سئوالات و دغدغه های مردم تبریز در مورد طرح مردمی ساماندهی مدیریت پسماند

+0 به یه ن

چند ماهی است که عده ای از دوستداران محیط زیست در تبریز جهت ساماندهی مدیریت پسماند کوشش های فراوانی می کنند. نتیجه آن نصب کانکس های جمع آوری پسماند خشک تفکیک شده در محلات مختلف شهر هست.

ابتدا برخود لازم می دانم تا ازاین عزیزان تشکر کنم که با زحمات فراوان —که من خود شاهد آن بودم —امکان نصب کانکس جمع آوری را در سطح شهر، به وجود آورده اند.
شاید برای کسانی که با مدیریت پسماند به طور اعم و مدیریت پسماند در شهرهای ایران به طور اخص آشنا نباشند نصب چند کانکس چندان کاربزرگی به نظر نرسد! اما نصب این کانکس ها نتیجه تلاش  بیش از ١٦ ساعت کار در روز برای چند ماه به اضافه چندین سال تجربه و مطالعه پیش از آن بود.
گزاف نیست اگر ادعا کنم زحمتی که برای این کانکس ها کشیده شده کمتر از زحمتی که رشدیه برای افتتاح اولین مدرسه مدرن در تبریز کشیده نبوده است.
اما این اول راه هست. موفقیت این طرح به همکاری مردم تبریز بستگی دارد. امیدوارم مردم تبریز امروز از این طرح بیش از آن حمایت کنند که  پدرانشان از مدرسه رشدیه کردند.

برای این که این اقدام به ثمر رسد باید هر کانکس زباله بازیافتی حدود سه هزار خانوار را دریافت کند. تجربه من نشان می دهد از هر ده نفر که با آنها از وجود کانکس ها صحبت می کنید یک یا دو نفر موافقت می کنند که در طرح شرکت کنند. بنابراین برای موفقیت اولین کانکس ما باید حدود ٣٠٠٠٠ نفر را از وجود این کانکس و کارکرد آن مطلع سازیم. اگر هر کس که این متن را می بیند، به حدود ١٥٠ نفر از دوستان و آشنایانشان این اطلاع رسانی را انجام این امر مهم با موفقیت انجام خواهد شد.


تجربه من نشان می دهد که در تبریز علی الظاهر همه با طرح تفکیک زباله موافقند. کسی را در این ماه ها نیافتم که مخالف یا حتی بی تفاوت باشد. اما سبک خود را دارند و مشکل تغییر رویه می دهند. دو مسئله و سئوال و دغدغه را مطرح می نمایند که در زیر می آورم. به هر حال حتی اگر این دو مسئله سئوال خود ما نباشد بهتر است جواب آماده و مجاب کننده ای داشته باشیم چرا که سئوال  افراد بسیاری است که همکاری آنها هم برای موفقیت طرح ضروری است.

١- کسانی که مایل به تفکیک زباله و تحویل آن به کانکس ها هستند اغلب گمان می کنند که تنها کاغذ و حداکثر مقوا جمع آوری می شود. علت آن هست که از قدیم تکنولوژی بازیافت این اقلام بوده و مردم با مفهوم بازیافت آنها آشنا بوده اند. وقتی سخن از بازیافت می شود همین دو قلم به ذهنشان خطور می کنند.
باید تاکید نمود که  در طرح جدید، علاوه بر کاغذ و مقوا اقلام زیر هم بازیافت می شود:
فلزات، شیشه، باتری و قطعات مستعمل، نایلون و نایلکس، پلاستیک و بالاخره کاغذ و مقوا.

٢- سئوال و نگرانی عمومی آن هست که اگر ما زباله های تفکیک شده را تحویل کانکس دهیم چه بر سر معیشت زباله گردان می آید. یا این که وقتی آنها سالهاست این کار راانجام می دهند چه نیازی به طرحی جدید هست. 

اول از همه باید خوشحال بود از این که همشهریان این قدر نسبت به معیشت زباله گردان حساس هستند و نسبت به آن دغدغه دارند. این حس همدردی و مسئولیت سرمایه بزرگی است که باید پاس داشت.
در چهارماه گذشته من در مورد وضعیت مدیریت زباله در شهر های مختلف به طور جسته و گریخته خواندم. ظاهرا در برخی از شهر های ایران به زباله گردان به صورت بیگانگانی که باید با آنها برخورد قهری شود می نگرند. پاندمی کرونا هم به این نگاه دامن زده است. به عبارت دیگر قربانیان درجه یک سیستم معیوب را علت این سیستم معیوب می پندارند و به جای سیستم معیوب درصددند که با قربانیان آن مبارزه کنند.😨
خوشبختانه در تبریز چنین نگرشی وجود ندارد. زباله گرد ها را "خودی " هایی می دانند که متاسفانه فقیر گشته اند و از روی ناچاری دست به این کار می زنند.

این را باید جا بیاندازیم که اگر بازیافت زباله به طور اصولی و درست و علمی انجام گیرد هزاران شغل ایجاد می شود . عزیزان زباله گردها هم می توانند در این صنعت عظیم شغلی مناسب با استاندارد های بهداشتی و ایمنی مناسب بیابند و از این وضعیت تاسف برانگیز بیرون آیند.
به علاوه در سال صدها بلکه هزاران  نفر به علت وضعیت مدیریت غیر اصولی پسماند و افت بهداشت عمومی به بیماری های سخت دچار می شوند و جان و مال خود را به بیماری می بازند.
همشهری های دلسوز ما اگر به این مسایل آگاه شوند در شرکت در طرح بازیافت اصولی تردید نخواهند کرد.

در شهر ما درصد افراد دلسوز و مسئولیت پذیر بسیاربالاست اما مشکل اینجاست که اغلب شان فکر می کنند خودشان در دلسوزی و تعهد سرآمد هستند. چون خود و دوستان نزدیکشان را دلسوزترین می دانند گمان می کنند اگر خودشان مستقیما فعالیتی نظیر رساندن پسماند تفکیک شده به زباله گرد را انجام دهند حتما بهتر خواهد بود تا این کار را به واسطه یک نهاد (در این مورد کانکس ها) انجام دهند. از صمیم قلب باور دارند که خودشان بهتر انجام خواهند داد. این اشتباه هست! من بارها در مورد کمک به نیازمندان این را تجربه کرده ام! اونهایی که مستقیم کمک کرده اند بعد از مدتی به پشیمانی رسیده اند. در صورتی که اونهایی که از طریق خیریه های مردمی ذیصلاح مانند بنیاد کودک یا انجمن حمایت از مستمندان تبریز-- که تجربه و تخصص کافی دارند کمک کرده اند-- پشیمان نشده اند.

در این مورد باید جا انداخت که اولا در نهاد هایی مثل سمن های محیط زیستی افرادی هستند که کمتر از ما دلسوز نیستند.
به علاوه وقتی از طریق یک شبکه یا سمن یا یک نهاد کار انجام می گیرد هم افزایی اتفاق می افتد. این امکان پیش می آید که در زمینه های مختلف نظرات بهترین متخصصان پرسیده شود. این سمن با سمن ها ونهاد های دیگر می تواند همکاری کند و کارآیی چندین برابر شود. یک فرد تنها، هیچ کدام از این امکان ها را ندارد.
اینو باید جا بیاندازیم تا مردم مجاب شوند که تحویل پسماند تفکیک شده به کانکس ها ایده خوبی است.

فرض کنید در ۱۰ کانکس در سطح شهرنصب گردند و در سایه تبلیغات مردمی که من و شما انجام می دهیم هرکدام ۳۰۰۰ نفر مراجعه کننده داشته باشند که ماهی یک بار زباله های خود را تحویل دهند. (گمان نمی کنم ظرفیت کانکس ها بیش از آن باشد که در روز به بیش از ۱۰۰ نفر مراجعه کننده سرویس دهند.) ۳۰ هزار نفر از مردم تبریز به این ترتیب زباله هایشان  را تحویل خواهند داد. جمعیت تبریز دو میلیون نفر هست. دومیلیون منهای ۳۰ هزار نفر باز هم عددی است بسیار نزدیک به دو میلیون. در نتیجه، در زندگی و معیشت زباله گردها تفاوت محسوسی با این ۱۰ کانکس ایجاد نخواهد شد اما برای اداره این ۱۰ کانکس حدود ۱۵ کارمند لازم هست. به عبارت دیگر برای ۱۵ نفر شغل مناسب ایجاد خواهد شد که در این ایام بی شغلی غنیمت هست.
امید ما این هست که به تدریج طرح پسماند گسترش یابد و شامل اقلام دیگر هم شود. اگر زباله های تر و یا نخاله های ساختمانی بازیافت شوند ظرفیت ایجاد شغل چند هزار نفری ایجاد می شود. زباله گردان هم می توانند در این صنعت شغل مناسب بیابند. در نتیجه در کوتاه مدت این طرح نان کسی را نمی برد اما در دراز مدت می تواند با ایجاد شغل مناسب معضل زباله گردی را به طور ریشه ای حل کند.

برای مدیریت پسماند، نکات بهداشتی و محیط زیستی عدیده ای باید رعایت شود، که زباله گردان ها از آنها آگاه نیستند. معمولا زباله گردان ها  در میان زباله خشک اقلامی را بر می دارند که گمان می کنند برایشان ارزش اقتصادی دارد. بقیه اقلام را به صورت اصولی دپو نمی کنند. به این ترتیب، این روش غیر اصولی مدیریت پسماند، عوامل بیماری زا را در سطح شهر و روستاهای اطراف پراکنده می کند. ارزش بهداشت و سلامت را همگی می دانیم و نیاز به بازگویی نیست. اما می خواهم روی اثر اقتصادی این کار روی خانواده ها  بنویسم. به دور و بر خود بنگرید. خواهید دید خانواده هایی در دور و بر شما در سال های اخیر افت اقتصادی حاد (شدیدتر از متوسط جامعه) کرده اند که درگیر یک یا چند نوع بیماری بوده اند. بیماری خانواده ها را فقیر تر می کند ( به دلیل هزینه درمان + کم شدن نیروی کار در خانواده +.....). سرگذشت بسیاری از کودکان مددجوی بنیاد کودک را که می خوانم می بینم قبلا خانواده نسبتا مرفهی داشته اما به علت بیماری یک یا چند نفر از اعضای خانواده (عموما پدر خانواده) نیازمند گشته اند. 
این ظاهر امر هست که مدیریت پسماند به شیوه نابسامان فعلی دارد برای یک عده از خانواده ها نان می رساند. حقیقت امر این هست که با مدیریت غیراصولی و گسترش عوامل بیماری زا -ناخواسته  خانواده های بیشتری را دچار بیماری و سپس فقر می نماید.
راه حل مدیریت اصولی پسماند هست تا شغل مناسب و بهداشتی ایجاد شود و پسماند موجب بیماری در سطح شهر و روستا نشود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]