبی این تصور را به وجود آورده که خیلی به آذربایجان رسیده اند اما به آنها بی مهری شده است. در صورتی که ما خودمان می دانیم همچین خبری نبوده!
بوق و کرنای ستاد احیای دریاچه اورمیه خیلی بیشتر ازکار مثبتی بوده که انجام داده. اما اونهایی که با مشکلات دریاچه اورمیه از نزدیک آشنا نیستند این را نمی دانند و آن تبلیغات را باور می کنند.




به هر حال این که در برخی از استان ها و شهرها به طور نامتناسب سرمایه گذاری می کنند یک واقعیت هست. اما نوع سرمایه گذاری حتی برای خود اون استان ها هم روزگار خوش نمی آورد. این سرمایه گذاری ها بدون در نظر گرفتن ظرفیت های منطقه بوده و انواع و اقسام مشکلات در خود این منطقه که سرمایه را جذب کرده، به وجود آورده است.
فقط از اعمال نفوذ فلان سیاستمدار ناشی شده نه یک برنامه ریزی اصولی بر اساس منافع دراز مدت ملی.

این سرمایه گذاری های نسنجیده اولا به محیط زیست آن مناطق و در نتیجه سلامت مردم آن مناطق آسیب زده. ثانیا باعث مهاجرت به اون منطقه و رشد حاشیه نشینی در منطقه شده. ترکیب سنی و جنسیتی منطقه را به هم زده.  (بیشتر مردان جوان مجرد برای کارگری به آن مناطق کوچیده اند.) این برهم خوردن ترکیب سنی و جنسیتی، نظم اجتماعی و اخلاقی جامعه را  به هم می زند و تبعات اجتماعی خیلی مخربی دارد.
بیشتر دودها هم به چشم زنان کشور می رود.


از سوی دیگر باعث رشد یک قشر تازه به دوران رسیده در این شهرها می شود که خود بلای جان مردم می شوند. چندی پیش  فیلمی از یکی از این شهرها که سهم بیشتری از سرمایه گذاری های حکومتی دریافت می کند وباعث غبطه دیگر شهر ها می شود پخش شد. پسره با ماشین مدل بالای باباش زده بود جوانی را کشته بود و پلیس می خواست ماشین را توقیف کند.خواهر پسره اومده بود کولی بازی راه انداخته بود بابام خیلی گردن کلفته نمی ذارم ماشین را ببرید. پلیس می گفت "خانم برادر شما با این ماشین آدم کشته." خواهره می گفت " خوب ! کشته که کشته ! پول دیه اش را می دیم. مگه پول دیه اش چنده؟ می دونید قیمت این ماشین چنده ؟!"
این گفتار اصلا گفتار یک "بچه پولدار" متعارف ایرانی نیست. اتفاقا بچه پولدار های متعارف ایرانی(چه اونهایی که نسل اندر نسل ثروتمند بوده اند، چه اونهایی که والدینشان با زحمت و ابتکارعمل خود پولدار 
می شوند) در خانواده می آموزند که مردمدار باشند.
این طرز فکر و ادبیات نابهنجار، متعلق به تازه به دوران رسیده هایی هست که در فساد ناشی از  سرازیر شدن سرمایه های بی حساب و کتاب یک شبه به ثروت می رسند.
ما که نمی خواهیم این قشر در شهر ما رشد کنند و بلای جانمان شوند؟!

در مذاکرات باید نیازها وپتانسیل های خود را تشریح کنیم و با توجه به برنامه سنجیده ای که می دانیم به رشد پایدار و متناسب منطقه می انجامد و خود مشکلات محیط زیستی و اجتماعی به دنبال نمی آورد طلب تسهیلات کنیم.
اگر شروع به گلایه کنیم که چرا به فلان شهر رسیدید به ما نرسیدید خیال می کنند از روی حسد و تنگ نظری حرفی می زنیم. احترام خودمان را به این ترتیب می شکنیم. خیری هم به شهر خودمان نمی رسانیم.
🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اهمیت آب لوله کشی شهری

+0 به یه ن

حتما شنیده اید که بیشتر هدررفت آب در کشور ما در بخش کشاورزی است.  اما امیدوارم این نکته را به معنی جواز به هدر دادن آب در مصارف شهری نگیریم! درسته به لحاظ حجم، آبی که در خانه ها هدر می رود در مقابل آبی که در کشاورزی به هدر می رود ناچیز هست اما فراموش نکنیم که کیفیت آب شهری بسیار اعلاتر از آب کشاورزی است. وقتی در شهرها آب را به هدر می دهیم بهترین آب کشور را به هدر می دهیم. منابع آب با کیفیتی که در لوله های شهری است بسیار محدودتر از آب متعارف کشاورزی است.


 به علاوه برای تصفیه آب شهری هزینه بسیار زیاد تر مصرف می شود تا آب کشاورزی. اگر آب شهری را کمتر به هدر بدهیم  هزینه کمتری  برای تصفیه آب صرف می شود و آب لوله کشی به مناطق محروم تر می تواند برسد. (هنوز هم بسیاری در کشور ما از آب لوله کشی محرومند!) 

از سوی دیگر، منابع آب  با کیفیت در کنار کلانشهرها محدودند. شاید آبی که در تهران یا تبریز به هدر می رود در برابر مصرف آب کشاورزی در کل کشور ناچیز باشد اما مقایسه این دو رقم با هم بی معنی است. شما میزان مصرف آب شهری تهران را با منابع آب در محدوده صد  کیلومتری  این شهر باید مقایسه کنید. فرض کنید که در دشت زنجان آب با کیفیت فراوان باشد. اما هزینه رساندن این آب به تهران سرسام آور خواهد بود. 

خلاصه کلام این که در مصرف آب شهری صرفه جویی کنیم. به کودکان بیاموزیم که نباید آب را هدر دهند. اگر شیر آب  منزلمان خراب هست و چکه می کند هر چه سریع تر آن را درست کنیم.  اگر در خارج از خانه دیدیم لوله ترکیده و آب هدر می رود زودتر با ۱۲۲ تماس بگیریم و گزارش دهیم و......        در صورت تمایل این متن را به اشتراک بگذارید. 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

در باب مذاکره

+0 به یه ن


در اینجا سعی می کنم با توجه به ویژگی های فرهنگی خودمان نکاتی برای موفقیت مذاکرات مطالبه محور با مسئولان را بیان نمایم. فرض من این هست که مسئولانی که در مقابل ما نشسته اند افراد دلسوز، کاردان، فهمیده و از نظر اخلاقی سالمی هستند. متاسفانه می دانیم اکنون در کشور ما  این فرض ها در اغلب موارد صدق نمی کند. اما به امید روزی که مسئولان کشور این ویژگی را داشته باشند این یادداشت را می نویسم. به علاوه هم اکنون هم اقلیتی از مسئولان شاید باشند که به این ویژگی ها مزین باشند.

متن های بسیاری در اینترنت هستند که در مورد  فنون مذاکره، رهنمودهایی دارند. این متن ابدا جایگزین آنها نیست بلکه  مکمل آنهاست. بهتر است متن های استاندارد مربوط به فنون مذاکره  را حتما قبل از مذاکره  مطالعه کنیم و در موارد خرد با دوستان و اعضای خانواده تمرین نماییم.

و اما نکاتی که به ذهن این جانب می رسند:

۱- قهر کردن در وسط جلسه یکی از بدترین کارهاست که می توان کرد. نه تنها جلسه مذکور را به شکست می کشاند باعث می شود که در آینده کمتر با شما جلسه بگذارند. قهرکردن به هر شکلی  در کارنامه شخص مطالبه گر به صورت لکه سیاهی ثبت خواهد شد که زدودن آن به آسانی میسر نیست.

اگر به صورت یک گروه یا هیئت برای مذاکره بروید و یکی از شما وسط جلسه قهر کند بقیه اعضای گروه باید تلاش بسیاری کنند که این قهر را  «ماست مالی» کنند. کمابیش مانند پشت کردن به همرزمان در میانه میدان جنگ هست.


۲-معمولا مطالبه گرانی که در قالب سمن ها در جلسات شرکت می کنند از سلاله جوانمردان هستند.  مرام این افراد این گونه هست که اگر ببینند موضوعی خیلی حیاتی است و برای یک نفر یا جمعی از افراد  ارزش و اهمیت وافر دارد  رسیدگی به آن را در اولویت می گذارند. برای همین هم در  جلسات مطالبه گری ، روی اهمیت موضوع تاکید فراوان می کنند. برای نشان دادن این اهمیت، هیجان خود را آشکار می سازند. اگر کسی در بیرون جلسه با همین هیجان به سراغشان بیاید و طلبی کند خود در برآورده کردن طلب آن شخص  شتاب خواهند کرد. با فرض این که مسئول مربوطه هم شخصی مانند خود آنهاست انتظار دارند که مسئول هم تحت تاثیر قرار گیرد.  واقعیت این هست مسئولان-حتی اگر فاسد هم نباشند معمولا از سلاله جوانمردان-نیستند. برعکس  آموخته اند که باید هیجانات را  فروخورد  تا آرام آرام به هدف رسید. در نتیجه این روش در مورد آنها نه تنها  شتابی بر نمی انگیزد بلکه شما را در نظر آنها خوار می کند. چه بسا به صورت مزاحم به شما بنگرند که با جهان بوروکراتیک و سلسله مراتب آن نا آشناست.


۳- خشمگین شدن و سر وصدا کردن در جلسه معمولا به ضرر مطالبه گر  تمام می شود.


۴- اگر مذاکره کننده  زن باشد  در ابتدای جلسه معمولا جوک هایی با محتوای «ناقص العقلی زنان» 

می گویند. اگر هم ترک یا لر باشد از اون جوک های بی مزه قومیتی می گویند. شاید هم موضع دیگری را دستاویز قرار دهند (مانند لهجه، بالاشهری-پایین شهری، صاحب گوشی اپل- سامسونگ ….). هدف آن هست که اولا اعتماد به نفس وی را از بین ببرند ثانیا آن قدر ذهن او را با این مسایل سخیف مشغول کنند که نتواند روی اصل مسئله تمرکز کند و از نظراتش به شایستگی دفاع نماید. تمرین تمرکز کنیم (مثل یوگا کارها) تا بدون واکنش به آن گونه اظهارات سخیف به اصل مطلب برسیم و در حاشیه نمانیم. 

۵- مقایسه توام با گلایه  با سایر افراد یا اشخاص یا شهر ها یا استان ها بچگانه هست و تاکتیک مناسبی برای مذاکره نیست. به طور مثال  به جای این که بگویید که چرا برای اصفهان این همه بودجه خرج کردید وبرای شهر ما  خرج نکردید بگویید نیازهای شهر ما فلان هست . اگر فلان قدر بودجه به آن اختصاص دهید بهمان قدر منفعت تا فلان زمان حاصل خواهد شد. 


این نکته خیلی مهم هست. هر چه قدر روی این نکته تاکید کنم باز هم کم هست. بین مردم ما این قبیل مقایسه ها بسیار شایع هست. آن قدر بین خود این مقایسه ها را تکرار می کنند که برایشان بدیهی ترین رفتار ممکن  شده است.  هیچ فکر کرده اید اگر مسئول مربوطه با اون فرد یا محل که علیه رسیدگی زیاد به آن گله مند هستید رابطه ای  داشته باشد چه قدر علیه شما موضع خواهد گرفت و مطالبه شما به چه خطری خواهد افتاد؟!


۶- در کشور ما به پیشکسوت و افراد جا افتاده احترام زیادی قایل هستند. اگر در هیئت مذاکره کننده چند نفر از  دبیران بازنشسته هم باشد به وزانت هیئت بسیار کمک می کند.  اگر دبیر ادبیات باشند با خواندن شعر و یا حکایتی به تلطیف فضا کمک می کنند. آن چه که گفتم همیشه و در همه ادوار کارآیی دارد. اما این نکته که می خواهم بگویم در این برهه زمانی کاربرد می تواند داشته باشد (هرچند امید من آن هست که ۵ سال دیگر اوضاع تغییر کند): در  حال حاضر اغلب مسئولان کشور ما به هزار فامیل هایی وصل هستند که  به صورت سنتی در خانواده آموخته اند که دانش یعنی عربی دانی! برای همین حضور یک دبیر بازنشسته عربی  می  تواند کارگشا باشد. صد البته در گروه اکثریت باید با کارشناسان امر باشد. اما در یک گروه مذاکره کننده ۵۰ نفره حضور دو سه نفر از دبیران بازنشسته می تواند مفید واقع شود.


۷- بازاریان عموما مذاکره کنندگان خوبی هستند. بهتر از دانشگاهیان و روشنفکران این فن را بلدند. وقتی سخن از بازاری به میان می آید در ذهن دانشگاهیان و روشنفکران معمولا کاریکاتورهای  مجلات چپگرا ترسیم می شود: شکم گنده و حریص. در نتیجه شاید برایشان مضحک بیاید که بازاری جماعت به همراه گروه های مردمی مطالبه گر به سراغ مسئولان بروند تا برای حل یک مسئله عام المنفعه نظیر مسایل محیط زیست مذاکره نمایند. این تصویر- همچون بیشتر کلیشه های دیگر- ساده سازی ای ویرانگر است.  هستند بازاریانی که به نهاد بازار به عنوان یک میراث فرهنگی مهم می نگرند که  تجلی گاه  بسیاری از هنرها و نیز فضایل باز مانده از گذشتگان هست. این افراد معمولا به کارهایی نظیر مجموعه داری یا حفظ میراث فرهنگی نیز اهتمام دارند. حضور این افراد در هیئت مذاکره کننده  برای مطالبه گری مدنی می توانند مفید باشند. خودشان هم مایل خواهند بود که حضور پیدا کنند.


۸-  حضور وکیل و حقوق دان در هیئت مذاکره کننده  بسیار مهم و اساسی است. وکیل باید مجرب و جاافتاده   باشد. باز،   من  وکیل بازنشسته را برای شرکت در جلسات  مذاکره سمن ها  ترجیح می دهم به وکیل جوان یا میانسال. اگر وکیل جوان باشد بهتر است در موضوعی مرتبط تجربه کاری موفق داشته باشد. وکیلی که زیاد با جراید مصاحبه می کند معمولا دردسر آفرین هست. بهتر هست وکیل مزبور تجربه کار با بازاریان داشته باشد و با خلق و خوی آنها انس داشته باشد تا این که بخواهد سلبریتی ای باشد که سخنانش در اینستاگرام لایک بسیار می گیرد! 

(از روی تجربه موارد حقوق بشری می گویم. هروقت وکالت موردی را وکیلی ر که با روزنامه ها و سایت های روشنفکری  مصاحبه می کند و به صورت سلبریتی حقوق بشری ظاهر می شود بر عهده می گیرد، متاسفانه ختم به خیر نمی شود. وکیل های دیگر  بی سر و صدا با ریش سفیدی و گیس سفیدی و…… معمولا  رضایت شاکی را می گیرند و جان موکل شان را نجات می دهند. هستند حقوقدانان محترمی که روی مسایل حقوق بشری کار آکادمیک ارزشمند می کنند تا این مسایل به طور ریشه ای حل شود و سامان بهتری بگیرد. اما این افراد  برای معروف و سلبریتی شدن یا پناهنده گشتن،   با جان موکل شان بازی نمی کنند و مورد آنها را به جراید -به خصوص جراید آن سوی آب ها- نمی کشانند.)


۹- وقتی گروهی برای مذاکره جایی می روند باید از قبل هماهنگ باشند. هم در محتوای حرفی که می خواهند بزنند و هم در نحوه بیان آن. بهتر است با هم اندکی تمرین کنند که قرار است در جلسه چه بگویند و سئوالات احتمالی را چه گونه پاسخ دهند. در مورد این هم توافق کنند که اگر سئوال و نکته غیر منتظره ای عنوان چه کسی پاسخگو باشد.  اگر گروه بر سر میز مذاکره ناهماهنگ باشند شکست آن حتمی خواهد بود. بعد از این جلسه هم دیگر جدی گرفته نخواهند شد. اگر یکی از اعضا در جلسه خلاف آن چه تمرین شده، تکروی نماید رهبر گروه را در بدموضعی جلوی غریبه ها می گذارد. اگر اعتراض نکند شالوده مذاکرات از دست او در می رود. اگر اعتراض کند تصویر بدی از او ایجاد می شود و به دیکتاتوری و قلدری شناخته می شود. مسئول مربوطه هم در دل می گوید وقتی اینها بین خود نمی توانند دموکراتیک رفتار کنند لیاقت آن را ندارند که من با آنها مطابق اصول دموکراسی رفتار کنم و پاسخگو باشم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

کم کردن مصرف آب در آپارتمان های چند واحدی

+0 به یه ن

در گفت وگو هایی که با دوستان در مورد صرفه جویی در مصرف آب شهری داشتیم مطرح شد که در آپارتمان ها یی که کنتور آب مشترک دارند معمولا آب زیادی توسط ساکنان و سرایداران به هدر می رود. در واقع چون بیشتر زحمات تمیزکاری قسمت های مشاعات آپارتمان با سرایدار هست و ازطرف دیگر سرایدار قبض آب را نمی پردازد کمتر به صرفه جویی در مصرف آب عنایت دارد.

ظاهرا اتفاق مشابهی در خوابگاه ها و پانسیون های دانشجویان می افتد. 
اهمیت خوابگاه بیشتر از این جهت هست که عادات روزمره نسل جوان در آن شکل می گیرد.  اگر دانشجویان خوابگاه بیاموزند که صرفه جویی کنند اغلب این عادت را تا آخر عمر 
 در خود حفظ خواهند کرد.
همین طور در هتل ها هم مسافران و هم تمیزکاران آب بسیاری را به هدر می دهند.


مدیران آپارتمان ها می توانند جلسه ای با حضور ساکنان و سرایدار بگذارند و با هم قرار بگذارند که اگر صرفه جویی کنند و بتوانند هزینه آب مصرفی را پایین بیاورند بخشی از مابه التفاوت (مثلا یک چهارم) به عنوان تشکر به سرایدار تعلق می گیرد.


همین قبیل اقدامات تشویقی را می شه با تمیزکار و دانشجویان خوابگاه ها هم می شود انجام داد.  حتی در هتل ها هم شاید بتوان اجرا کرد. اگر در لابی بنویسند که از محل بودجه ای که با کمتر مصرف کردن آب پس انداز می شود،  به تمیزکاران پاداش تعلق خواهد گرفت، ممکن هست هم تمیزکاران (جهت گرفتن پاداش) و هم مسافران (جهت کمک به زحمتکشان) کمتر آب به هدر دهند.


🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پد های قابل شست و شو

+0 به یه ن

این مطلب به شدت زنانه است.   فکر نمی کنم مفاد آن به درد آقایان بخورد.جمع بندی صحبت هایی  است که در دو روز گذشته با دوستان قدیم دانشکده فیزیک شریف داشتیم. الان این دوستان در آلمان و آمریکا و  کانادا پژوهشگر هستند. یکی از آنها هم    اکنون در دانشکده شیمی  استاد است و از  دیدگاه شیمیایی هم بحث را تایید می کند. در دو روز گذشته از این دوستان در این باره بسیار آموختم و از ایشان سپاسگزارم.

————
بحث بر سر آلایندگی نوار بهداشتی یک بار مصرف برای طبیعت بود. در سال های اخیر در کشورهای پیشرفته دو جور پد بهداشتی قابل شست وشو به بازار آمده است. هدف اصلی عرضه این محصول کاهش آلوده شدن طبیعت به واسطه نوار بهداشتی یک بار مصرف هست. با توجه به این که نوار بهداشتی قابل شست و شو به صرفه تر هست مورد توجه قرار گرفته است. بهتر است دختران دانشجو که می خواهند در هزینه ها صرفه جویی کنند این متن را به طور ویژه جدی بگیرند. به خصوص هنگامی که برای فرصت مطالعاتی با بودجه کم  به خارج می روند.  هزینه تهیه نوار بهداشتی در کشورهای اروپا و شمال آمریکا به نسبت کمک هزینه ای که دانشجویان دریافت می کنند بسیار زیاد است.
 دو نوع پد قابل شست وشوی مدرن هست. اولی که در چین تولید می شود و در کشورهایی مثل آلمان به وفور مورد مصرف قرار می گیرد لایه ای از الیاف  زغال بامبو (تهیه شده در دمای ۸۰۰ درجه) دارد. این لایه ضد آب و ضد الکتریسیته ساکن هست و از نفوذ مایعات به لایه های زیرین جلوگیری می کند.

برای مشاهده نمونه هایی از این محصول می توانید به این سایت آمازون مراجعه کنید.همان گونه که ملاحظه می کنید طرح این محصول پر نقش و نگار هست. به عمد این گونه  انتخاب می کنند که لکه روی آن معلوم نباشد.

لازم هست در مورد شست و شوی این  پدها نکته ای بگویم. می شود آنها را ابتدا در آب سرد خیس کرد و بعد از مدتی آب کشید. آن گاه با آب داغ و مواد شوینده شست. این گونه شست و شو لزوما لکه را از بین نمی برد اما توجه داشته باشید که لکه خون ناشی از آهن موجود در خون است و غیر بهداشتی نیست. مهم آن هست که باکتری ها کشته شوند که شست و شوی ساده آن را از بین می برد و نیاز به سفید کننده ندارد. سفید کننده خود آلاینده محیط زیست هست. به علاوه استفاده مداوم  از وایتکس می تواند برایتان حساسیت زا باشد.   وایتکس عمر پارچه راهم کاهش می دهد. اینها را هم قرار نیست نشان مهمان بدهید که خیلی نگران لکه باشید. مهم آن هست که از نظر باکتری ها پاک  و تمیز باشند. 
نوع دیگری از  پدها هم در کشور های پیشرفته در سال های اخیر به بازار آمده که الیاف بامبو ندارد. به جای آن الیاف فشرده نخی دارد که جاذب بالای رطوبت هست. در گذشته این قدر نمی توانستند فشرده بسازند.
در ایران هم گویا پدهای بهداشتی قابل شست و شو تولید می شوند. در اینستاگرام آنها را می فروشند. فکر نمی کنم آنهایی که در ایران تولید می شوند از  این فن آوری نوین برخوردار باشند اما در عوض قیمت شان بسیار کمتراست.  شاید برای روزهای اوج خونریزی ماهیانه  این پدهای قابل شست وشوی ایرانی جوابگو نباشند. اما در روز اول و روز های آخر که خونریزی کم هست. می توان از آنها بهره برد. فکر می کنم برای کسانی که قاعدگی نامنظم دارند و در نتیجه ناچارند برای احتیاط از چند روز قبل در محل کار یا تحصیل از نوار استفاده کنند این محصول  مفید باشد. جلوی مصرف بی رویه نوار بهداشتی و هزینه های آن بر جیب شخص و نیز طبیعت را می گیرد.
اگر از دوستان نزدیک و صمیمی تان برای فرصت مطالعاتی چند ماهه به خارج می رود بهتر است برای هدیه برایش از این نوع محصولات بخرید. کلی در هزینه ها به او کمک می کند.اگر دوست داشتید این نوشته را به گروه های  خانم ها  فوروارد کنید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ریزه کاری های حفظ محیط زیست در آشپزخانه-قسمت پنجم

+0 به یه ن

برای مبارزه با کرونا باید  اولا دست هایمان را بشوییم و  ثانیا در مصرف آب  شهری هم صرفه جویی کنیم تا بقیه هم آب  تصفیه شده داشته باشند که بتوانند دستانشان را بشویند.  اگر بقیه دستانشان را نتوانند بشویند اپیدمی بیشتر گسترش می یابد و  دامان ما  را هم  می گیرد.

در زیر برخی نکات که برای کمتر کردن مصرف آب به ذهنم می رسد می آورم:

۱)  ظروف غذا را بلافاصله بعد از صرف غذا  و قبل از خشک شدن چرک ها بشوییم تا  برای شستن آب  زیادی نیاز نباشد.به این ترتیب شستن ظرف ها هم راحت تر است و کمتر وقت می گیرد. به هنگام شستن بشقاب ها و قاشق و چنگال قابلمه را در سینک قرار دهیم که تا با آبی که از آنها سرازیر می شود  پر شود و خیس بخورد.

۲)  دقت کنیم که بیش از حد لزوم مواد شوینده برای شستن نریزیم. اگر بیش از نیاز باشد کف فراوانی تولید می شود و آب فراوان تری برای  شستن کف ها نیاز خواهد بود. (همین طور زحمت بیشتری!)

۳) به کودکان بیاموزیم که شیر آب را بیهوده باز نگذارند. کودکان از سنین بسیار کم قادر هستند که نکاتی نظیر صرفه جویی در مصرف آب را یاد بگیرند. برای آموزش اولا آموزگار (والدین) در عمل خود صرفه جویی را باید رعایت کند تا کودک الگو برداری کند. ثانیا می توان با زبان ساده مراحل تهیه آب لوله کشی شهری و نیز اهمیت صرفه جویی و تبعات قطع آب را به کودکان شرح داد.  کودکان در سنین خیلی کم هم متوجه می شوند و با توجه به ضمیر پاکشان احساس مسئولیت اجتماعی می کنند.  ترساندن  کودکان از موجودات واهی یا یکی از همسایگان  یا تنبیهات فرضی  نتیجه مطلوب ندارد چرا که کودکان با هوشتر از آنند که این حرف ها  را باور کنند. همین طور به اندازه کافی باشعور هستند که اصل ماجرا را درک کنند. پس بهتره صادقانه دلیل اصرارمان را برای صرفه جویی در مصرف آب شرح دهیم. حتی در سن حدود دو سالگی هم می توان این آموزش را داد. تنبیه و هشدار و امر و نهی و فریاد جواب نمی دهد اما اگر وقتی کودک شیر آب را می بندد او را تشویق کنیم و این عمل او را مورد توجه خاص قرار دهیم می آموزد که در آب صرفه جویی کند. به خصوص اگر این رفتار را به طور سازگار تکرار کنیم. .  (من این نکات را هم از چند روانشناس و متخصص تربیت کودکان شنیده ام و هم خود روی کودکان امتحان کرده ام و نتیجه گرفته ام.)

۴) شیر آب را با فشار بیش از اندازه باز نکنیم.  فشار آب بالا علاوه بر این که مصرف آب را بیهوده افزایش می دهد باعث می شود آب به لباس ما و نیز دور وبر سینک و روشویی و .... بپاشد  و آنها را خیس کند. آب لوله کشی های شهر های ما هم که اغلب رسوب دارد در نتیجه آب لکه باقی می گذارد.


پی نوشت: باور کنید برای از بین بردن ویروس کرونا مصرف آب فراوان لازم نیست!

اولش مثل همیشه دست ها را زیر شیر می گیریم. بلافاصله که بعد از این که دست ها خیس شد شیر آب را می بندیم. بعد صابون می مالیم . قشنگ با دقت همه جای دست را می شوییم. بیست ثانیه باید بماند تا غشای کرونا از بین برود. بعد دوباره شیر آب را باز می کنیم. کف ها را مثل همیشه (مثل زمانی که هنوز کرونا نیامده بود) می شوییم و شیرآب را می بندیم. اگر در خانه خودمان باشیم با دست می بندیم. اگر بیرون باشیم با دستمال کاغذی.

نگه داشتن دست ها بیش از مقدار معمول جلوی شیرآب کرونا را از بین نمی برد. فقط مصرف آب را افزایش می دهد تا جایی که ممکن است آب در محله ما یا محله های دیگر قطع شود و نتوانند دستانشان را بشویند. اگر دیگران نتوانند بشویند کرونا افزایش می یابد و بدبختی کرونایی ما طولانی مدت تر خواهد شد.
برای از بین بردن کرونا مهم ماندن کف صابون برای ٢٠ ثانیه یا بیشتر هست. آب فراوان تر کمکی نمی کند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

شیوع بیشتر کرونا در صورت بیشتر شدن مصرف آب از ظرفیت تصفیه

+0 به یه ن

 توصیه ها مربوط به کم مصرف کردن آب را جدی بگیریم.
ظاهرا این نگرانی هست که مصرف آب از ظرفیت تصفیه آب کشور بالا بزند. اگر این اتفاق بیافتد به بخش هایی از شهر ها آب نخواهد رسید. اگر آب نرسد نمی توانند دستانشان را بشویند و درنتیجه کرونا بیشتر شیوع پیدا می کند.

جهت مبارزه با کرونا تا جای ممکن در مصرف آب صرفه جویی کنیم.
لطفا این مطلب را فوروارد کنید.

🍀@minjigh

دم موش علیه کرونا

نسرین قنواتی 

✳️ من در همین کانال موفقیت‌های کوچک ایرانیان درباره تلاش‌هایم برای صرفه‌جویی در مصرف آب نوشته بودم. همه آن تلاش‌ها پس از شیوع کرونا تقریبا متوقف شد، اما هفته گذشته خبری خواندم درباره این‌که در روزهای پایانی سال ۱۳۹۸ تهرانی‌ها، بیش از میانگین ۵۰ ساله خود آب مصرف کرده‌اند.

✳️ کرونا باعث شده است مصرف آب مردم تهران در هر روز بیش از حجم دریاچه چیتگر و بسیار بیشتر از مصرف روزهای گرم تابستان آب بشود. بقیه کشور هم همین گونه شده است.

✳️ حال همه طبیعت بر اثر کرونا بهتر شده چون آلودگی خودروها و هواپیماها و حتی تولید آلودگی کارخانه‌ها کمتر شده است، اما منابع آبی که تحت فشار شدید قرار گرفته‌اند، مصرف می‌شوند و با مواد شوینده بیشتری آلوده می‌شوند.

✳️ خودم را می‌بینم که کارم شستن و شستن و شستن  شده است. این یعنی کسی که همیشه دم از صرفه جویی می‌زد، امروز مشترک پرمصرف شده است. ترس حالا به جانم افتاده است. آب اگر کم و قطع شود، من با کرونا چه کنم؟

✳️ کاری که فعلاً از دستم می‌آید این است که هنگام شست‌وشو - دست‌ها یا وسایل آشپزخانه - شیر آب را با فشار کمتری باز کنم. خودم اندازه‌گیری کردم و معلوم شد این کار ۳ تا ۷ برابر از میزان آب مصرفی خواهد کاست.

✳️ من حالا به قول #محمد_فاضلی در یادداشت «موفقیت کوچک: دم موش یا دم گربه» سعی می‌کنم شیر آب را آن‌قدر باز کنم که ضخامت آب خروجی از آن فقط به اندازه «دم موش» باشد نه «دم گربه». من حالا از «دم موش» علیه کرونا استفاده می‌کنم.

✳️ بیایید این «دم موش» زلال و شفاف را علیه کرونا به‌کار بگیریم. آب مایه حیات ماست و در این اوضاع کرونایی، اهمیت‌اش بیشتر شده است. فشار آب را کم کرده و دم‌_گربه‌ای باز نکنیم.

#فشار_آب_کم_کن

#دم_موش_علیه_کرونا

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل