چندی پیش سر زبان ها افتاده بود که آقای ظریف در مذاکرات هسته ای خطاب به یکی از سفرا ی غربی گفته "هرگز یک ایرانی را تهدید مکن!" این عبارت که بی شباهت به کُرکُری نیست به مذاق خیلی ها خوش آمد. اما من ناراحت شدم شنیدم چنین حرفی زده شده. چیزی که من می خواستم اتفاق بیافتد برداشتن تحریم ها بود نه کرکری خواندن. می ترسیدم باز سر لج و لجبازی که تنها مصرف داخلی دارد تحریم ها بمانند و سخت تر شوند و دودش برود به چشم ملت!
اما خوشبختانه چنین نشد. در مصاحبه دیدنی ظریف در برنامه دید در شب، رشیدپور سئوال می کند که قضیه چه بوده. ظریف جوابی می دهد که به عقیده من باید بارها و بارها بازگو شود و جا بیافتد. اولا تاکید می کند که او هرگز نمی خواست که صحبت های این چنینی اتاق مذاکره به بیرون درز کند. ثانیا فضا را شرح می دهد و می گوید طرف مقابل چون عصبی بوده دستانش را شدید تکان می داده وبی اختیار خودکار از دستش به سوی یکی از ایرانیان پرت شده. ظریف در چنین فضایی آن جمله را گفته. آقای ظریف از این که نام آن فرد عصبی را فاش کند امتناع کرد. تاکید هم نمود که بلافاصله بعد از گفتن آن جمله سعی کردیم فضا را از وضعیت متشنج در بیاوریم و به مذاکرات سازنده ادامه دهیم. عقلانیت حکم کرده که کرکری خواندن را زودتر تمام کنند.
روانشناسی مذاکرات چیز پیچیده ای است. "درشتی و نرمی به هم در به است." خوشبختانه "یار ما (ظریف) این دارد و آن نیز هم!"
این که کجا محکم صحبت کنی و کجا نرمی نشان دهی پختگی و خبرگی و استعداد مذاکره کننده را می رساند.
خوشحالم که اکنون در سیاست خارجی مان کسانی داریم که در این گونه ظرافت های کلامی استادند.
در مذاکره بر سر مسایل ریز و درشت داخلی وبین المللی نیز باید چنین عمل کنیم.
به طور خاص اگر می خواهیم مسئولان محلی و نمایندگان ما بروند و کاری اساسی در جهت حفظ محیط زیست (مثل احیای دریاچه اورمیه) یا حقوق زبانی تورکان و.... انجام دهند کسانی را باید انتخاب کنیم که ظرافت های کلامی را بشناسند نه آن که افتخارشان بد فارسی حرف زدن باشد و وقتی هم که ترکی حرف می زنند الکی کرکری بخوانند و حرف هایی بزنند که مجبور شوند فوری پس بگیرند و عذر بخواهند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل