فساد مالی در ایران

+0 به یه ن

مردم ایران و فرهنگ ایران خالی از عیب نیستند اما تا به اندازه نهادها ی حکومتی فعلی هم فاسد نیستند. ساختار غیر شفاف و غیر پاسخگوی فعلی این فساد افسار گسیخته را به وجود آورده. ساختار اگر درست شود فساد در حکومت کاهش می یابد و به سطح فساد مردم می رسد. ولی در حال حاضر سطح فساد در حکومت بسی بیشتر از سطح فساد بین مردم هست. شما به کسبه شهر خیلی بیشتر اعتماد می کنید تا نهاد های حکومتی. کمتر احتمال می دهید که کسبه شهر پول شما را به هنگام خرید بخورند تا موسسات مالی اداری رنگارنگ وابسته به حکومت. این اعتماد نسبی به کسبه شهر و ان بی اعتمادی به موسسات مالی اداری خصولتی از تجربه و مشاهده حاصل شده. چون فساد بین هموطنان عادی کمتر از فساد بین نهاد های حکومتی است اعتماد بیشتری به هموطنان داریم تا نهاد های حکومتی.

 


وقتی با دنیا سر جنگ دارند تحریم می شوند. وقتی تحریم می شوند معاملات متداولی را که برای کشور لازم هست از طریق بازار سیاه انجام می دهند. بازار سیاه  فساد کلان در پی دارد. اگر حکومت نرمالی باشد که به دنیا شاخ و شونه نکشد تحریم نخواهد بود. پس نیاز به بازار سیاه بین المللی نخواهد بود. ساختارهای شفاف اقتصادی، فساد را کم می کند. اگر این تحریم ها نباشد و بتوانیم معاملات شفاف بین المللی داشته باشیم  فساد در کشورمان در حد ترکیه یا ایتالیا (شاید هم اندکی بهتر از آنها) خواهد شد نه دیگه در این حدی که الان هست. مردم ایران از مردم ترکیه یا ایتالیا یا اسپانیا بسی فاسدتر نیستند . کمابیش شبیه آنها هستند. اما فساد در نهادهای حکومتی ایران بسی بیشتر از مشابه آن در ایتالیا یا ترکیه یا اسپانیا هست

وقتی بزرگترین نهاد های اقتصادی ایران هیچ سیستم حسابکشی ندارند و عملا با یک رنگ مقدس نمایی از پاسخگویی در می روند طبیعتا فساد در نهادهای حکومتی رشد می کند. اگر ساختار چنان شود که همه نهاد ها ملزم به پاسخگویی وحسابرسی باشند فساد در این حد رشد نخواهد نمود.

 

 از زمان قاجار تا کنون، بسته به این که چه قدر حسابرسی می شده فساد کم و زیاد می شده. هر زمان دیوان محاسبات و سازمان برنامه و بودجه قوی بوده فساد کمتر شده. فساد در دوران خاتمی که سازمان برنامه و بودجه و..... قوی بود قابل مقایسه با فساد در حال حاضر نبود.  زمان خاتمی فساد  خیلی کمتر بود. در دهه چهل  که عالیخانی نظام مالی ایران را سر و سامان داد میزان فساد بسی کمتر شد. مردم همین مردم بوده اند. فرهنگ مردم همین بوده. همان گلستان و دیوان حافظ را می خواندند. اما در مقاطعی که حسابرسی بهتر و معاملات شفاف تر بوده فساد حکومت کمتر بوده.

 

نتیجه ای که می خواهم بگیرم این هست که برای مهار فساد لازم نیست فرهنگ مردم دگرگون شود ومردمی نوین جایگزین مردم ایران شود. این که عملی نیست! بیخود سخت و پیچیده اش نکنید. فقط کافی است ساختاری شفاف جایگزین ساختار فعلی شود. اگر دهه چهل عالیخانی توانست الان هم باسوادتر و باهوش تر از او پیدا می شود و نمی تواند این کار را بکند. مشکل اینجاست که فاسدان از فساد خود دست بر نمی دارند که أمثال  عالیخانی بتوانند ساختار را درست کنند. مطالبات مردمی برای إصلاحات ساختاری جدی باید چنان قوی بشود که این تغییرات و إصلاحات را تحمیل نماید. دو سه میلیون نفری باید چنین مطالبه همصدایی به مدت یکی دو ماه بکنیم تا بشود. مفسدان در مقابل چنین مطالبه ای نمی توانند بایستند. دیر یا زود چنین خواهد شد.فساد کارد را به استخوان خواهید رسانید و دو سه میلیون نفری چنین خواهند کرد. 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]