
پرسیده شد: «با توجه به کاهش یافتن میزان متوسط بارش، بالا رفتن جمعیت و میل کشاورزان به دست آوردن رفاه، شما اگر جای مسئولان مملکت بودید چه کار می کردید تا جلوی خشک شدن دریاچه را بگیرید؟»
1- جلوی هدررفت محصولات کشاورزی را می گرفتم. هدررفت محصولات کشاورزی مترادف با هدررفت آب هست بی آن که کشاورز از آن سود اقتصادی کند. برای جلوگیری از هدررفت محصولات کشاورزی اقدامات زیر را انجام می دادم: الف- ارائه تسهیلات برای ساخت سیلوها و سردخانه های مناسب و مجهز وکارآمد برای جلوگیری از خراب شدن محصولات کشاورزی. ب- ایجاد ثبات در روابط خارجی و مبنا قرار دادن توسعه پایدار اقتصادی در روابط خارجی. در ۳۰ سال اخیر وضعیت چنین بوده که برخی سالها برخی محصولات صادر شده و کشاورزان سال بعد از آن محصول بسیار کاشته اند اما روابط خارجی به هم خورده و محصول صادر نشده و کشاورز به خاک سیاه نشسته. سال بعد باز هم از آن محصول بسیار کاشته به این امید که دوباره گشایشی حاصل شود و ضرر و زیان سال گذشته جبران شود. اگر روابط خارجی ثباتی داشته باشد و میزان صادرات با توجه به وضع اقتصاد و نیز محدودیت های محیط زیستی به میزانی استاندارد تعیین شود همه ساله کشاورز مقدار محدودی می کارد و می فروشد و سودی محدود اما با ثبات می کند. آن وضعیت قمار گونه در سود وزیان کشاورزی -که هم محیط زیست را ویران می کند هم اقتصاد را و هم روح و روان خانواده کشاورز را- جای خود را به سود با ثبات و حساب شده می دهد. ج- استانداردی برای به کار بردن سموم و کودها تعیین می کنم تا صادرات کشاورزی به خاطر عدم برخورداری از استاندارد لازم برگشت نخورند. در مصرف داخلی هم سلامت هموطنان را تهدید ننمایند. استانداردها را از طریق بسته های تشویقی (میزان معینی کود و سموم سوبسید داده شده)، آموزش از طریق رادیو، کمک گرفتن از کارشناسان وزارت کشاورزی مستقر در حوضه دریاچه اورمیه و مهمتر از همه از طریق میدان دادن به تسهیلگران محیط زیست در محل به کشاورزان می آموزم و اعمال می کنم. د- در روستاها تسهیلات لازم برای ایجاد صنایع تبدیلی می دهم.
2- درآمد های جایگزین برای کشاورزان از طریق گسترش اکوتوریسم و توریسم روستایی و نیز صنایع تبدیلی ایجاد می کنم تا سطح زیر کشت را پایین بیاورند.
3- تسهیلات لازم برای تبدیل کشاورزی غرقابی به آبیاری قطره ای در اختیار کشاورزان می گذارم. خوشبختانه قبلا در این مورد توسط ان-جی-او های محیط زیستی فرهنگ سازی شده و کشاورزان به راحتی می پذیرند.
4- زمینه های لازم برای جایگزین کردن محصولات پر آب-بر با محصولات کم-آب-بر را فراهم می کنم. از محققان کشاورزی که در آن اقلیم محصولات جایگزین مناسب می پرورانند حمایت می کنم. (مثلا یکی از محققان محلی نشان داده بود که با کاشت درختچه گوجی بری -که این روزها خریدار بسیار دارد- سود کشاورزان بالا می رود و مصرف آب هم کم می شود. همین محقق در مورد کاشت صنعتی گیاهان دارویی پرسود اما از نظر آبی کم مصرف که با اقلیم منطقه سازگارند بسیار کار کرده بود و دستاوردهای قابل توجهی داشت. با هزینه شخصی طرح پایلوت هم اجرا کرده بود اما مسئولان حمایت ننمودند.)
5- دست واسطه ها و دلال ها را با عرضه مستقیم کالا کوتاه می کردم تا سود محصولات مستقیم به جیب کشاورز رود و او مجبور نباشد برای سود کافی برای فراهم کردن رفاه خانواده، سطح زیر کشت را گسترش دهد.
6- از چالش های کنونی دریاچه تغییر میزان شوری زمین های کشاورزی است که کشت محصولات سنتی را در بسیاری از زمین های کشاورزی -به خصوص زمین های نه چندان مرغوب کشاورزان فقیر- ناممکن می سازد. اگر مسئول بودم از محققان کشاورزی که راه حل برای این معضل دارند حمایت می کردم و دست فعالان محیط زیستی را باز می گذاشتم تا روش های نوین را به کشاورزان یاد دهند.
7- به جای سخت گرفتن به فعالان محیط زیستی و دیدگاه امنیتی و مزاحم به ایشان داشتن، گوش شنوا می داشتم و به صحبت ها و راهکارهای آنها گوش فرا می دادم. آنها راه حل ها را به من می گفتم. این راه حل هایی هم که در بالا خواندید از آنها یاد گرفته ام.
8- تصفیه خانه های مناسب برای صنایع ایجاد می کردم. صنایع را موظف می نمودم که فاضلاب خود را تصفیه کنند. مشکل حادتر کنونی دریاچه خشک شده اورمیه -که در تهران از آن بی خبرند- آلایندگی صنایعی چون «کاوه سودا» است. فعالان محیط زیست محلی این مصیبت را فریاد می زنند اما فریادشان خفه می شود و به تهران نمی رسد.
در مورد آلایندگی کارخانه کاوه سودا اینجا بخوانید:
اشتراک و ارسال مطلب به:


