+0 به یه ن
متن زیر را سال ها قبل نوشته بودم. اكنون اعضای هیئت مدیره مجتمع مان كسان دیگر هستند و من از آنها راضی می باشم. دلیل یادآوری این متن اقدام شایسته و احترام برانگیز دانشگاه آزاد در ممنوع كردن تجسس سیستماتیك هست:
2) مقررات و قوانین برای رفاه حال شهروندان وضع می شوند. در جلسه روز جمعه، چندین مورد شنیدم كه سلایق شخصی اعضای هیات مدیره به عنوان مقررات مجتمع اعلام می شد. به عنوان مثال، از طبخ كبا ب در بالكن ها نام برده شد. من شخصا در بالكن پخت و پز نمی كنم. اما هنگامی كه بوی كباب خانه همسایه می پیچد خدای خود را شكر می گویم كه همسایه ام هم امكانات مالی و هم دل خوش برای این كار دارد. من نیز از خوشی آنها احساس خوشی می كنم .
همچنین وقتی كاغذ های تبلیغاتی همسایگان كه هنر آموزی را ترویج می كنند می بینم (با این كه خود آنان را نمی شناسم و متاسفانه، هرگز وقت شركت در جلسات آنان را نخواهم داشت) شاد می شوم از این كه همسایگانی خوش ذوق دارم كه روح زندگی در این مجتمع می دمند. من این گونه همسایه ها را هزاران مرتبه به كسانی كه هنری جز تجسس در احوال همسایگان و زیر نظر گرفتن جوانان مجتمع و بدگویی و غیبت درباره آنها ندارند ترجیح می دهم.
اگر همسایه ای با ذوق و سلیقه و ابتكار خود مورد استفاده ای برای بالكن یافته كه آزاری هم به من نمی رساند چرا باید ناخشنود باشم؟! ظاهرا برخی از حاضرین در جلسه به طور كامل واقف بودند كه در بالكن دیگر همسایه ها چه می گذرد . به علم خود به جزئیات زندگی همسایگان می بالیدند ومورد تشویق اعضای محترم هیات مدیره نیز قرار می گرفتند. از شما فرهیختگان و مسلمانان متعهد سئوال می كنم آیا رواست شخصی با چنین دقتی بالكن خانه ای كه خانواده ای در آن ساكن است زیر نظر بگیرد؟!
با اعمال مقررات غیر ضروری زندگی را بر خود و همسایگان تلخ نكنیم و مجتمع را به محیطی دل مرده بدل نكنیم. این مجتمع مشكلات مهمتری دارد كه از هیات مدیره محترم و دلسوز انتظار می رود در راه حل آنها كوشش نماید.
3) قسمت بزرگی از جلسه صرف گزارش های مشروح و مبسوط درباره مسایل خصوصی برخی ساكنان شد. منظورم گزارش هایی است كه با عباراتی نظیر "از حضور خواهرانی كه اینجا حضور دارند عذر می خواهم..." شروع می شد. به عنوان یكی از همان حاضرین در جلسه عرض می كنم كه متاسفانه "عذر شما" به هیچ وجه پذیرفته نیست.
ما برای شنیدن آن مسایل برنامه های صبح روز تعطیل مان را به هم نزده بودیم!
4)ما شارژ می پردازیم تا هزینه روشنایی راه پله ها و دیگر مشاعات، آب و ... فراهم شود. من به هیچ وجه راضی نیستم این پول صرف نصب دوربین برای تحت نظر گرفتن ساكنان و جوانان مجتمع شود. "تجسس" امری است نكوهیده كه نص صریح قرآن آن را منع كرده است. متاسفانه آن چه كه روز جمعه گذشت ترویج و "امر به منكر تجسس" بود. اگر شما در راهرو ها دوربین بگذارید و همسایگان تشویق را كنید كه دیگر همسایگان را زیر نظر بگیرند و به شما راپورت دهند، برخی پا را قدمی فراتر خواهند نهاد و در داخل خانه دیگران دوربین و دستگاه شنود كار خواهند گذاشت !
5) جلسه روز جمعه با بیش ازیك ربع ساعت تاخیر شروع شد! از طرف دیگر هر موضوع ساده ای چندین بار تكرار می شد . ظاهرا اعضای محترم قبلا با هم هماهنگی نكرده بودند تا سخن هایشان تكراری نباشد. به علاوه قسمت عمده ای از جلسه صرف موضوعات نامربوط به جلسه مانند موعظه درباره مضرات سیگار شد. شخصی مثل من كه سیگاری نیست چرا باید فرصت كوتاه استراحت و تفریح در روز جمعه خود را روی صندلی های ناراحت صرف شنیدن موعظه درباره مضرات سیگار نماید؟! در مجموع اگر از تاخیر، تكرارها، موعظه ها، تعریف و تمجید ها ، لعن و نفرین ها ، گزارش های آبدار درباره مسایل شخصی و خصوصی ساكنان و ...كاسته می شد در مدت زمان بیست تا سی دقیقه مطالب اساسی جلسه قابل بیان بود. امیدوارم در جلسات آتی، كه برای حل معضلات مجتمع قطعا لازم خواهند بود، اعضای محترم هیات ارزش بیشتری به وقت همسایگان قایل شوند.
Infringement
همگی اصطلاحاتی هستند كه در جایی مثل آمریكا طنین دارند و مردم (حداقل مردم تحصیلكرده) نسبت به آن حساسیت نشان می دهند. اگر شخصی كه مسئولیتی در زمینه ای دارد اندكی از حدود اختیارات متعارف این مسئولیت پا فراترنهد حساسیت مردم را بر می انگیزد. مردم احساس می كنند كه باید جلوی چنین شخصی بایستند. نمونه این عمل، همان اظهارات هیات مدیره ما بود كه در پست قبلی توضیح آن رفت. نمونه های آن در محل كار ما هم فراوان بودند. من و شاهین به شدت در برابر چنین رفتاری ایستادیم و این گونه كارها در دور وبر ما دو نفر، از چهار سال پیش كمتر شده اند.
در ایران بیشتر افراد -به خصوص مسن تر ها- چنین ایستادگی را نشانه "ناپختگی" می دادند. در واقع استراتژی افراد ی كه خود را پخته می دانند، درست برعكس این است: به ظاهر در مقابل چنین كسی كوتاه بیا، یه مقدار مجیزش را بگو، اول با "هندونه زیر بغل دادن" "خرش" كن، اون وقت "زیرزیركی" هر كاری دوست داشتی بكن.
بر اساس نتیجه ای كه دو رویكرد در دراز مدت دارند، شما خود قضاوت كنید كدام بهتر است!
"جناب آقای دكتر" رئیس هیات مدیره روز جمعه اظهار فضل نمود كه این سطل های زباله بازیافت تنها برای دستمال كاغذی هستند وكلی توپ و تشر به كسانی آمد كه زباله های خشك منزل را جدا می كنند و در این سطل ها می گذارند. ظاهرا سطل هایی كه از دید ایشان اضافی تلقی می شده به دستور ایشان برداشته شده.
كسی ظاهرا در آن جمع جز من برنامه های آموزشی صدا و سیما را در باره بازیافت نمی دید تا اعتراضی به جناب آقای دكتر بكند. آیا واقع متصور است چنین اتفاقی در ایتالیا یا آلمان بیافتد و صدایی از كسی شنیده نشود؟!
هر چند حق با شماست، ولی راستش اگر خودم بودم اعتراضی نمی كردمو "تحمل" می كردم. چرا؟ چون هزینه فكری و روانی اعتراض بیشتر است. شاید دلیل قابل قبولی نباشد. اما چرا برای شما نوشتم با اینكه بطور كلی باطرز فكر شما همدلی ندارم؟
به این دلیل كه نیت شما را حتی در نظراتی كه قبولشان ندارم، خیر می دانم. شاید این كار به شما كمك كند. و همین كم كم فرهنگ حاكم را تغییر دهد و روزی هر چند دور در جنوب شهر جایی كه من در یك آچارتمان 47 متری با خانواده ام زندگی می كنم تأثیر آن بدون دخالت مستقیم من برسد. و شما آسوده تر باشید تا بتوانید راحت تر مطالعه كنید و رشد علم با همین حركت بیشتر شود و همگی راحت تر زندگی كنیم
برای همین نامه را ویرایش می كنم و آن گاه می فرستم. به احتمال قوی نامه جدید را هم متوجه نخواهند شد اما تنها مطالبی را می گنجانم كه كج فهمی آن مسئله ساز نباشد!
آن چه كه پیشنهاد كرده البته خوب است اما فقط برای كسانی مانند خوانندگان این وبلاگ!
در آن مجتمع این روش كار نمی كند. هم زمان با ارسال سطل های بازیافت شهرداری به طور مجانی كتاب كوچكی در این باره به طور مجانی فرستاده بود كه دم در هر واحد گذاشته بودند. كتاب ساده و عامه فهم و به دور از پیچیدگی ها بود. طرح و شكل ها و رنگ آمیزی، اندازه و فونت های آن چنان بود كه به راحتی هر كس می توانست آن را بخواند. اما مسلما اعضای هیات مدیره و آن جمعی كه به بازیافت كنندگان توپ و تشر می آمدند آن كتاب كوچك و ساده و مجانی را ورق هم نزده بودند. آن گاه تو از آنان انتظار داری كه كپی از یك متن پیچیده حقوقی را بخوانند؟! البته در میان آن "اكثریت خاموش" حتما افراد علاقه مند به مطالعه فراوانند اما چه سود كه خاموشند و منفعل
اما واحد تجارتی یعنی چه؟ فرض كنید خانواده ای در یك واحد زندگی می كنند و خانم خانه برای این كه ازوقتش استفاده كند و كمك خرجی هم برای خانواده باشد به طور سفارشی ژاكت می بافد. هفته ای یكی دو بار یكی از اقوام او یا همسایه ها در خانه او را می زنند و می آیند تا سفارشی دهند یا سفارش خود را تحویل بگیرند. در واقع من اگر فضول نباشم هرگز نخواهم فهمید كه اینان برای احوال پرسی و گپ زدن به خانه همسایه ام آمده اند یا برای سفارش ژاكت! آیا این مصداق تجاری كردن واحد است؟!
اعضای هیات مدیره آن روز به همین جور خانواده ها حمله می آوردند. تعداد زیادی هم خانم در جمع بودند كه مترصد فرصت بودند تا به اعتبار حمایت و هارت و پورت چند مرد، به زنان همسایه بتازند. حال اگر این افراد قانون فوق را بشنوند بدون آن كه معنی قانون را بفهمند، در حمله به زن بینوای ژاكت باف جری تر خواهند شد.
یادآوری: محاسن=ریش
من فكر می كنم علت آن كه عده ای دفاع از حقوق و آزادی های اولیه را كاری پست می شمارند همان طرز تفكر درویشی است كه دنیارا سرای سپنج می خواند و لذت های آن را پست می شماردو تلاش در راه آن را به دیده تحقیر می نگرد.
اگر هر كسی بیاید و سلایق شخصی خود را به نام مقررات تحمیل كند، مردم مقررات درست و منطقی و حكیمانه را نیز با دورویی و كلك زیر پا خواهند گذاشت.
صائب تبریزی می گوید "اظهار عجز در پیش ستم پیشگان خطاست/ اشك كباب باعث طغیان آتش است."
ظاهرا هیات مدیره مجتمع ما دارد یك سری كار های اجرایی را با سرعت نسبتا خوب به سامان می كند. این از یك نظر مایه خوشحالی و از طرف دیگر مایه نگرانی است. بیشتر توتالیتر های دنیا در ابتدای قدرت گرفتن مقداری كار عام المنفعه و چشمگیر انجام داده اند تا محبوبیت كسب كنند بعد از فرصت استفاده كرده، یوغ ستمگری خود را بر گردن مردم گذاشته اند.
نامه را دوباره ویرایش كرده و آن را اندكی نرم تر كردم:
با سلام،
ابتدا می خواهم از شما به خاطر آن كه بی چشمداشت در راه بهبود وضع رفاهی ساكنان مجتمع می كوشید، تشكر كنم. این جانب در جلسه روز جمعه 25/11/87 حضور داشتم و مایلم نكات زیررا به عرضتان برسانم:
1) دیروز برگه ای به دستمان رسید كه در آن از راه اندازی شوت زباله خبر داده شده بود. از این اقدام سریع شما سپاسگزارم. در این برگه نوشته شده بود كه كاغذ، چوب و ... را جدا نموده، و روزهای چهارشنبه پشت در منازل بگذاریم. امیدوارم همان گونه انتظار می رود این جداسازی برای همكاری با طرح بازیافت شهرداری باشد كه لازمه زندگی شهری امروزین است. در این برگه از پلاستیك ها اسمی برده نشده بود. در صورتی كه هدف اصلی طرح بازیافت، recyclingپلاستیك است. امیدوارم در این مورد نیز توضیحات لازم به ساكنان داده شود تا ساكنان این مجتمع همگام با سایر همشهریان بتوانند در حركت ملی بازیافت زباله كه ثمرات بی شمار كوتاه مدت و دراز مدت دارد شركت كنند. جهت ترویج فرهنگ جداسازی زباله در مجتمع شخصا حاضرم همكاری نمایم.
پس از سپاسگزاری دوباره، چندمورد عرض كوچك نیز دارم كه به احتمال زیاد ریشه در سوء تفاهم دارندو با حسن نیت و همدلی در بین همسایگان حل خواهند شد.
2) همان گونه كه می دانیدمقررات و قوانین برای رفاه حال شهروندان وضع می شوند. چند مورد از اظهارات اعضای هیات مدیره را در روز جمعه با دوستی كه وكیل و حقوقدان است بازگو كردم. لبخندی زد و گفت ظاهرا اعضای هیات مدیره در پی آنند كه سلایق شخصی خود را به عنوان مقررات مجتمع به ساكنان تحمیل نمایند. شایسته است اعضای محترم هیات مدیره حدود اختیارات قانونی و عرفی خویش را باز شناسند و در سخن و عمل از آن فراتر نروند.
3) همگی به یادآوریم كه "تجسس" در احوال همسایگان، امری است نكوهیده كه نص صریح قرآن آن را منع كرده است. وقتی اعضای محترم هیات مدیره در جلسه عمومی از همسایگان می خواهند كه احوال دیگر همسایگان را به آنان گزارش دهند، برخی پا را از حدی كه شما در نظر داشتید فراتر می گذارند و كار را به "تجسس" در زندگی خصوصی همسایگان می رسانند. متاسفانه برخی اظهارات در روز جمعه نشان می داد كه محیط این مجتمع بسیار مستعد برای این عمل زشت است.
4 ) جلسه روز جمعه با بیش ازیك ربع ساعت تاخیر شروع شد! از طرف دیگر هر موضوع ساده ای چندین بار تكرار می شد. ظاهرا اعضای محترم قبلا با هم هماهنگی نكرده بودند تا سخن هایشان تكراری نباشد. به علاوه قسمت عمده ای از جلسه صرف موضوعات نامربوط به جلسه شد. در مجموع اگر از تاخیر، تكرارها، تعریف و تمجید ها ، لعن و نفرین ها ، موعظه ها، گزارش ها و بحث های خارج از حیطه اختیارات و مسئولیت های هیات مدیره ...كاسته می شد در مدت زمان بیست تا سی دقیقه مطالب اساسی جلسه قابل بیان بود. امیدوارم در جلسات آتی، كه برای حل معضلات مجتمع قطعا لازم خواهند بود، اعضای محترم هیات مدیره ارزش بیشتری به وقت خود و همسایگان قایل شوند. با برنامه ریزی قبلی و از روی یادداشت آماده سخنرانی كردن، جلوی اطناب غیر ضروری و وقت كشی را می گیرد.
بازهم از زحماتی كه برای بهبود وضع رفاهی ساكنان از قبیل به سامان كردن وضع آسانسور ها، موتورخانه، روشنایی راهرو ها و راه پله ها و... می كشید متشكرم.
اشتراک و ارسال مطلب به:
