مرز بین راستی و ناراستی

+0 به یه ن

کمتر کسی از همان آغاز می خواهد دروغگو و متقلب باشد. اکثر ما سعی می کنیم درستکار باشیم. اما در عمل مرزها ی بین درستی و نادرستی ناروشن می شود و کم کم افراد-به خصوص اونها که ضعیف النفس تر هستند- به سمت نادرستی پیش می روند. این کلی است و در مورد اکثر انسان ها و همه شرایط صادق هست اما دو نکته هست که باید در نظر داشت: 


 ١- یک شهروند عادی مثل من که اختیارات آن چنانی نداریم اگر هم بلغزیم میزان آسیبی که می زنیم محدود خواهد بود. به علاوه لغزشی که من نوعی می توانم داشته باشم در چه حدی است؟! اصلا چه قدر اختیار لغزش در طول سی سال خدمتم دارم؟ حداکثر در این حد که اگر در آغاز کارم یک دقیقه کلاس درسم را دیر شروع می کردم بعد از سی سال بشود ده دقیقه. اما اونی که در قدرت هست و اختیارات زیاد دارد اون قدر می تواند بلغزد که اصلا شخصیتش دگرگون شود. شاید او ابتدا از من آدم درستکارتری بود اما بعد از ٣٠ سال خیلی از من زشتکار تر می تواند بشود.

 ٢- در یک سیستم مثل سیستم ایران که دهها نهاد قدرتمند و ثروتمند غیرشفاف و غیرپاسخگو ست امکان لغزش -آن هم لغزش های خیلی بزرگ- خیلی بیشتر از سیستمی مثل سیستم سوئد هست که همه نهادهایش پاسخگو و شفاف هستند. وقتی در ایران به دلیل رویکرد سیاست خارجی بسیار خاص آن امکان معاملات شفاف متعارف نیست و برای دور زدن تحریم ها باید به واسطه و بازار سیاه متوسل شد، امکان لغزش خیلی خیلی بیشتر از سایر کشورهاست.  

در یک سیستم غیرشفاف و با قوانین ناهمگون با واقعیات روز جهان و خواست های واقعی جامعه، مرزهای بین درستی و نادرستی ناروشن تر هست و امکان رفتن از سوی درستی به سمت نادرستی بیشتر .

مردمان مومن ما به فرزند خود می آموزند که مراقب باشد هنگام انتخاب میوه در مغازه ، میوه هایی را که سهوا اندکی له کرده اند را هم بردارند تا مبادا به مغازه دار ضرری رسد. هنوز هم خیلی ها با همین استاندارد بچه بزرگ می کنند. اما اگر همه هم بچه شان را این طور بزرگ کنند باز هم کثافتکاری هایی که در کنار معاملات چند ده میلیارد دلاری در بازار سیاه می شود از بین نخواهد رفت.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]