بسیار هم عالی

+0 به یه ن

احتمالا شما هم در مورد گفت و گوی بین آقای جمشید مشایخی و آقای رشیدپور شنیده اید.
جمشید_مشایخی دربرنامه زنده تلویزیونی رشیدپور: همسر من صدای بسیارخوبی داشت، خیلی هم زیبامیخوند. من نذاشتم بره دنبالش. خب تعصب داشتم.
رشیدپور در جواب: بسیار هم عالی. آدم از مردان بزرگی چون شما توقع این تعصب رو هم داره!



این گفت و گو واکنش های زیادی در محافل حقوق زنان چه در دنیای واقعی و چه در دنیای مجازی به دنبال داشته که آقای رشیدپور چنین پاسخ داده:

رشیدپور گفت حرف های من تعبیر شده که من با حقوق زنان و خانم هایی که با شغل های سطح بالا سر و کار داشته اند عنادی داشته ام. من دست به سینه نسبت به این خانم ها افتخار می کنم و نقش پررنگ مادر را در آستانه زن، مادر و دختر را یادآوری می کنم. حرفی که زده ام به مشایخی اگر حرفی غیر روشنفکرانه است ترجیح می دهم غیر روشنفکر باشم تا این که به آقای جمشید مشایخی بگویم اشتباه کرده ای.

قبلا نوشته ام و بازهم تاکید می کنم که من به آقای رشیدپور احترام قایلم و توانایی هایش را تحسین می کنم. اما این پاسخ ایشان قابل قبول نیست. طبعا کسی انتظار نداشت برگردد و با آقای جمشید مشایخی تندی کند. اصلا در فرهنگ ما نمی گنجد که جوانی با مردی در آن سن و سال و آن موقعیت تند برخورد کند. اما بین تند برخورد کردن و "بسیار هم عالی" گفتن فاصله زیادی است.
انتظار می رفت آقای رشیدپور در پاسخ بگوید" امیدواریم پس از این  فضای فرهنگی جامعه آن قدر بهبود یابد که خانم ها بتوانند در عرصه هنرهای گوناگون با حفظ متانت و وزانت فعال تر باشند و استعداد های خود را رشد دهند."

دست کم مینجیق چنین آرزویی دارد. فقط مسئله خوانندگی خانم ها نیست. ما کمدین خانم هم در کشور عملا نداریم. چند خانمی که در سریال های مهران مدیری بازی می کنند عموما نقش کلیدی را ندارند. پشت صحنه فیلم های مدیری جالب هست. چه زن چه مرد گاهی خودشان خنده شان می گیرد و کارگردان کات می دهد. مردهای هنرپیشه می خندند و رد می شوند اما زنان ده بار عذر می خواهند که چرا خندیده اند!
بیشتر خانم ها در تیم آقای مهران مدیری یا لر بختیاری هستند یا از خطه شمال (شاید شیرازی هم بین شان باشد) اما از خطه ما نیست. از اصفهان و یزد و مشهد هم نیست.

ببنید! من معتقدم که به جای این که به مردانی مثل جمشید مشایخی خرده بگیریم که چرا با فعالیت هنری همسرشان مشکل دارند باید  جامعه ای را که حرمت لازم برای هنرمندان زن که روی صحنه می روند قایل نیست نقد کنیم. از منظر جامعه فرق هست بین او با یک خانم معلم یا پزشک یا پرستار یا مهندس. گاهی جامعه در مورد خانمی که روی صحنه برای فعالیت هنری می رود حرف هایی می زند که اگر به گوش شوهرش برسد چندان خوشایند او نخواهد بود. 

جای دوری نرویم. به اروپا نرویم. حتی به استانبول هم نرویم.  در همین باکو زنان خواننده زیادی هستند و بوده اند که موسیقی موغامی سخت مدیون هنر آنهاست. از طرف شوهر و برادر و پدر  هم -که در تعصب گمان نمی کنم کم از آقای مشایخی یا آقای رشیدپور داشته باشند-  مورد تایید و حمایت بوده اند. علت آن هست که در باکو آن قدر به موسیقی -به خصوص موسیقی سنتی - حرمت قایل هستند که خوانندگان زن هم شامل این احترام شده اند. تا جایی که می دانم در جنوب خراسان و طرف های تربت حیدریه و زادگاه سیما بینا هم چنین بوده.
انتظار زیادی نیست که بخواهیم که فرهنگ مردم تهران و تبریز و اصفهان و اردبیل و... هم آن قدر بالا برود تا به اندازه باکو یا زادگاه خانم سیما بینا به هنرمندان زن حرمت قایل شوند!
انتظار زیادی هم نیست که از رضا رشیدپور و امثال وی بخواهیم در این راه بکوشند. آن موقع هست که می توان گفت: بسیار هم عالی!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

راهی ساده برای امتیاز کسب کردن برای آینده شغلی پسرانمان

+0 به یه ن

الان همه دنیا به اون سمت می ره که فضای حرفه ای را از ادبیات ضد زن پاک کنه. مردهایی که ادبیات ضد زن دارند شانس کمتری دارند که در موسسات و شرکت های سرشناس بین المللی کار پیدا کنند. ایران ما هم به زودی به همین سو خواهد رفت این جریانی هست که ده پانزده سالی است راه افتاده و هر سال هم خروش آن بیشتر می شه.

اگر به یک پسر انگ مردسالاری و ضدزن بودن بخوره شانس ها و موقعیت های شغلی بسیاری را از دست خواهد داد.

من اکر صاحب پسری بودم از این که چنین انگ ضد زن به پسرم بخورد وحشت می کردم.
به نظرم راه چاره بی خرج بی هزینه و بی ریسک آن هست که دست کم از تبریز خانم زهرا ساعی را با رای بالای سیصد هزار نفری راهی مجلس کنیم

چه خوشمان بیاید چه نیاید مردم در همه جای دنیا استریوتایپینگ می کنند. حرکت خوب یا بد یک نفر را به همه همشهری ها و گاه همزبانانش تعمیم می دهند. مثلا انگ می بندند که ترک ها مردسالار هستند. این انگ شاید الان چندان مشکلی برای استخدام پسران ما ایجاد نکنه ولی پنج شش سال بعد که آن موج به ایران هم می رسه برای آینده شغلی پسرانمان ممکنه امتیاز منفی حساب بشه.

از طرف دیگه حرکت مثبت را هم مردم (چه خوشمان بیاید چه نیاید) تعمیم می دهند. مثلا اگر در تبریز مردم به جهت حمایت از حقوق زنان رای بالایی به خانم ساعی بدهندخواهند گفت مردان و پسران تبریزی طرفدار حقوق زنان هستند و این در دنیای مدرن امروزی یک امتیاز به حساب می آید

راحت تر اینه که برویم و امروز رای چند صدهزار نفری به خانم زهرا ساعی بدهیم و این امکان فراهم کنیم که پسرانمان در آینده به عنوان مردانی از شهر طرفدار حقوق زنان همین طور الکی امتیاز مثبت بگیرد تا آن که فردا روزی بیاییم گله کنیم و شکوه سر دهیم که حالا یک نماینده ای آمد چرند و پرندی گفته شما چرا به حساب گل پسر قند عسل چشم بادامی من می نویسید و او را از امتیازات محروم می کنید. به جای این که فردا از این موضوع شکایت کنیم و کسی گوش به حرفمان ندهد امروز سعی کنیم شهرتی مثبت و از جنس زمان برای شهرمان با رای به طرفداران حقوق زنان کسب کنیم.

یک مادر تبریزی برای دفاع از حقوق و آینده پسرش همه کار می کند. رای دادن به یک کاندیدای زن که چیزی نیست
من این را از منظر مفهوم آشنای حفاظت یک مادر از حقوق و آینده شغلی پسرش می گویم.
ما در مورد امروز حرف نمی زنیم. در مورد سه چهار سال آینده حرف می زنیم. اتفاقا تبریزی های اصیل بسیار آینده نگر هستند
اسکویی ها که از تبریزی ها هم آینده نگر ترند.
ما درمورد آینده پسرهای نوجوان امروزی حرف می زنیم. تا زمانی که آنها به مرحله انتخاب شغل برسند شرکت های چند ملیتی هم ایران می آیند. استخدام در آنها مهم می شوند اونها هم به مسایل زنان حساس هستند و مردان زن ستیز را راه نمی دهند. یک مادر آینده نگر تبریزی برای آینده شغلی پسرش می رود و امروز به کاندیدای زن اصلاح طلب طرفدار حقوق زنان رای می دهد تا فردا امتیاز منفی ای از این جهت بیخودی به پسرش ندهند.
چه قدر اثر دارد؟! به اندازه ای اثر دارد که به زحمت نه چندان زیاد رای دادن به یک کاندیدای زن بیارزد

بیر دانا رای ورماخ دی دا! خرجی زحمتی خطری کی یوخدی!
اسکویی ها از تبریزی ها هم آینده نگر ترند. این حساب دو دو تا چهارتایی که من برای آینده شغلی پسرهامون کردم بین اسکویی ها بیشتر هم خریدار خواهد داشت

پی نوشت: این هم از سایت خانم زهرا ساعی

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بهترین واکنش

+0 به یه ن

 من فکر  می کنم بهترین، موثرترین،، کم عارضه ترین، کم خطر و کم ریسک ترین و مفیدترین واکنشی که در برابر سخنان ضد زن منسوب به آقای قاضی پور می توانیم نشان دهیم این هست که سعی کنیم سرکار خانم دکتر زهرا ساعی کاندیدای اصلاح طلب از تبریز دست کم دو برابر آقای قاضی پور رای بیاورند. اگر خانم های تبریزی اسکویی و آذرشهری و باباهای تبریزی  اسکویی آذرشهری دختر دار بروند به خانم زهرا ساعی رای بدهند تعداد رای هایش به راحتی از دوبرابر رای های قاضی پور بیشتر می شه

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

خطاب به بابا های مهربون آذرشهری اسکویی و تبریزی

+0 به یه ن

در دور اول انتخابات مجلس دهم 14 خانم به مجلس راه یافتند. 7 نفر آنها از تهران و 2 نفر از اصفهان بودند که همگی اصلاح طلب می باشند. یک خانم اصلاح طلب هم از قزوین آمده. 8 نفر خانم هم به مرحله دوم انتخابات راه یافتند که تنها یکی از آنها یعنی خانم زهرا ساعی از تبریز اصلاح طلب هست. امیدوارم همشهریانم در مرحله دوم به خانم دکتر زهرا ساعی رای بیشتری بدهند تا به مجلس راه یابد. ده خانم اصلاح طلب طرفدار حقوق زنان در مجلس کافی نیست. حتی یک خانم بیشتر می تواند صدای آنها را در مجلس به طرز محسوسی رساتر کند. من از خانم های تبریزی اسکویی و آذرشهری طرفدار حقوق زنان و همه باباهای مهربان در این شهر ها که دختر دارند خواهشمندم در مرحله دوم انتخابات به خانم زهرا ساعی رای بدهند. قدرت گرفتن زنان اصلاح طلب به معنای اجحاف  کمتر در حق دختران شماست. یک رای می تواند تفاوت قابل توجهی در زندگی آنها ایفا کند. بابا های گرامی شما که برنمی تابید غریبه ای به دخترتان بگوید بالای چشمش ابروست نباید نسبت به این موضوع بی تفاوت باشید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بازی میانسالان با سیاست

+0 به یه ن

در نوشته قبلی ام  به نوشته ای از آقای مهندس بازرگان در سال 21 اشاره کردم و جملاتی از آن را نقل نمودم. متن کامل نوشته ایشان در این لینک موجود است. نوشته خطاب به دانش آموزان و دانشجوبان است. گویا ایشان در آن برهه نگران بودند که سیاست زدگی نظام آموزشی را به بیراهه می برد و به جوانان توصیه می کردند که زیاد درگیر سیاست نشوند. استدلال هایشان در متن روشن و متقن هست. اما همان طوری که  می دانید مسایل سیاسی و اجتماعی چند وجهی و بسیار پیچیده اند. خود آقای مهندس بازرگان ده سال بعد وارد عرصه سیاست شد. فکر کنم او بود که در جواب کسانی که می گفتند ما به سیاست کاری نداریم می گفت "ولی سیاست به ما کار دارد."  به علاوه تجربه آقای بازرگان در سال 21 براساس آن چه تا آن روز در ایران گذشته بود و در پاریس اتوکشیده و منضبط پیش از جنگ جهانی دوم دیده بود شکل گرفته بود. بیست سال بعد از نوشته شدن آن مطلب جنبش های دانشجویی بسیاری در پاریس شکل گرفتند که منجر به آزادی اجتماعی بیشتر شدند. همین طور در آمریکا (بیشتر در برکلی). برآیندشان در مجموع مثبت بود. جنبش ها  علیه جنگ و استعمار و استثمار زنان و تبعیض نژادی بود. در کره جنوبی جنبش های دانشجویی که بعد از آن تاریخ شکل گرفت دموکراسی به ارمغان آورد. پس این نتیجه گیری آقای مهندس بازرگان که جنبش های سیاسی دانشجویی مضرهستند همواره درست نیست. با این حال آقای بازرگان دردی را  درجامعه آن زمان دیده بود و تشخیص داده بود. رشد قارچ گونه احزاب و سیاست زدگی داشت به مقوله حیاتی آموزش در کشور لطمه می زد.

در این برهه نیز باید این مطلب را دوباره خواند.  هرچند تحزب قدمی مثبت هست اما تحزب در داخل یک فرهنگ سیاسی غنی که مردم به حقوق خود آشنا باشند و از بینش سیاسی بالا برخوردار باشند مفید می شود. اگر چنین فرهنگ سیاسی نباشد  و نهاد های مکمل احزاب شکل نگرفته و یا ناکارآمد باشند تحزب نه تنها به رشد سیاسی منجر نمی شود بلکه آسیب ها می زند. مطالعه آن چه از شهریور سال 1320 تا 28 مرداد 1332 گذشت و نقشی که احزاب بازی کردند می تواند درس ها داشته باشد.  با این ذهنیت باید نوشته  تاریخی مهندس بازرگان را بازخوانی   کرد. اگر فرصت خواندن کل متن را ندارید به بخشی هایی که در نوشته قبلی ام نقل کردم بسنده کنید. هرچند نوشته آقای بازرگان بیشتر خطاب به دانشجویان هست ولی من خواندن آن را در زمان خودمان بیشتر به همسالان خودم توصیه می کنم. لحن پرخطاب و پرعتاب آقای مهندس گمان نمی کنم خیلی به دل جوانان امروزین بنشیند. بعید می دانم  حتی مقبول جوانان دهه بیست هم قرار گرفته باشد!

اما متن برای همنسلان من جالب خواهد بود. مخصوصا نوشته آقای بازرگان برای پدر و مادر ها ی نوجوانان امروزی جالب و مفید هست. فرزندان همنسلان من به زودی در معرض خطرهایی از آن دست که مهندس بازرگان در سال 21از آنها نگران بود ممکن هست قرار گیرند. چه باید کرد؟! آیا مثل آقای بازرگان لحن پرخطاب و عتاب پیش گیریم؟ قطعا کار نمی کند!
روشی که خیلی از پدر  و مادر های امروزین به کار می برند این هست:" فرزندمان را غرق رفاه می کنیم. همه جور آزادی فرهنگی و اجتماعی به او  می دهیم اما در گوشش می خوانیم سیاست "جیززز" هست. به سمت آن نرو. این روش به ظاهر جواب می دهد. برای جوانی که غرق رفاه هست و آزادی فرهنگی و اجتماعی دارد سیاستپیشگان ایرانی نکته جذابی ندارند. بنابراین او حرف پدر و مادر را در این زمینه گوش می کند. اما این روش یک ایراد دارد که در نظر اول دیده نمی شود.  جوانی که  این گونه بزرگ می شود در شناختن آدم ها (و به خصوص در شناخت قالتاق ها) مهارت کافی به دست نمی آورد و از همینجا ضربه می خورد. شاید در انتخاب همسر اشتباه کند و.....
روشی که من پیشنهاد می کنم کمی متفاوت هست. والدین سعی کنند دانش و بینش سیاسی خود را بالاتر ببرند تا فرزندان را بتوانند راهنمایی کنند. به جای "جیزززز! دست نزن!" پا به پای آنها بیاموزند.
لازم هست نیست وقت بگذارند کتاب بخوانند. این روزها سخنرانی ها  و وبینارهای آموزشی بسیاری در اینترنت در همه زمینه ها از جمله در این زمینه هست. می توانند انها را دانلود کرده موقع شستن ظرف ها، اتو کشیدن، رانندگی و.... گوش کنند.

 باز هم تاکید می کنم منظورم از کسب دانش سیاسی تعقیب دعوا و اره تیشه دادن های این جناح و آن جناح نیست! منظورم دور ریختن دید اسطوره ای در مورد سیاست هست. 

عنوان نوشته تاریخی آقای بازرگان در سال 1321 "بازی جوانان با سیاست" بود. به پیروی از او عنوان این نوشته را "بازی میانسالان با سیاست" گذاشتم. چنان که در این نوشته استدلال کردم  همنسلان من می توانند موتور محرکه یک جریان اجتماعی-سیاسی نو در جامعه باشند.  اما مرادم "بازی بازی" نبود. کاری جدی بود.
خانم های تحصیلکرده  خانه دار شهری وقتی فرزندانشان بزرگ می شوند معمولا به این فکر می روند یک مشغولیت جدید و متناسب با زندگی شان بیابند. مثلا خیلی مرسوم هست که کلاس زبان بروند.  معمولا این نگاه را هم دارند که مهارتی بیاموزند که شاید روزی به آنها  کمک کند در آمدی از آن راه کسب کنند. با خود به درستی می اندیشند زندگی بالا و پایین زیاد دارد. اگر از اوقات فراغت شان استفاده کنند و مهارتی به دست آورند می توانند کمک خرج خانواده شوند. با خود می اندیشند بد نیست دستشان توی جیب خودشان باشد. فردا را که نمی شه پیش بینی کرد. اگر استقلال مالی داشته باشند در کوران حوادث و بحران هایی که می تواند برای خانواده شان پیش آید کمتر ضربه خواهند دید. این دغدغه و فکر بین خانم های 35 تا 50 ساله بسیار مرسوم هست.
 
گاهی مهارت هایی که خانم های میانسال به علت این گونه انگیزه ها می آموزند فرهنگی را در جامعه جا می اندازد که به حال جامعه سودمند است. نمونه اش کلاس ها و دوره های تورلیدری بود که خانم های تبریزی چند سال پیش از روی مد می گذراندند. از بین خیل عظیمی از خانم های طبقه متوسط که در تبریز آن دوره ها را گذراندند برخی واقعا تورلیدر شدند. برخی مهارت های بازاریابی ای در آنجا آموختند که به آنها کمک کرد بیزنس زنانه ای را راه بیاندازند. بسیاری هم استفاده مستقیمی از آن نکردند اما  آگاهانه یا نا آگاهانه برخی از آن چه را که در آن کلاس ها آموخته بودند به اطرافیانشان باز آموختند. نتیجه این شد که فرهنگ استقبال از توریست در تبریز کمابیش جا افتاد. من این نکته را در سفرنامه های توریست های خارجی که در چند سال اخیر به تبریز سفر کرده اند دیدم.

علی الاصول با دیدن دوره های مختلف علوم سیاسی می توان در مراکز مختلف مطالعات سیاسی استخدام شد یا تک پروژه برداشت. من نمی دانم این کار در ایران چه قدر مرسوم هست.  از کسانی که در این رشته هستند باید سئوال کرد. اما علی الاصول کاری است که با زندگی خانوادگی خانم های میانسال هم می تواند هماهنگ باشد. می توانند همان  زندگی زناشویی  و خانه داری شان را ادامه دهند و در کنارش دوره ای در علوم سیاسی بگذرانند و جایی برای یک کار مطالعاتی در زمینه مسایل سیاسی استخدام شوند. یا اصلا در خانه پروژه ای  برای یک مرکز مطالعاتی انجام دهند.  همان طور که قبلا هم گفتم کار سیاسی به نمایندگی مجلس و وزارت ختم نمی شود. طبعا وقتی من گفتم خوبه خانم های میانسال و مادران جوانان کار سیاسی بکنند منظورم این نبود که پلاکارد بردارند بروند در خیابان ها فریاد "مرده باد زنده باد" بدهند. اگر چنین قصدی کنند اغلب با مخالفت شوهرشان (حتی قبل از مخالفت لباس شخصی ها) مواجه خواهند شد. من هم قصد  راه انداختن اختلاف خانوادگی  نداشتم! منظورم یک کار بی خطر و بی جنجال و بی هیاهو نظیر کار مطالعاتی بود که به اقتصاد خانواده هم کمکی کرده باشد و به استقلال مالی خانم بیانجامد. لازم هم نیست  برای این تیپ کار سیاسی تیپ خود را عوض کنند و احیانا جامه زهد و ریا برتن کنند!

از طرف دیگر برای رشد سیاسی واقعی همین کارهای بی جنجال لازمند نه هیاهوهای مرده باد و زنده باد و افشاگری های جنجالی. در تاریخ معاصرمان ده ها گواه برای این ادعایم می توانم بیابم. اگر در دهه بیست تحزب بیشتر دردسرساز شدبه این علت بود که اون قبیل مطالعات جدی سیاسی دور از هیاهو در کشور ما و در فرهنگ سیاسی ما چندان جایی نداشت. مگه چند تا اون موقع think tank در ایران داشتیم که اون همه حزب یکهو بالا آمدند؟! امیدوارم در سال های پیش رو موجی توسط خاتون های میانسال سرزمینم  راه بیافتد که این گونه فعالیت سیاسی را جا بیاندازد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

کاندیدایی متفاوت از تبریز در سال 1390

+0 به یه ن


تصویری که ملاحظه می کنید متعلق به خانم افسانه نقیب زاده هست که ازاین سایت برداشته ام.  زندگی نامه اش در این سایت به این صورت آمده: «افسانه نقیب زاده هستم، فوق لیسانس ادبیات دارم، و در دانشگاه تدریس میکنم، از اردیبهشت سال88به همراه همسرم رحیم هاشم پور، پرواز رو شروع کردم، مربی بیگینرم آقای رحمت دوست بودن که همیشه ارادت خاص به ایشون دارم به خاطر زحمتای زیادی که برام کشیده، دوره siv رو در سال 89 تو الودنیز با استاد نظری نسب گذروندم، در سایت های مختلف از جمله ارومیه ،تبریز، آبسرد، شهران، کرمانشاه، سایت های گرگان، کایسری و... پرواز کردم، امسال هم که افتخار پرواز در کنار بهترین پرنده های ایران و خصوصا فاطمه جان رو تو کرمانشاه داشتم، دوتا هم بچه دارم که یکی دانشجوی مکانیک و دومی چهارم ابتداییه.»

این خانم در سال 90 از تبریز کاندیدای محلس شورای اسلامی شده بود. صلاحیتش هم تایید شد اما رای نیاورد.  این هم از وبلاگش که آخرین بار اسفند ماه سال 90 به روز شده.
من اون موقع خبر نداشتم که چنین خانمی از تبریز کاندیدا شده والاحتما برای او تبلیغ می کردم. به دو دلیل:
1) صرف تبلیغ برای شخصی چون او و بحث در مورد توانمندی هایش در جامعه به نفع حقوق زنان در جامعه هست. زنان و توانمندی ها، خواست ها و چالش هایشان در جامعه مطرح می شود. کمک می کند تا حضور قشر متوسط جامعه با نیازها و دیدکاه های خاصش در جامعه به رسمیت شناخته شود.
2) اگر خانم نقیب زاده رای بالا می آورد (حتی اگر وارد مجلس نمی شد و نفر هفت هشتم می شد) از دید تحلیلگران به دور نمی ماند. پیامی نو به تصمیم سازان منتقل می شد. این که خانمی از شهرستان بدون وابستگی به جناح چپ یا راست  و بدون داشتن سرمایه زیاد برای تبلیغ های آن چنانی بتواند رای هفتم یا هشتم را از شهری چون تبریز- که برخی معتقدند محافظه کار هست -بیاورد می توانست خیلی پیام ها در دل داشته باشد. پیامی که می توانست شنیده شود و در پی خود تحولاتی بیافریند.
حیف که ندانستیم والا برای رای آوردن ایشان تبلیغ می کردیم.

اگر این بار چنین کاندیدایی باشد حتما خبرم کنید!


اونهایی که انتخابات را تحریم می کنند اگر به جای تحریم بیایند و به کاندیداهای متفاوت از این دست رای بدهند پیامشان و حرف دلشان رساتر جامعه منعکس می شود

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بِز و ایپک

+0 به یه ن

من فکر نمی کنم این کاندیداهای اصلاح طلب و اصولگرا (از هر سر طیف و اعم بر زن و مرد) فرق زیادی با هم دارند. سر و ته یک کرباسند!

اما حتما هستند کاندیداهای کمتر شناخته شده ای که در دی را در جامعه حس کرده اند و برای رفع اون درد کاندید شده اند. مثل درد های آموزش و پرورش. مثل دردهای محیط زیست

اگه مردم به این فکر بیافتند که فارغ از هیاهوی اصلاح طلب و اصولگرا اونها را پیدا کنند و به آنها رای بدهند وارد مرحله تازه و بهتری خواهیم شد .

داشتم فکر می کردم اگر شهروندان غیر سیاسی مثل خود ماها به هردلیلی به این نتیجه برسند که به انتخابات مجلس توجه کنند خیلی هم بعید نیست چهره های مردمی ولی نه چندان شناخته رای بیاورند
چهر ه هایی که سرمایه اصولگرا و اصلاح طلب پشتشان نیست ورسانه های آنها را ندارند.
رسانه های مدرن تر مثل تلگرام و فیس بوک و وبلاگ و.... شاید کمک کنند که معادلات معمول انتخابات به هم بخورد.

فیلم کمدی "ایران برگر" را دیدید؟ شاید در واقع هم  مردم دست آخر  بعد از همه کش و قوس ها بروند و به فردی متفاوت و خارج از دایره قدرت و ثروت رای دهند. فردی با دیدگاهی نوتر و پیشروتر.


این بار من تصمیم گرفته ام نحوه رای دادن خود را تغییر دهم. از دوستانم در شبکه های اجتماعی مجازی خواهم خواست (این دوستان را در فضای حقیقی هم می شناسم و به آنها و تشخیص آنها اطمینان دارم) که کاندیدای صالحی را  برای رای دادن معرفی کنند. من هم سعی می کنم به او رای دهم و دیگران را هم تشویق به رای به او می کنم.
فعلا یکی از دوستانم خانم مدیری (مدیر مدرسه)  را معرفی کرده. چنین فردی را برای راه یابی به مجلس مناسب می دانم چرا که دست کم با دردهای آموزش و پرورش و مشکلات معلمان آشناست.
لیست من که کامل شد چند روز مانده به انتخابات در همین وبلاگ هم آن را اعلام می کنم.
من تا آستانه انتخابات دیگه در مورد انتخابات نمی خواهم بنویسم. برویم تحقیق کنیم ببینیم چه کسی برای انتخاب شدن مناسب هست. همین طور دور و بری ها را تشویق کنیم که بی تفاوت نباشند.
به هر حال در میان این همه کاندیدا چند نفری هم پیدا می شوند که استاندارد های ما را دارا باشند. دردی  از مردم را حس کرده باشند و برای رفع آن کاندیدا شده باشند. اینان در اقلیت هستند. ثروت و قدرت و رسانه هایشان هم محدود هست. اما اگر حواسمان باشد می توانیم پیدایشان کنیم.

سعی کنیم کسانی بروند به مجلس که دست کم یک مشکل از مشکلات ما را بکاهند.
 مشکلی از آموزش پرورش
  آلودگی هوا
معضل ترافیک
 معضل تخریب های ساختمانی غیراصولی و قربانیان پرشمار ناشی از آن
معضل بیکاری جوانان
مشکلات خانواده های بدسرپرست
معضل کارتن خوابی
وووووووو
هزار و یک مشکل در این مملکت هست. کسانی را انتخاب کنیم که به این معضلات بپردازند. اگر هم موفق نشوند دست کم جا تنگ می شود برای کسانی که شعار ستیزه با دنیا می دهند و با تندروی ها مشکلات برای تنش زدایی روابط توسط وزارت خارجه می آفرینند. جا تنگ می شود برای کسانی که سر ستیزه با زنان مملکت دارند و هر روز یک محدودیت تازه ایجاد می کنند.
نسبت به مجلس بی تفاوت نباشیم. برپایی هر دقیقه مجلس شورا کلی هزینه مالی از بیت المال (از جیب من و شما) دارد. می دانید این به وجد آمدن نماینده ها از دیدن دختران ساپورت پوش چند تومان برای من وشما از محل مالیات هایمان آب خورد؟؟؟؟!!! بی تفاوت نباشیم این پول و حق من و شماست که این جور تلف می شود! دست کم یکی برود مجلس که در این زمان خطرات پیش روی زنان کارتن خواب را پی گیری کند. اسید پاشی ها را پی گیری کند. حقوق کم معلمان در مدارس دولتی را مطرح کند. پولی شدن تدریجی و بی سر و صدای آموزش عالی را مطرح کند. معضل تصادفات جاده ای را مطرح کند. اثرات پارازیت ها بر جنین ها را مطرح کند. تخریب های غیر اصولی را که مردم را خانه خراب می کند و سالیانه صدها نفر را به زیر آوار می گیرد مطرح کند.

پی نوشت: "بز" یعنی کرباس
ایپک یعنی ابریشم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تجارب منحصر به فرد زنان در چالش برای تغییر چهره مردانه سیاست

+0 به یه ن

تجارب منحصر به فرد زنان در چالش برای تغییر چهره مردانه سیاست / گزارش: صبا شعردوست

15 دی 1394

کانون شهروندی زنان: همایش "تغییر چهره مردانه سیاست" با برگزاری دو پنل و اکران فیلم های مستند در حوزه مشارکت سیاسی زنان در دانشگاه تربیت مدرس تهران و به همت کانون شهروندی زنان و انجمن علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.

مهدیه گلرو، عضو کانون شهروندی زنان و عضو کمپین تغییر چهره مردانه مجلس، به عنوان مجری برنامه به میهمانان خیر مقدم گفت و با توضیحاتی درباره کمپین برنامه را آغاز کرد و گفت: " کمپین تغییر چهره مردانه مجلس در گام نخست خواستار افزایش تعداد کاندیداهای زن بود که خوشبختانه با ثبت نام بیش از 1430 زن، جامعه زنان نشان داد این خواست آنهاست که وارد عرصه سیاست شوند و در معادلات قدرت قرار بگیرند. این اولین نتیجه مثبت کمپین بود و امیدواریم که با کوشش و تلاش کمیته های دیگر این کمپین، تعداد زنان برابری طلبی که به مجلس می روند نیز افزایش یابد و از سوی دیگر تعداد ورود نمایندگان زن ستیز نیز در مجلس نسبت به دوره های قبل کاهش یابد."

اسلام اجازه زمامداری به زنان را داده است

پس از صحبت های مجری برنامه، حجت الاسلام ابوالفضل شکوری، مدیر گروه سیاسی دانشگاه تربیت مدرس طی صحبت هایی به نقش مشارکت سیاسی زنان در اسلام اشاره کرد و گفت: "مشارکت سیاسی زنان در اسلام یک امر قدیمی است. فکر می کنم که دین اسلام و حضرت رسول، اولین کسی در دنیا هستند که زنان را به مشارکت سیاسی دعوت کردند. پیامبر اسلام 2 بیعت دارد. در هر 2 هم گفت که زنان باید با من بیعت کنند و زنان هم بیعت کردند. در واقع با این عمل زنان را به مشارکت سیاسی دعوت کردند. پس ما قبل از پیامبر کسی را در دنیا سراغ نداریم که زنان را به صورت انبوه دعوت به حضور در سیاست کند. پیامبر جهاذ را بر زنان به دلیلی واجب نکرد اما حضور آنها در جبهه ها را به صورت داوطلبانه، آزاد اعلام کرد. بنابراین دین اسلام مشکلی با حضور سیاسی زنان نداشته است. اما این خلفای بعدی بودند که سیره پیامبر را ادامه ندادند. حتی خلیفه اول بعد از پیامبر، اجازه حضور برای بیعت به زنان را نداد. پس از آن این سیره نادرست ادامه پیدا کرد اما سیره اصلی پیامبر مشارکت بود."

شکوری درباره نگاه قرآن به حضور زنان در سیاست هم اشاره و یادآوری کرد: "قرآن می گوید که حتا حضور زنان در جایگاه پادشاهی اشکالی ندارد. چراکه در برخی مواقع حتی زنان بهتر تصمیم می گیرند. فارغ از این موضوع من شخصا با استنباط به قرآن معتقدم که زن حتی می تواند رئیس جمهور شود. چون رئیس جمهوری با پادشاهی فرقی نمی کند و خلاصه این که زنان می توانند در عالی ترین مقام سیاسی قرار بگیرند البته اگر شرایطش را داشته باشند که آن هم منظور از شرایط زن بودن و یا مرد بودن نیست." او افزود: "زنان برای زمامداری باید شرایط لازم را داشته باشند ولی به این معنا که بخاطر زن بودن نمی توانند زمامدار باشند درست نیست و از آیات قرآن و سیره پیامبر اینطور استنباط نمی شود. آنچه هم که ما الان داریم سیره خلفاست نه سیره پیامبر اسلام." پس از صحبت های شکوری، میهمانان برنامه شهناز رمارم، عضو علی البدل شورای شهر مشهد در دوره سوم و موسس کمپین رأی به زنان در شهر مشهد که در همان قدم های اول کار کمپین تغییر چهره مردانه مجلس به آن پیوست، مهرنوش نجفی راغب، یکی از کاندیداهای زن مجلس دهم و کارشناس ارشد حقوق بین الملل و عضو سابق شورای شهر همدان در دوره سوم و حمیرا ریگی، فرماندار قصرقند و دبیر کمیسیون شورای شهر چابهار، به عنوان زنانی که وارد عرصه سیاست شدند، به سخنرانی درباره موانع حضور زنان در عرصه سیاست و تجربه های خود، پرداختند.

مهمترین موانع حضور زنان در عرصه سیاست

شهناز رمارم که از مشهد برای حضور در این همایش دعوت شده بود، درباره سخت ترین و مهم ترین مانع حضور زنان در عرصه سیاست گفت: "فکر می کنم که موانع حضور زنان مختص جامع ایران نیست بلکه مختص همه جوامع توسعه نیافته است. اما مهمترین مانع حضور زنان خود زنان هستند. چراکه قبول ندارند که می توانند حضور فعالی داشته باشند."

مهرنوش نجفی راغب نیز در همین زمینه گفت: "موانعی که زنان دارند تقریبا مشابه یکدیگر است یعنی بزرگ ترین مانع آن است که زنان از دسترسی به ابزارهای قدرت که اصلی ترین آن حمایت پر رنگ احزاب سیاسی به لحاظ تامین منابع مالی و رسانه ای است، محروم هستند. این از دلایل اصلی است که زنان نمی توانند در عرصه قدرت در کنار مردانی که سال هاست این ابزار را در اختیار قرار دارند، فعالیت کنند."

حمیرا ریگی که از سیستان و بلوچستان برای این همایش دعوت شده بود یادآور شد: "بزرگترین موانع عدم شناخت از اسلام ناب محمدی است که برخی به نام اسلام اعمال سلیقه می کنند و این شناخت ناکافی و برداشت سطحی یکی از موانع حضور زنان است. مانع دیگر هم عدم شناخت کافی از خلقت زنان است. بنابراین عدم خودباوری مهمترین مسئله است. حق دادنی نیست و گرفتنی است، باید از خود آغاز کنیم.

راهکارهای رفع موانع حضور زنان در عرصه سیاست

شهناز رمارم درباره راهکارهای رفع موانع حضور زنان با اشاره به تجربه شخصی اش در این عرصه گفت: "من به عنوان یک زن مسلمان در یک شهر مذهبی به نام مشهد بزرگ شدم. در تاریخ اسلام ما نمونه های خوبی برای حضور زنان داریم.» وی سپس اشاره کرد: «در روانشناسی بحث هایی است مبنی بر اینکه انسان باید برای انجام هر کاری هدف و انگیزه داشته باشد. هر قدر این هدف و انگیزه ها قوی تر باشد، حرکت محکم تر و متناسب با هدفش انجام می دهد. وقتی ما وارد عرصه ای می شویم باید بدانیم که هدفمان چیست؟ چرا می خواهیم در عرصه سیاست حضور پیدا کنیم؟ هر کدام از این چراها یک انگیزه است. بنابراین باید انگیزه های خود را بالا ببریم. طبیعتا مشارکت سیاسی یعنی مشارکت در قدرت. مشارکت در قدرت مردانه بوده است. قدرت تصمیم سازی در اختیار مردان بوده است و وقتی شما وارد می شوید، مردها در نگاه اول تصور می کنند که قرار است یک جایگاه و منصب را از دست بدهند. یعنی حضور زنان را مشارکت نمی دانند بلکه آنان را رقبای خود تلقی می کنند که گویا قرار است زنان امتیازات و قدرت اجتماعی را از آنها بگیرند.» وی در ادامه گفت: «وقتی کشوری توسعه یافته می شود به حضور و مشارکت زنان بها می دهد. بنابراین ما باید برای حرکت به سمت توسعه به سوی احقاق حقوق زنان برویم و نباید ترسید و باید به هدف فکر کنیم و از دادن هزینه هم نترسیم و کم نیاوریم. از طرفی هم باید اتحاد و انسجام داشته باشیم چراکه اگر هر فردی بخواهد خود را مجهز کند و از همجنسان خود غافل شود از روح جمعی به دور مانده است و روح جمعی رفتارهایی را به انسان حاکم می کند که متفاوت از رفتارهای فردی است و البته پیروی از این روح جمعی می تواند دستاوردهای خوبی به همراه داشته باشد. خوشبختانه روح جمعی که الان بر جامعه زنان حول انتخابات مجلس دهم حاکم شده است، می تواند دستاوردهای مثبتی را داشته باشد".

دوری از ابزارهای قدرت

مهرنوش نجفی راغب با توجه به تجربه سختی که برای کاندیدا شدن و حضور به شورای شهر در همدان پشت سر گذاشته بود، اظهار کرد:"من آن زمان که کاندیدا شدم، مشکلات خاص خود را علاوه بر اینکه جوان بودم، داشتم. نمونه اش اینکه از ابزارهای قدرت محروم بودم و تنها رسانه ام وبلاگم بود. علاوه بر این هم من از هیچ منبع مالی استفاده نکردم و با حداقل امکانات و رقم مالی در انتخابات شرکت کردم. برخی دوستان حتی به کنایه می گفتند که رأی نمی آوری. اما لطف دوستان بود که به من اعتماد کردند اما مشکلات بعد از آن بیشتر هم شد. یکی از مشکلات من بعد از کسب رأی دوری از ابزاری مثل رسانه بود، بنابراین من در تنها رسانه ای که دسترسی داشتم یعنی وبلاگ شخصی ام اخبار شورای شهر را می نوشتم اما رسانه پر قدرتی نبود. رسانه های محلی محدودیت های خود را دارند اما من سعی کردم که در این حوزه راه هایی را باز کنم چون مصمم بودم." او در پاسخ به این سوال مجری که آیا زن بودن شما باعث کم توجهی رسانه ها بود نیز گفت: "اینکه به زن ها نگاه فرودستی وجود دارد، مخصوص یک شهر خاص نیست و در شهرهای بزرگ و رسانه های سراسرس هم این نگاه وجود دارد. ولی من بخاطر زن بودنم در رسانه ها مهجور نبودم بلکه بیشتر به خاطر نوع نگاه متفاوتی که داشتم، این اتفاق می افتاد چون فقط بحث جنسیتی در شورای شهر مطرح نمی شد." او ادامه داد: "همیشه جنسیت نشانه این نیست که همه از هم جنس های خود دفاع کنند. در شورای شهر همدان هم زنانی که حضور داشتند، نگاه های متفاوت و رویکردهای سیاسی مختلفی داشتند. اما در برخی مسائل که مربوط به زنان بود، واقعا زنان در شورای شهر یکی می شدند."

شناساندن توانایی زنان به جامعه

حمیرا ریگی نیز درباره تصویر کلیشه های جنسی و راهکارهای مقابله با آن، گفت: "ما در هزاره سوم هستیم و در این عصر زنان به عنوان نیمی از منابع انسانی تلقی می شوند. نه تنها زنان موضوع توسعه هستند بلکه خودشان عامل موثر در توسعه هستند. من نکته ای بگویم اینکه ما جامع ترین قانون اساسی را داریم. در اصل 27 قانون اساسی تکلیف شده است که شرایط برای رشد شخصیت زن را فراهم کند. حالا ما چرا باید در این جامعه با این قانون اساسی، در این شرایط باشیم؟ اما درباره راهکارهای مقابله با کلیشه های جنسیتی باید بدانیم که ما در چه شرایطی هستیم. در جوامع ما که توسعه نیافته و منطقه ای سنتی است، حضور ما در فرمانداری نسبت به سال های 85 یکسری تغییر نگاه ها را ایجاد کرد. اما نکته این است که وقتی بستر فراهم شد، مسئولیت سنگین تر می شود. چرا که باید عرصه را طوری حفظ کنید که بتوانید برای بقیه هم راهگشا باشید. بنابراین اول باید خودمان یعنی زن را بشناسیم و به جامعه بگوییم چه توانایی هایی داریم. دوم اینکه باید بپذیریم که انسان خودپسند است و دوست ندارد، کس دیگری جای او را بگیرد. این بود که من هم سعی کردم بگویم که ما نیامده ایم که حقوق شما را ضایع کنیم بلکه آماده ایم که یاور شما باشیم. حتی نیامده ایم که از شما جلوتر برویم بلکه آمده ایم در کنار هم تلاش کنیم. بنابراین استراتژی های ورود در هر منطقه ای مهم است که زنان برای ورود به قدرت باید آن ها را در نظر بگیرند."

اگر تعداد زنان در مجلس دهم زیاد شود، فراکسیون زنان مجلس را جدی خواهند گرفت

شهناز رمارم در ادامه درباره کمیت حضور زنان در مجلس گفت: «بحث کمیت و کیفیت اخیرا مطرح شده است و سالهاست که مجلس ما مردانه است. و به نظرم بحث کمیت و تعداد زنان در مجلس آینده هم مهم است». وی در ادامه گفت: «اگر پیامبر اسلام در قرن ششم میلادی بحث حضور زنان را مطرح می کند، چون پیامبر به دنبال توسعه بوده است. اینکه عرب جاهل و سرزمین حجاز که عقب مانده ترین بوده است را می خواسته به توسعه برساند. اما زنی که می خواهد حضور داشته باشد باید شرایطش هم مهیا باشد. الان بحث جنگ قدرت پیش آمده و قرار است که مردان بخشی از قدرت خود را به زنان واگذار کنند. مردم وقتی بخواهند رأی دهند نیز به شرایطی که کاندیداها دارند، فارغ از زن بودن و مردم بودن رأی می دهند. ولی این عقب ماندگی و جبر تاریخی که شامل حال زنان شده است باید به نوعی جبران شود. افغانستان و عراق چون می خواهند به سمت توسعه بروند، تبعیض مثبت قائل می شوند و سهمیه می دهند. مثلا ما می بینیم که زنان معلمی وارد مجلس شده اند ولی چرا تاکنون به حقوق معلمان به صورت ویژه توجه نمی شود؟ چون جامعه فرهنگیان به صورت ویژه پشت آنها نبوده اند. یعنی وقتی وارد مجلس شدند یا از طریق لیست های حزبی وارد شدند و یا از طریق پتانسیل شخصی. اما خواستگاه آنها، خواستگاه صنفی شان نبوده است.»

شهناز رمارم یادآوری کرد: "حضور زنان در لیست احزاب اتفاقا به پیروزی احزاب کمک می کند. یعنی وقتی زنی وارد لیست احزاب می شود، باعث پیروزی آن حزب می شود. اما وقتی زنان خودشان وارد دیالوگ شوند با کسانی که لیست می بندند، یک حق ویژه است. آقایانی که در کمپین می آیند که ما آنها را تبلیغ کنیم، می گوییم که چند خط درباره زنان بنویس که وقتی می خواهی به مجلس بروی برای زنان چه می خواهی بکنی؟ به این ترتیب حداقل احساس می کند که از جامعه زنان رأی گرفته است و نباید نسبت به حقوق زنان بی توجه باشد. تا الان مدام می گفتند که خانم ها مدیران اصلی خانه هستند و با هندوانه زیر بغل زنان گذاشتن، رأی می گرفتند اما امروز شرایط عوض شده است و زنان از مردان مطالبه جدی دارند. زنان می توانند به مجلس بروند و پیگیر حقوق مغفول زنان باشند. البته اگر تعداد زیاد باشد، فضا را به سمتی می برد که فراکسیون زنان را جدی بگیرند."

باید از افزایش تعداد زنان برای کاندیداتوری خوشحال بود

مهرنوش نجفی راغب درباره نقطه ضعف های عرصه قانون گذاری یادآوری کرد: "یکی از ضعف ها این است که از نظرات زنان یا اصلا استفاده نمی شود و یا حداقل استفاده می شود. بزرگترین عرصه قانونگذاری، مجلس است که فعلا فقط هشت زن در مجلس حضور دارند. در قوه قضائیه نیز اصلا از زنان استفاده نمی شود و در کارگروه های قوه قضائیه، زنان اصلا حضور ندارند و در نتیجه این روند، نقص های بزرگی در قوانین در رابطه با زنان ایجاد می شود. مثل قانون مجازات اسلامی و یا قانون حمایت از خانواده. به خاطر همین، به نظرم حتا کمیت حضور زنان در حوزه قانون گذاری بسیار مهم است. وی ادامه داد: " زنی که در معرض انتخاب قرار می گیرد معمولا در موردش خیلی ریز بینی می شود و تا اینجا پیش می رود که این زن حجابش چه طور است و یا چه طور با جنس مخالف تعامل می کند. اما وقتی مردی می خواهد انتخاب شود، نهایتا تحصیلاتش یا سابقه کارش بررسی می شود. بنابراین فکر می کنم که باید ذره بین را از روی زنان برداریم که آیا صلاحیت کاندید شدن دارند یا ندارند. ما باید خوشحال باشیم که تعداد زنان ثبت نام کننده در انتخابات مجلس دهم افزایش یافته است." مهرنوش نجفی راغب درباره تجربه شخصی اش از نگاه مردان به زنان در عرصه کاری اش هم گفت: "زمانی در همدان شهرداری بخاطر کم کردن هزینه ها، تصمیم گرفت که اجازه ندهد زنان اضافه کاری داشته باشند. وقتی ما زنان شورا فازغ از نگاه سیاسی به این موضوع اعتراض کردیم، مسئولان گفتند که زنان بهتر است به بچه داری بپردازند و این اضافه کاری باعث می شود که به زندگی آنها لطمه بخورد. مردان شورا می گفتند که باید واقعیت را در نظر گرفت و خانم ها مسئول آوردن پول به زندگی نیستند و مسئولیت شان با مردان متفاوت است."

ما زنان با عملکردمان باید خودمان را ثابت کنیم

حمیرا ریگی درباره اینکه آیا وقتی زنی در مسئولیتی قرار می گیرد باید مسئله زنان را در اولویت قرار دهد یا خیر، اضافه کرد: "رویکرد مردسالاری را افراطی می دانم و هدف ما باید رفع تبعیض جنسیتی و برابری باشد. این نیست که ما بگوییم که مردان را کنار بزنیم و از آنها پیش بگیریم چون دنیا بر اساس تساوی و عدالت جنسیتی است. ما هم که الان در عرصه مدیریت قرار گرفتیم باید نگاه ها را به سمت شایستگی و توانمندی ببریم و از افراط پرهیز کنیم. پرهیز ما از افراط باعث می شود که جنس دوم هم تغییری در رفتار خود ایجاد کند و در نتیجه ما به عدالت جنسیتی برسیم."

وقتی فرماندار شدم گفتند یکی از بلایای آسمانی نازل شده است!

حمیرا ریگی درباره پویایی جامعه زنان هم تصریح کرد: "اینکه در حال حاضر از میان 290 نفر نماینده، فقط 8 نفر تنها زن هستند، نشان می دهد که مشکلی در پویایی زنان وجود دارد. خوشبینانه می گوییم که نیمی از جامعه زنان هستند. با توجه به این مساله و تعداد نمایندگان زن مجلس، می توان گفت که نیمی از جامعه معلول است. حالا شما تصور کن که نیمی از جامعه معلول است و مسئولیت به عهده نیمه دیگر می افتد. نیمی که از عهده وظیفه خودش برآید شاهکار کرده است. بنابراین ما می بینیم که در عرصه قانونگذاری خلا داریم."

ریگی درباره تجربه شخصی اش از مشکلاتش در پست فرمانداری نیز گفت: "زمانی که من بخشدار شدم یکی از اقوام همسرم گفت که تعجب می کنم چطور این ننگ را این طایفه پذیرفته اند؟ یعنی حضور من ننگ برای شان تلقی می شد. یا زمانی که فرماندار شدم، در جمع معارفه کسانی که در آن منطقه بخشدار بودم با خوشحالی آمده بودند اما کسانی که من فرماندارشان شده بودم، می گفتند که امروز یکی از بلاهای آسمانی نازل شد. بعد مردم به استاندار می گفتند که ما را به عنوان یک شهروند قبول نداشتید که یک زن را به عنوان فرماندار گذاشته اید؟ در هر حال در اینجا بود که من فکر کردم که مهم این است که این نگاه ها را چطور تغییر دهم؟ در واقع زنان با مسئولیت پذیری و نوع عملکردشان باید نگاه ها را تغییر دهند. من ابتدا بلای آسمانی بودم اما بعد از 2 سال شدم، محبوب دلها."

برای کاهش فساد باید زنان از رسانه ها بهره ببرند

در بخش پایانی پنل اول این همایش، بخشی هم به پرسش و پاسخ اختصاص داده شده بود. شهناز رمارم در پاسخ به سوال یکی از حاضران اظهار کرد: "ما جامعه ای هستیم که می خواهیم به سمت دموکراسی برویم. مردم هم حتما از دو جنس زن و مرد است و خانه ملت زمانی معنا پیدا می کند که همه در آن حضور داشته باشند. فراتر از این ها نیز کشور ما سال هاست مردانه اداره می شود و حتی به این ترتیب نمی شود گفت با 50 درصد از منابع انسانی اش اداره می شود بلکه با توجه به غلبه فقط یک نوع تفکر در آن و عدم وجود تنوع در گرایش های سیاسی، می توان گفت که مملکت فقط با 25 درصد از منابعش اداره می شود. چرا که حتا در میان همان تفکر غالب هم 50 درصد خود را کنار گذاشته است. درحالی که برای توسعه همه جانبه باید همه منابع انسانی به کار گرفته شود.» وی در ادامه گفت: «کمپینی که ما در مشهد راه انداختیم به نام «کمپین رای به زنان» از همان ابتدا بخش زیادی از آقایان به ما پیوستند و الان 40 درصد کمپین ما مردان هستند و در اتاق فکر 5 نفری مان، 2 مرد دکترای حقوق و علوم سیاسی داریم و حامی ما هستند. می دانید چرا؟ چون به فکر توسعه کشور هستند و می دانند حضور زنان باعث توسعه می شود."

حمیرا ریگی نیز در پاسخ به این سوال که آیا حضور شما به عنوان فرماندار با توجه به اینکه مشارکت سیاسی زنان منجر به کاهش فساد اقتصادی می شود، منجر به کاهش فساد شده است یا نه؟ گفت: "ابتدای سال 93 آقای هاشمی استاندار ما، سه خانم را منصوب کرد. از اینجا به بعد دیگر وظیفه ما بود که با عملکرد خود نشان دهیم که می توانیم. حضور مدیریت سیاسی ما سه زن باعث شد که ما الان 67 مدیر زن در استان داریم. هدف ما این بود که نشان دهیم که مسئولیت پذیری، دقت و ظرافت خصوصیت ماست و ما این را ثابت کردیم. اینکه می بینید که برخی جبهه گیری به جامعه زنان دارند دلیلش این است که تجربه ندارند. من در شرایطی به فرمانداری وارد شدم که وقتی زنان برای در میان گذاشتن مشکلات شان به من مراجعه می کردند می گفتند که ما برای اولین بار است که به ساختمان فرمانداری می آییم."

مهرنوش نجفی راغب نیز در پاسخ به پرسش چگونگی کاهش فساد در دستگاه های اجرایی اظهار کرد: «رسانه باعث شفاف سازی و کاهش فساد امور می شود. برای مثال وقتی در آن ابتدا بحث تقسیم بندی کمیسیون ها شد و من وارد یکی از کمیسیون ها شدم بعد از 2 جلسه یک سری از آقایان عنوان کردند که این جلسات مردانه است و صلاح نیست که خانم نجفی راغب حضور پیدا کند. من این مطلب را در وبلاگم منتشر کردم و بعدها یاد گرفتم که رسانه چقدر می تواند مهم باشد و زنان می توانند از این ابزار برای تغییر به نفع مردم و نیز تغییر نگرش های جنسیتی و همینطور کاهش فساد استفاده کنند".


نقد و بررسی مستندها

پس از برگزاری پنل اول، فیلم های مستند «خانم ف» به کارگردانی صادق سوری، «زنان فرماندار» به کارگردانی مژگان اینانلو و «زینت یک روز بخصوص» ساخته ابراهیم مختاری با حضور کارگردانان اکران شد. پس از اکران فیلم های مستند، پنل دوم این همایش با حضور کارگردانان این فیلم ها برگزار شد. در این میزگرد مژگان اینانلو، صادق صوری، حمید جعفری و ابراهیم مختاری به سوالات حاضران پاسخ دادند.

برای خواندن ادامه مطلب به اینجا رجوع کنید

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فرق اقلیت سه درصدی با اقلیت سی درصدی

+0 به یه ن

فرق هست بین اقلیت تحت فشار دو سه درصدی با اقلیت بیست درصدی که با هدف و یا شعار بهتر کردن وضع آن اقلیت در مجلسی حضور می یابند. عملکرد برخی از خانم های مجلس به خصوص در سه دوره اخیر کاملا ضد زن بوده. اما اگر جز این بود جای تعجب داشت. این اقلیت مطلق در جو زن ستیز سه دوره اخیر مجلس راحت ترین راه را برای مطرح کردن خود، یک پله بالاتر نشستن در موضع زن ستیزی می بیند. اما اگر زنان مجلس اقلیتی 20 درصدی بودند، هویت خود را و روش مطرح ساختن خود را در همیاری برای مطرح کردن مشکلات زنان می یافتند.

همه که اون قدر استحکام شخصیت ندارند که جلوی موج اقلیت ستیز بایستند و یا خود موجی نو راه بیاندازند. همه قابلیت جریان سازی ندارند. جریان سازان در هر جامعه ای و درهر دورانی معدود هستند. نماینده های خانم در سه دوره اخیر مجلس وارد یک مجلس کاملا زن ستیز شده اند. خوب خوباشون (مثل اون خانم نماینده خلخال) ترجیح دادند که وارد مسایل زنان نشوند و به مسایل دیگر بپردازند تا مجبور نشوند جلوی اکثریت زن ستیز بایستند. برخی هم که از قضا از شهرهای بزرگ تر -به اصطلاح- لیبرال تر آمده بودند برای مطرح کردن خودشان و سواری گرفتن از موج زن ستیز ترجیح دادند یک پله هم از مردان مجلس زن ستیز تر باشند.
اما اگر اقلیت 2-3 درصدی بشه یک اقلیت 20-30 درصدی و شعار هم دفاع از حقوق زنان باشه زنان معمولی هم با استحکام شخصیت معمولی برای مطرح کردن خود شعار های  دفاع از حقوق زن می دهند. لازم نیست شخصیت خیلی محکمی داشته باشند یا قهرمان باشند تا جلوی اکثریت زن ستیز بایستند (این از دست هر کسی بر نمی آید). معمولی هم باشند بس هست.

کمپین تغییر چهره مردانه مجلس با این هدف وارد عمل شده است. اگر موفق بشه که این اقلیت دو سه درصدی را تبدیل به اقلیت بیست درصدی بکنه عملکرد فراکسیون زنان متفاوت از این سه دوره خواهد بود.

زنانی که به دنبال دفاع از حقوق زنان هستند معمولا با جریان های حفاظت از محیط زیست، دفاع از حقوق کودک، دفاع از حقوق معلولان، بهتر کردن خدمان درمانی و بهداشتی و دفاع از حقوق اقلیت های دینی و زبانی و...... نیز همراه و همصدا هستند. به این ترتیب چند هدف با هم حاصل می شه. مهمتر این که اگر مجلسیان مشغول این مسایل بشوند کمتر فرصت می کنند به همه دنیا فحش بدهند و درنتیجه کمتر برای مملکت مشکل به وجود می آد!
به هر حال بسته به این که چه قدر ما شهروندان از این کمپین پشتیبانی کنیم این کمپین به موفقیت نسبی می رسه. هر چه قدر حمایت ما بیشتر باشه درجه موفقیت آن بیشتر می تونه باشه

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نظری در مورد مشارکت فعال تر زنان در انتخابات آتی

+0 به یه ن

نوشین احمدی خراسانی/روزنامه بهار

در کشور ما مداخله جامعه مدنی زنان در انتخابات برای پیشبرد اهداف برابری‌خواهانه معمولا از چند زاویه موضوعی بحث‌برانگیز بوده است. نخست آنکه برخی از کنشگران زن موضوع «انتخابات» را موضوعی «سیاسی» قلمداد می‌کنند و به‌همین سبب، ورود به حوزه سیاسی را مغایر با رویکرد مدنی و اجتماعی جامعه مدنی زنان می‌دانند. این درحالی است که همه می‌دانیم یکی از هدف‌های مشخص جنبش‌های زنان در جهان، همان‌طور که در سند کنفرانس جهانی پکن هم تبلور یافته افزایش مشارکت زنان در تصمیم‌گیری‌ها و مدیریت سیاسی است؛ همچنین، تجربه‌های فراوان مداخله فمینیستی در انتخابات و فعالیت مؤثر حول صندوق رأی در کشورهای مختلف دنیا وجود داشته است و مختص به جامعه ما نیست. 
دوم اینکه اگر ما به‌عنوان فعالان جنبش زنان ناگزیریم در تصمیماتی که مجلس قانون‌گذاری درمورد زنان اتخاذ می‌کند مداخله کنیم و نمایندگان مجلس را برای طرح‌ها و قوانینی که مطرح می‌کنند به پرسش بگیریم، خیلی طبیعی است که در فرآیند انتخاب نامزدهایی هم که قرار است در مجلس ورود پیدا کنند مداخله کنیم تا نامزدهایی که با اهداف برابری‌خواهانه زنان همدلی بیشتری دارند به مجلس قانون‌گذاری راه یابند و از این رهگذر، زنان هموطنمان با قوانینی کمتر زن‌ستیز مواجه شوند. 
سوم، به‌نظر می‌رسد برخی گروه‌ها و افرادی که معتقدند ورود جامعه مدنی زنان به فضای انتخابات ورود به عرصه سیاست است و از این زاویه آن را نقد و نفی می‌کنند عمدتا خود را خواسته یا ناخواسته بدیل یا رقیب سیاسی نظم موجود و جناح‌های سیاسی حاکمیت می‌دانند و ازاین‌رو مداخله جنبش زنان را به‌نوعی «همدستی با رقیب یا دشمن سیاسی» می‌پندارند؛ بنابراین در نفی هرگونه مداخله فمینیستی در انتخابات تردیدی به خود راه نمی‌دهند.درواقع آنان نیز اتفاقا از زاویه و رویکردی «سیاسی» به مداخله زنان در انتخابات نگاه می‌کنند و به آن انتقاد دارند نه از زاویه و رویکردی مدنی. این درحالی است که معیار مداخله جنبش‌های مدنی زنان باید میزان تاثیرگذاری مثبت در زندگی روزمره ‌میلیون‌ها زنی باشد که مخاطبشان هستند؛ ازاین‌رو عملکرد سیاسی‌شان هم طبعا نمی‌تواند در جهت «چک‌سفید‌دادن» به گروه و حزب سیاسی «مدافع وضع موجود» یا به یک گروه یا حزب سیاسی «بدیل نظم موجود» باشد. 
وقتی قرار باشد‌ میلیون‌ها زن در انتخابات شرکت کنند، بی‌شک بخشی از مسئولیت فعالان جنبش زنان، به‌عنوان جنبشی «همراه زنان»، و نه لزوما «برای زنان» (یا متولی آنان) هم این خواهد بود که با مداخله‌گری آگاهانه، «رأی زنان» کشورشان را درعمل به‌شکلی «معنا و مفهوم» بخشند که بتواند هرچه بیشتر در جهت بهبود وضعیت زندگی روزمره زنان باشد. معنی این سخن آن است که قرار نیست جنبش مستقل زنان بدیل و رقیب یا «شریک» برای هیچ نیروی سیاسی باشد حالا چه نیروهای سیاسی ای که خود را بدیل حاکمیت، چه آن‌ها که خود را حافظ نظم موجود به‌شمار آورند. دراین میان دو راه پیش‌روی فعالان مدنی قرار دارد: یا می‌توان نظاره‌گر بود و خود را کنار کشید و پس از انتخابات، نمایندگان زن‌ستیز را با ابزارهای محدودی که در اختیار داریم، به چالش بکشیم، یا در همین دوره‌ای که قرار است جامعه به صندوق رأی مراجعه کند و انتخاب خودش را داشته باشد، نامزدهای زن‌ستیز را با ابزارهای بیشتری که در دوره انتخابات دراختیارداریم به چالش بکشیم. بی‌شک راه‌حل دوم راه‌حل اول را نفی نمی‌کند، بلکه می‌تواند به آن حتی یاری برساند. 
وانگهی، نامزدهای برابری‌طلب حتی اگر از سد شورای نگهبان رد نشوند، حداقل حضور پُرشمارشان که نشانه خواسته عمومی زنان است، می‌تواند نامزدهای زن‌ستیز را به چالش بکشد؛ ازاین‌روست که ما در «کمپین تغییر چهره مردانه مجلس» در کنار دیگر کمپین‌های زنانه، قصد داریم از تمام ظرفیت‌ها و روش‌های موجود و قانونی برای به‌چالش‌کشیدن نامزدهای زن‌ستیز در مجلس آینده سود ببریم، هم ازطریق به‌چالش‌کشیدن مستقیم تمام نامزدهایی که سابقه و تفکرات زن‌ستیزانه دارند و هم از طریق مطرح‌‌کردن برنامه‌های نامزدهای برابری‌طلب؛ نامزدهایی که هر یک می‌توانند حداقل در دوره انتخابات، نماینده یا بلندگوی بخشی از خواسته‌های زنان کشورمان باشند. 
درواقع به‌جای آنکه مانند گذشته، در انتخابات صرفا فهرست خواسته‌ها و مطالباتمان را مطرح کنیم، این‌بار، افزون بر فهرست خواسته‌هایمان، از فهرست زنانی هم که به‌نوعی این خواسته‌ها را نمایندگی می‌کنند پشتیبانی می‌کنیم و به‌این ترتیب، به خواسته‌ها و مطالباتمان چهره‌ای ملموس، قابل‌وصول و گشوده‌تر می‌بخشیم. این تمام آن چیزی است که ما دراین کارزار چند‌ماهه (کمپین تغییر چهره مجلس) تلاش داریم به آن جامه عمل بپوشیم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل