+0 به یه ن
نتایج شوم خشک شدن دریاچه اورمیه دیرزمانی است که آرام آرام شروع شده!
چند روزی می خواهم اختصاصا در مورد دریاچه در حال احتضار اورمیه بنویسم. دعا کنید در این چند روز فاجعه حاد جدیدی مثل فاجعه پلاسکو و متروپل و ساقط کردن هواپیمای اوکراینی و…. رخ ندهد تا بتوانیم روی فاجعه مزمن خشک شدن دریاچه اورمیه تمرکز کنیم.
اگر دریاچه خشک شود بادهای محلی نمک آن را به تدریج در باغ ها و مزارع اطراف می گستراند و آنها را لم یزرع می کند و صاحبان آنها را فقیر و بی چیز می سازد. همین طور این بادها انواع و اقسام بیماری های تنفسی و پوستی در منطقه به وجود خواهند آورد.
در واقع این فجایع دیر زمانی است شروع شده. اما زیاد پوشش خبری نمی دهند. حکومت به دلایل خود. فعالان مدنی هم ترجیح می دهند این فجایع را زیاد بازتاب ندهند چون که می دانند نه تنها خیری نخواهد رساند و همتی از مسئولان برنخواهد خاست بلکه دلالان زمین سو استفاده خواهند کرد و زمین نیمه شوره زار کشاورزان فقیر را به ثمن بخس از کف آنها در خواهند آورد. پانیکی که پوشش خبری منجر خواهد شد سریع تر از خود خشک شدن دریاچه ضربه خواهد زد. در نتیجه به سکوت برگزار می شود و شما زیاد در رسانه ها در مورد تبعات خشک شدن دریاچه نمی شنوید.
اما فجایع آن سالهاست شروع شده . البته هنوز به ماکزیمم نرسیده. اگر کاری نشود فجایع بیشتر وبیشتر خواهد شد.
هم اکنون آمار نشان می دهد سقط جنین در روستاهای شوره زار شده در اطراف دریاچه بیشتر شده. کشاورزان هم مانده اند چه بکارند! آیا محصولات سنتی خاک حاصلخیز با آب شیرین چاه خود را بکارند؟! یا دنبال محصولی بگردند که در این خاک شور شده و آب چاه شور شده رشد کند؟ این هم جزو سردرگمی های کشاورزان محلی است و کسی هم جوابی ندارد که به آنها بدهد.
#save_urmia_lake
🍀@minjigh
اهمیت دریاچه برای گردشگری
اگر دریاچه اورمیه سرحال باشد، از محل گردشگری می تواند درآمدزایی چشمگیر کند و برای ده ها هزار نفر اشتغال ایجاد نماید.
در دهه هفتاد که دریاچه سرحال بود یک عده از سرمایه گذاران محلی در بخش گردشگری سرمایه گذاری کرده بودند. الان زیرساخت ها و کشتی هایشان روی دستشان مانده.🥲برای نگهداری آنها در آن محیط مستعد زنگ زدگی باید کلی همه ساله خرج کنند. آدم دلش می گیره! 😥
#save_urmia_lake
🍀@minjigh
کارکرد این سری نوشته های من
همان طوری که توجه کرده اید من اینجا در این سری نوشته ها در مورد دریاچه اورمیه آمار دقیق یا آدرس دقیق نمی دهم. علت فقط تنبلی در جمع آوری اطلاعات دقیق نیست. می توانستم تعداد نوشته ها را کمتر کنم اما در عوض وقت را بذارم تا آمار یا آدرس دقیق تر به شما بدهم. اما این کار را نمی کنم چون می دانم در این صورت و در این چارچوب اصل مطلب در حاشیه جدل در مورد این که فلان رقم ٣.٥ هست یا ٤ گم خواهد شد. برای بحثی که من اینجا راه انداخته ام تنها دانستن و درک صحیح از بزرگی مقیاس کافی است. کافی است که بدانیم دریاچه اورمیه را با ١٠٠میلیون مترمکعب آب نمی توان نجات داد اما احتیاج به ١٠٠ میلیون کیلومترمکعب آب هم ندارد.
ببینید! من چند سال پای صحبت کارشناسان دریاچه اورمیه نشستم. کسانی که برای این کار حقوق می گرفتند. چیزی که دستگیرم شد این بود که آمار وارقام دادن توسط آنها به مردم یک راه برای فرافکنی مسئولیت از خود هست. با آمار وارقام اون قدر بازی می کنند که ثابت نمایند تقصیر و کوتاهی از بخش آنها نیست بلکه تقصیر بخش دیگری است!
همان طوری که قبلا گفتم فرافکنی مشکل اصلی عدم احیای دریاچه اورمیه هست. یکی از رذیلانه ترین این فرافکنی ها این هست که مسئولانی که برای حفظ محیط زیست حقوق می گیرند کوتاهی را گردن فعالان محیط زیست و ان-جی-او ها می اندازند. من در این مورد بیشتر خواهم نوشت. امکانات و اختیارات ان-جی-او ها بسیار محدود تر از نهادهای حکومتی است! حداکثر کاری که ان-جی-او می تواند انجام دهد از یک سو مطالبه گری از نهادهای مسئول و از سوی دیگری تسهیل گری طرح های مفید نهادهای مسئول از طریق جلب اعتماد مردم محل هست. این کارکرد درست ان-جی-او هاست. از ان-جی-او ها انتظار معجزه نداشته باشید که با دست خالی مشکلاتی به این بزرگی را حل کنند. در این مورد بیشتر خواهم نوشت.
نهادهای ذیربط که از بودجه کشور تغذیه می شوند تمام امکانات لازم برای نجات دریاچه اورمیه را دارند اما افکار عمومی را دنبال نخود سیاه می فرستند. هدف این سری نوشته های من آن هست که موضوع برای خوانندگان روشن شود بلکه ان شالله این دنبال نخود سیاه فرستادن ها خنثی گردد.
#save_urmia_lake
🦩@minjigh
صحبت های طولانی من با کشاورزی از منطقه میاندو آب
پارسال تقریبا همین موقع ها من در فضای تلگرام صحبت طولانی با یکی از کشاورزان کوشا و بسیار فهمیده منطقه میاندو آب داشتم. درددلی طولانی در مورد آن چه بر سر دریاچه اورمیه می آید. در چند نوشته بعدی ام آن چه که از گفته های ایشان فهمیدم بازگو می نمایم. هنوز اثرات مخرب خشک شدن دریاچه به میاندوآب نرسیده. اونجا هنوز آب هست و سطح زیر کشت و حفر چاه روز به روز بیشتر و بیشتر می شود اما کشاورزان فقیرتر می گردند. بیشتر به این علت که محصولاتی می کارند که مازاد بازار مصرف داخلی است. صادرات که قطع می شود محصولات پر آب بَرآنها روی دستشان می ماند و فاسد می شود. محصولات سنتی آنها نظیر نخود و گندم و جو دیمی قابل انبار کردن بوده اما محصولاتی نظیر گوجه فرنگی یا پیاز که در سال های اخیر به آنها رو آورده اند زود فاسد می شود. در مورد فضای اجتماعی و نیز اقتصادی که آنها را با سمت "قمار"کاشت محصولاتی نظیر گوجه فرنگی و پیاز (علی رغم تمام سختی ها و ریسک های موجود ) سوق می دهد خواهم نوشت. روی کلمه قمار تاکید می کنم. در سالهایی این محصولات صادر می شوند و قیمتشان بالا می رود و کشاورز به شدت سود می کند. به طمع همین سود آنی سالها و سالها این قمار را تکرار می کنند و می بازند. اگر فقط باخت خودشان بود می شد زمزمه کرد که "خنک آن قماربازی که بباخت هر بودش، نماند هیچش الا هوس قمار دیگر…."
اما نکته اینجاست که در این قمار دریاچه اورمیه هم داره به سمت مرگ می ره.
#save_urmia_lake
🦩🦩@minjigh
فضای اجتماعی این روزهای روستاهای اطراف دریاچه
در نوشته قبلی ام نوشتم که سال گذشته صحبتی طولانی با کشاورز فهمیده ای از منطقه میاندوآب داشتم. نکاتی که از فضای اجتماعی آنجا دستگیرم شد در زیر می آورم:
١- روستاییان آن منطقه (حتی میانسالان آنها) به همان اندازه شهری ها با اینترنت مانوسند. انواع و اقسام فیلتر شکن ها را نصب می کنند. گروه های تلگرامی خود را دارند.
شبکه های روستایی سنتی خود در قهوه خانه روستا را هم دارند. وقتی فصل کاشت می رسد در این شبکه های مجازی ونیز سنتی، همه در مورد کشت محصولات پرآب بر نیز گوجه فرنگی و پیاز صحبت می کنند. فضا طوری است که شخص به طور طبیعی به این نتیجه می رسد که اگر از بقیه در این مورد پیروی نکند از قافله عقب می ماند. کمتر کسی می آید هزینه و فایده ها را بسنجد و تصمیم بگیرد در مزرعه اش چه بکارد. جوگیر می شود و همان را می کارد که بقیه می کارند.
٢- کشت پیاز بسیار سخت تر از کشت محصولات سنتی اون منطقه که کم آب بر بودند هست. زحمت زیادی می طلبد. قبلا سطح زیر کشت کم بود و فضا برای دامداری روستایی وجود داشت. الان از بس سطح زیر کشت بالا رفته نه فضایی برای چرای دام ها مانده نه گل خودرویی برای پروش زنبور عسل. به علاوه کشت محصولاتی مثل پیاز تمام وقت کشاورز را می گیرد و زمانی برای دامداری در کنار آن نمی ماند.کشاورز امروزی، برای مصرف اهل خانه هم مانند شهری باید لبنیات از فروشگاه بخرد که هزینه زیادی تحمیل می کند.
٣- این را صحبت با عزیزی دیگر فهمیدم: در روستاهای آذربایجان(شبیه شهرهایش) هر خاندانی برای خودش یک "آدم مهم" دارد که به بقیه خط می دهد. آدم مهم روستا که با اغلب اهالی روستا هم فامیل هست معمولا تاجر محصولات کشاورزی است که نصف زمان خود را در شهر و نصف دیگر را در ییلاقات روستا می گذراند. در سالهای صادرات محصولات کشاورزی نظیر گوجه فرنگی و بالا رفتن قیمتشان این "آدم مهم" سود افسانه ای به جیب می زند. در سال هایی هم که این محصولات کنار جاده می گندد کشاورزان هستند که ضرر می بینند نه این "آدم مهم".
همین "آدم مهم" هست که همه ساله، جو راه می اندازد که فلان محصول را بکارید که به سود سرشار برسید.
حدس می زنم آدم مهم های روستاهای آذربایجان مانند آدم مهم های خانواده های شهری اش ، در واقع از کسی دستگیری نمی کنند اما یک سری نمایش های پوپولیستی در عروسی و عزا راه می اندازند که همگان گمان می کنند که او شهی است که همه آوازه ها از اوست و اگر نباشد خانواده ها در کار خود در می مانند. در نتیجه همه سعی می کنند به حرف او گوش دهند.
٤-کشاورزان اون منطقه از یکی از برنامه های رادیویی اورمیه (به زبان ترکی) مطالب مفید برای کشاورزی می آموزند. اما این رهنمود ها فقط در جهت بهتر عمل آوردن محصول هست. در جهت توسعه پایدار کشاورزی با عنایت به حفظ محیط زیست وسلامت نیست! کشاورزان برنامه های شبکه کشاورزی ترکیه را هم دنبال می کنند. در همین برنامه ها آموخته اند که محیط زیست چه قدر مهم هست اما آن برنامه ها برای حفظ محیط زیست ترکیه طراحی شده اند نه محیط زیست کشور همسایه. قونشو ا اموت باغلیین گجه شامسیز قالار.
٥- جهاد کشاورزی کارشناسانی دارد که وظیفه شان دادن اطلاعات مفید و آموزش به کشاورزان و باغداران هست. بیشتر شهریانی که در ییلاقات باغداری می کنند از خدمات این کارشناسان بهره مند می شوند. این کارشناسان که تحصیلات دانشگاهی دارند آن قدر به زبان ترکی تسلط ندارند که بتوانند با روستاییان ارتباط تنگاتنگ داشته باشند. درسته اغلب خود ترک هستند اما ترکی ای که بلدند به درد این ارتباط نمی خورد خیلی از کلمات ترکی را با فارسی جایگزین کرده اند.
٦- در صحبت با آن آقای کشاورز تمام دانش زبان ترکی ام را که از قصه های پرستار روستایی ام در ٤-٥ سالگی آموخته بودم به کارم آمد. خوشحالم که می فهمیدم "ناخیرچی" چیست. "پَتَک" همان کندوست و….. اگر این نوع کلمات ترکی را ندانید نمی توانید با آنها ارتباط برقرار کنید. نجات دریاچه بدون ارتباط تنگاتنگ و فهم متقابل کشاورزان میسر نخواهد شد.
#save_urmia_lake
🦩🦩🦩@minjigh
آیا باد می تواند بلورهای به هم چسبیده نمک سطح دریاچه را بلند کند؟
طبعا بلند کردن بلورهای به هم چسبیده نمک برای باد سخت تر هست تا بلند کردن ماسه نرم بستر رودخانه ها و تالاب های خشک شده. اما این به آن معنا نیست که خطری وجود ندارد و ریزگرد خطرناکی از سطح دریاچه اورمیه برنخواهد خاست! طبعا بستگی به شدت باد ونیز جهت آن دارد. همچنین به پروفایل سرعت باد نسبت به ارتفاع از سطح زمین.
اگر فیلم مستند مادرکشی را ندیده اید توصیه می کنم حتما ببینید. فیلم درمورد خشک شدن همه تالاب های ایران هست و بخشی از آن هم به دریاچه اورمیه اختصاص دارد. در این فیلم تصویر باد نمکینی که از سطح خشک شده دریاچه اورمیه بر می خیزد نشان داده می شود. تصویر واقعی است. شبیه سازی نیست. فیلم مال ٦ سال پیش هست. الان که دریاچه خشک تر شده حتما وضعیت خطرناک تر گشته است.
برخی شبیه سازی ها برای برخاستن ریزگردها از سطح دریاچه شده. نتیجه برخی از شبیه سازی های قدیمی آن بود که ریزگردی از دریاچه برنخواهدخاست. هر کسی این شبیه سازی را انجام داده زیادی ساده سازی کرده ! یا هم به کل اشتباه کرده. آن را که عیان هست چه حاجت به شبیه سازی است! بروید فیلم مادرکشی را ببینید تا به چشم خود عیان ببینید که چه ریزگردهایی از سطح دریاچه اورمیه بر می خیزند!
https://m.youtube.com/watch?v=C9xf_PaGE5s
متاسفانه برخی با ماشین شاسی بلند در بستر خشکیده دریاچه برای تفریح مانور می دهند. این کار باعث می شود بلورهای نمک بشکنند و در اثر باد راحت تر برخیزند وریزگرد شوند به ریه های مردم فرود آیند.
از آن بدتر این که می خواهند از بستر دریاچه به طور صنعتی مواد معدنی استخراج کنند. چه کیسه ای هم دوخته اند برای این ثروت بادآورده! نکته اینجاست که هیچ کاری را اصولی انجام نمی دهند. باعث خواهند شد نمک های به هم چسبیده پودر شوند و راحت تر به باد سپرده گردند. روند ریزگرد سازی را تسهیل خواهند کرد. راه سرطان گرفتن مردم را هموارتر خواهند ساخت. نفس را بر بیماران آسمی خواهند برید!
🦩🦩🦩🦩@minjigh
آیا کشاورزان روستایی با رهنمودهای محیط زیستی فعالان محیط زیست همراهی می کنند؟
بین روستاییان - مثل شهری ها -هم فقیر داریم هم پولدار. فعالان محیط زیستی (که عموما ذهنیت عدالت طلبانه طبقاتی هم دارند) معمولا می روند سراغ کشاورزان فقیرتر. برخی از این کشاورزان علاقه مند به همراهی هستند اما امکانات لازم را ندارند. مثلا بودجه کافی برای خرید وسایل آبیاری قطره ای ندارند. سه سال پیش بودجه ای در حدود ٢٠ میلیون تومن می خواست که اونها نداشتند، فعالان محیط زیستی - با امکانات بسیار بسیار محدود و علی رغم انواع واقسام کارشکنی ها که ناشی از تنگ نظری مالوف در کشورماست سعی می کنند آن امکانات را فراهم کنند . اما فقر و نداری بدچیزی است! خیلی مشکل هست با وجود فقر ، پروژه ای را به سرانجام رساندن.
مشکلاتی در راه فقرا پیش می آید که حتی به ذهن اغنیا هم نمی رسد که چنین مشکلاتی ممکن هست باشد!
در این راه اون قدر مشکلات پیش بینی نشده رخ می نماید که عملا به نتیجه ای نمی رسد.
در این میان برخی از کشاورزان پولدارتر خود از ماجرا خبر دار می شوند و خود اظهار تمایل می کنند که با هزینه شخصی خود اقدامات لازم را انجام دهند. در اقدامات نوآورانه نظیر آبیاری قطره ای یا جایگزینی با محصولات کم مصرف کمتر شناخته شده ، پیشرو می شوند. نتیجه مثبت هم می گیرند. سرمایه گذاری خوب جواب می دهد و آب هم کمتر مصرف می شود . اما چند سال بعد که می بینند بقیه مثل قبل آب زیادی مصرف می کنند این افراد هم وسوسه می شوند که سطح زیر کشت را بیشتر کنند. رهنمودها دست آخر به کمتر مصرف شدن آب منجر نمی شود. فقط سطح زیر کشت بالاتر می رود و پولدار پولدارتر می شود.
با همین ملاحظات هست که عرض می کنم از دست فعالان محیط زیست مستقل و ان-جی-او ها به تنهایی کار زیادی بر نمی آید. امکانات در دست نهاد حکومت هست. اونها باید تسهیلات لازم را بدهند، ضوابط لازم را وضع کنند و سیاستگذاری های لازم را انجام دهند که کشاورزان به سمت کمتر مصرف کردن آب پیش روند. بدون چنین سیاستگذاری های کلان موثر، چند تا ان-جی-او کارزیادی از پیش نمی تواند ببرد. هر چه قدر هم سخت بکوشد باز نمی تواند. در این ٢٠ سال فعالان محیط زیست منطقه از جان مایه گذاشته اند اما چندان کاری از پیش نبرده اند.
🦩🦩🦩🦩🦩@minjigh
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو