صحبت از مغولستان شد. بد نیست یادآوری کنیم که مغولستان هم حدود بیست سال هست که به کشورهایی پیوسته که مجازات اعدام ندارند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل
اشتراک و ارسال مطلب به:
مردم ایران و فرهنگ ایران خالی از عیب نیستند اما تا به اندازه نهادها ی حکومتی فعلی هم فاسد نیستند. ساختار غیر شفاف و غیر پاسخگوی فعلی این فساد افسار گسیخته را به وجود آورده. ساختار اگر درست شود فساد در حکومت کاهش می یابد و به سطح فساد مردم می رسد. ولی در حال حاضر سطح فساد در حکومت بسی بیشتر از سطح فساد بین مردم هست. شما به کسبه شهر خیلی بیشتر اعتماد می کنید تا نهاد های حکومتی. کمتر احتمال می دهید که کسبه شهر پول شما را به هنگام خرید بخورند تا موسسات مالی اداری رنگارنگ وابسته به حکومت. این اعتماد نسبی به کسبه شهر و ان بی اعتمادی به موسسات مالی اداری خصولتی از تجربه و مشاهده حاصل شده. چون فساد بین هموطنان عادی کمتر از فساد بین نهاد های حکومتی است اعتماد بیشتری به هموطنان داریم تا نهاد های حکومتی.
وقتی با دنیا سر جنگ دارند تحریم می شوند. وقتی تحریم می شوند معاملات متداولی را که برای کشور لازم هست از طریق بازار سیاه انجام می دهند. بازار سیاه فساد کلان در پی دارد. اگر حکومت نرمالی باشد که به دنیا شاخ و شونه نکشد تحریم نخواهد بود. پس نیاز به بازار سیاه بین المللی نخواهد بود. ساختارهای شفاف اقتصادی، فساد را کم می کند. اگر این تحریم ها نباشد و بتوانیم معاملات شفاف بین المللی داشته باشیم فساد در کشورمان در حد ترکیه یا ایتالیا (شاید هم اندکی بهتر از آنها) خواهد شد نه دیگه در این حدی که الان هست. مردم ایران از مردم ترکیه یا ایتالیا یا اسپانیا بسی فاسدتر نیستند . کمابیش شبیه آنها هستند. اما فساد در نهادهای حکومتی ایران بسی بیشتر از مشابه آن در ایتالیا یا ترکیه یا اسپانیا هست
وقتی بزرگترین نهاد های اقتصادی ایران هیچ سیستم حسابکشی ندارند و عملا با یک رنگ مقدس نمایی از پاسخگویی در می روند طبیعتا فساد در نهادهای حکومتی رشد می کند. اگر ساختار چنان شود که همه نهاد ها ملزم به پاسخگویی وحسابرسی باشند فساد در این حد رشد نخواهد نمود.
از زمان قاجار تا کنون، بسته به این که چه قدر حسابرسی می شده فساد کم و زیاد می شده. هر زمان دیوان محاسبات و سازمان برنامه و بودجه قوی بوده فساد کمتر شده. فساد در دوران خاتمی که سازمان برنامه و بودجه و..... قوی بود قابل مقایسه با فساد در حال حاضر نبود. زمان خاتمی فساد خیلی کمتر بود. در دهه چهل که عالیخانی نظام مالی ایران را سر و سامان داد میزان فساد بسی کمتر شد. مردم همین مردم بوده اند. فرهنگ مردم همین بوده. همان گلستان و دیوان حافظ را می خواندند. اما در مقاطعی که حسابرسی بهتر و معاملات شفاف تر بوده فساد حکومت کمتر بوده.
نتیجه ای که می خواهم بگیرم این هست که برای مهار فساد لازم نیست فرهنگ مردم دگرگون شود ومردمی نوین جایگزین مردم ایران شود. این که عملی نیست! بیخود سخت و پیچیده اش نکنید. فقط کافی است ساختاری شفاف جایگزین ساختار فعلی شود. اگر دهه چهل عالیخانی توانست الان هم باسوادتر و باهوش تر از او پیدا می شود و نمی تواند این کار را بکند. مشکل اینجاست که فاسدان از فساد خود دست بر نمی دارند که أمثال عالیخانی بتوانند ساختار را درست کنند. مطالبات مردمی برای إصلاحات ساختاری جدی باید چنان قوی بشود که این تغییرات و إصلاحات را تحمیل نماید. دو سه میلیون نفری باید چنین مطالبه همصدایی به مدت یکی دو ماه بکنیم تا بشود. مفسدان در مقابل چنین مطالبه ای نمی توانند بایستند. دیر یا زود چنین خواهد شد.فساد کارد را به استخوان خواهید رسانید و دو سه میلیون نفری چنین خواهند کرد.
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
چرا اونهایی که از آدم پول می خواهند این قدر بیشعورند که ساعتی زنگ می زنند که آدم را از خواب بیدار می کنند؟ تا جایی که یادمه هر آدمی که مرا در ساعات خواب با زنگ تلفنش بیدار کرده پررو پررو ازمن پول هم می خواسته!
دوست و آشناو عزیزان خودم برای کار معمولی در ساعات متعارف هم که زنگ می خواهند بزنند اولش پیامک می زنند که آیا «مساعد» هستم. اون وقت این بیشعورها که پول می خواهند بی هیچ ملاحظه ای آدم را از خواب ناز بیدار می کنند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
وقتی کسی که کرونا دارد در پشت ماسک عطسه می کند ذرات نسبتا درشت آب دهان او که حاوی ویروس هستند به ماسک می چسبند و در هوا پخش نمی شوند. اما ذرات ریزتر که آنها هم حاوی تعداد بسیار زیادی از ویروس هستند می توانند به بیرون ماسک نفوذ کنند. مدتی طول می کشد که این ذرات ریز در هوا پخش شوند. یکی دیگر از کارکردهای ماسک این هست که سرعت جت-گونه ذرات خارج شده را می گیرد و سرعت پخش ذرات در هوا را کاهش می دهد. اگر شما در هوای آزاد باشیدو فاصله اجتماعی را رعایت کرده باشید و همگی ماسک زده باشید احتمال این که از هم کرونا بگیرید کم هست. اما اگر در اتاق با هوای بسته چند ساعتی باشند احتمال این که به هم سرایت دهند زیاد هست. وقتی هوا محبوس است ذرات ریز در هوا ی اتاق کاملا پخش می شوند و از ماسک شما هم رد شده، وارد بدن شما می گردند. حتی اگر همزمان در اتاق نباشند، باز هم می توانند به هم سرایت دهند. مثلا فرض کنید مشتری اول که کرونا داردیک ساعت برای تزریق ژل یا بوتاکس (که از زهر مار ساخته می شود) یا هر کوفت دیگری در اتاق محبوس می نشیند و بعد می رود. دستیار دکتر سطوح را الکل می کشد. (بعید می دانم خیلی بادقت ضدعفونی کند. احتمالا خیلی سرسری این کار را می کند) به علاوه گیریم که سطوح را دستیار خوب ضدعفونی کرده. هوا را که ضدعفونی نکرده. تهویه این کلینیک ها اغلب درست و استاندارد نیست. شاید برای جلب مشتری برای زلمزبمبو زیادخرج کنند اما برای تهویه وسرویس آن به اندازه کافی خرج نمی کنند. آخه تهویه مناسب یا دفع اصولی پسماند بیمارستانی چیزی نیست که چشم مشتری ای که این روزها رفته دنبال کارهای لوکس بگیرد! فقط زلمزیمبو چشم او را می گیرد 🍀@minjigh 🍀@minjigh
اشتراک و ارسال مطلب به:
خاطره خودم: وقتی شوروی تازه فروپاشیده بود آشنا ها می رفتند روسیه یا جمهوری های تازه استقلال یافته. می آمدند و از رشوه گیری پلیس داستان می گفتند. ما نوجوان ها اون قدر تعجب می کردیم. ندیده بودیم و باور نمی کردیم که پلیس ممکنه فاسد یا ضعیف باشه.
اشتراک و ارسال مطلب به:
در زمستان 94 من مطالبی در مورد انتخابات نوشتم. نظرم این بود که اصلاح طلب ها چندان چنگی به دل نمی زنند. اگر رفتم به لیست
شان رای دادم از سر ناچاری بود. چون طرف مقابل را از آنها هم بدتر دیدم.
چشم
بسته هم به لیست امید رای ندادم. اتفاقا افراد معروف تر لیست شان اغلب آن قدر
گند زده بودند که من تصمیم گرفتم به جای آنها به برخی مستقل ها و خانم وحید
دستجردی از لیست اصولگرایان رای بدهم که چهره هایی موجه تر و مردمی تر
بودند.
خیلی هم عصبانی می شدم وقتی می دیدم طرفداران دو آتشه اصلاح
طلبان با به کار بردن عبارات فاشیستی کسانی را که نمی خواهند چشم بسته به
لیست شان رای دهند مورد تاخت و تاز قرار می دهند و انگ نفهمی به آنها می
زنند. لب حرفشان این بود که مردم باید بیایند چشم بسته از روی لیستی که ما جلویشان می ذاریم مشق بنویسند بیاندازند توی صندوق تا ما نگوییم که اینها آن قدر نفهم هستند که نمی فهمند حزب مهم هست.
اون موقع وقتی این طور می گفتند واکنش نشان می دادم. حال تصمیم گرفته ام
از این طرفداران فاشیستی اصلاح طلبان که در دور و بر من هم کم نیستند تا حد ممکن فاصله بگیرم و میزان
اندرکنش با آنها را به حد مینیمم برسانم. در عالم دوستی هم جز ضرر و زیان از
آنها به آدم چیزی نمی رسد. گلویشان را برای اصلاح طلبان پاره می کنند
انتظار دارند نازشان و جور کم مسئولیتی شان را ما بکشیم! وقتی هم در استدلال کم می آورند شروع می کنند به کولی بازی و می گویند تو به من توهین کردی ووووو.
چیزی از شروع نشدن نگذشته مجلس می بینیم برخی از چهره های جدید لیست امید هم دارند "توزرد" از آب در می آیند. یک مصداق "تو زردی" از نظر من این است که وقت مجلس را صرف دفاع از خود و خانواده ات و تاخت و تاز به رسانه ها بکنی نه رفع یکی از صدها مشکل مملکت.
بخش هایی از آن چه را که قبلا در زمستان 94 نوشته ام تکرار می کنم:
"
اما شما رو به خدا بیایید تا انتخابات بعدی مجلس (چهار سال دیگه)
فکرهامونو وعقل هامونو روی هم بریزیم به یک پارادایم و راهکار درست و حسابی
برسیم که پاسخگوی نیازهایمان باشه. دفعه بعد کاندیداهایی با شعار های
مطلوب تر و سنجیده تر داشته باشیم. کاندیداهایی با فکر و عمل قوی تر"
"
سعی کنیم کسانی بروند به مجلس که دست کم یک مشکل از مشکلات ما را بکاهند.
مشکلی از آموزش پرورش
آلودگی هوا
معضل ترافیک
معضل تخریب های ساختمانی غیراصولی و قربانیان پرشمار ناشی از آن
معضل بیکاری جوانان
مشکلات خانواده های بدسرپرست
معضل کارتن خوابی
وووووووو
هزار
و یک مشکل در این مملکت هست. کسانی را انتخاب کنیم که به این معضلات
بپردازند. اگر هم موفق نشوند دست کم جا تنگ می شود برای کسانی که شعار
ستیزه با دنیا می دهند و با تندروی ها مشکلات برای تنش زدایی روابط توسط
وزارت خارجه می آفرینند. جا تنگ می شود برای کسانی که سر ستیزه با زنان
مملکت دارند و هر روز یک محدودیت تازه ایجاد می کنند.
نسبت به مجلس بی
تفاوت نباشیم. برپایی هر دقیقه مجلس شورا کلی هزینه مالی از بیت المال (از
جیب من و شما) دارد. می دانید این به وجد آمدن نماینده ها از دیدن دختران
ساپورت پوش چند تومان برای من وشما از محل مالیات هایمان آب خورد؟؟؟؟!!! بی
تفاوت نباشیم این پول و حق من و شماست که این جور تلف می شود! دست کم یکی
برود مجلس که در این زمان خطرات پیش روی زنان کارتن خواب را پی گیری کند.
اسید پاشی ها را پی گیری کند. حقوق کم معلمان در مدارس دولتی را مطرح کند.
پولی شدن تدریجی و بی سر و صدای آموزش عالی را مطرح کند. معضل تصادفات جاده
ای را مطرح کند. اثرات پارازیت ها بر جنین ها را مطرح کند. تخریب های غیر
اصولی را که مردم را خانه خراب می کند و سالیانه صدها نفر را به زیر آوار
می گیرد مطرح کند."
اشتراک و ارسال مطلب به: