در انتخابات مرحله اول تبریز آقایان پزشکیان و علیرضا بیگی انتخاب شدند. 8 نفر هم رفتند مرحله دوم که از بین آنها قراره 4 نفر انتخاب بشوند.
این نتیجه در خور توجه هست. توجه کنید هر دوی این آقایان قبلا مقامی داشتند که از سوی مقامات بالاتر به آن مقام "منصوب" شده بودند. آقای پزشکیان در دوره آقای خاتمی مدتی وزیر بهداشت و درمان بودند. آقای علیرضا بیگی در زمان آقای احمدی نژاد یعنی از سال 87 تا سال 92 استاندار آذربایجان شرقی شدند.
لابد مردم تبریز در دوره مسئولیت ایشان در این کارهای اجرایی از عملکردشان رضایت نسبی داشتند که رفته اند به آنها رای داده اند. هر دویشان (که یکی در دوره "اصولگرای" احمدی نژاد به مقام منصوب شده بود. دیگری در دوره خاتمی و اصلاح طلبان) بالای دویست هزار رای آورده اند که از یک حوزه انتخابیه حدود دو میلیون نفری کم رقمی نیست. آقای پزشکیان سرلیست کاندیداهای اصلاح طلبان بود ولی آقای بیگی در آن لیست نبود. بگذریم از این که پزشکیان نیز شناخته شده تر از آن بود و هست که حضور یا عدم حضورش در آن لیست در تعداد رای هایش تاثیر قابل توجهی داشته باشد.
به نظر من این انتخاب پیام ها در دل خود دارد:
1) صرفنظر از اصولگرایی و اصلاح طلبی مردم تبریز به عملکردرای می دهند. رایشان به چهره های شناخته شده ای هست که در عرصه اجرایی کلان امتحان پس داده باشند و نمره نسبتا خوب گرفته باشند.
2) پیام مردم تبریز به همشهری های خود که میز انتصابی در اختیار دارند این هست: این میز به مسئولین قبل از تو وفا نکرد به تو هم وفا نخواهد کرد. اگر می خواهی در عرصه سیاست بمانی باید در عملکردت دغدغه های ما را منظور کنی. اگر از تو نسبتا راضی باشیم در انتخابات تو را به عرصه سیاست باز می گردانیم. اگر چنین چشم اندازی بعد از دوره مسئولیتت می خواهی هوای دغدغه های ما را داشته باش. بودن یا نبودنت در یک لیست یا انتسابت به فلان و بهمان جناح سیاسی خیلی برای ما مهم نیست.
به نظر من پیام های رسایی هستند. می توانند نوید بخش آینده ای بهتر باشند به شرط این که دغدغه های مردمی از حالت درخواست های عوامانه بیرون بیاید. دست کم صورت ظاهر قضیه چندان عوامانه نیست. دو نکته برجسته ای که در کارنامه آقای علیرضا بیگی در دوره استانداری آذربایجان شرقی در ویکی پدیا نوشته شده از این قرارند:
"وی به همراه آیتالله شبستری، نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی، بعد از وقوع زلزله آذربایجان شرقی، دو روز عزای عمومی در آذربایجان شرقی اعلام نمود.[۴] وی به سرعت عازم مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی، شده و از میزان رسیدگی به زلزله دیدگان بازدیدهای پی در پی نمود. وی که قول بازسازی مناطق زلزله زده و ساخت واحدهای مسکونی را در همان روزهای اول طی دو ماه یعنی تا پایان مهرماه ۱۳۹۱ را داد.[۵]
تقویت روابط با کشورهای خارجی
وی تلاشهای زیادی را برای بالا بردن سطح روابط بین تبریز، و دیگر کشورها از جمله: جمهوری آذربایجان، چین، ترکیه و... از لحاظ گردشگری، سرمایهگذاری، فرهنگی و... با سرمایهگذاری کشورهای خارجی در آذربایجان شرقی میباشد.[۶][۷] خواهرخواندگی استانبول و تبریز در ترکیه و با هیئتی با حضور وی انجام شد"
هر دوی اینها کارهای مهم اساسی به نظر می رسد. چه طور بگم؟! از جنس توزیع گونی سیب زمینی یا شکل مدرن تر آن " وعده دادن شارژ" نیست!یا مثلا آقای پزشکیان برنامه های اصلی خود را مدیریت آب (به خصوص نجات دریاچه اورمیه) و تلاش برای بهتر کردن راه ها (به خصوص راه آهن) عنوان می کردند (دوره نهم انتخابات این طور عنوان می نمودند) این دوره سخنرانی هایشان را تعقیب نکرده ام و اطلاع ندارم.
خوب! اینها درخواست های سطح بالا و معقولی هستند. پس مردم تبریز دغدغه های علی الاصول خوبی هم دارند.
اما نکته اینجاست که وعده ها چه قدر عملی خواهند شد؟! برای پی گیری وعده ها و ارزیابی عملکرد مسئولین و نماینده ها باید روزنامه ها -به خصوص روزنامه های محلی- قوی تر باشند. نمایندگان و مسئولان را به چالش بکشند. منظورم هوچی گری نیست! باید کارگروه های تخصصی جدی باشند که عملکردها را ارزیابی کنند.
با حلوا حلوا دهان شیرین نمی شه!
با جنجال به پا کردن هم دریاچه اورمیه پر نمی شه.
با ژست حکیمانه گرفتن هم دریاچه اورمیه پر نمی شه! پی گیری جدی و تخصصی می خواهد. بودجه می خواهد! کلی عرض کردم مستقل از چهره ها و شخصیت ها.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل