نوشتاری از سال 1321 هجری شمسی

+0 به یه ن

در زمان جنگ جهانی دوم و پس از خروج رضا شاه از ایران گویا فضای سیاسی در ایران کمی باز تر شده بود. در این فضا احزاب زیادی پدید آمده بودند. در آن زمان آقای مهندس بازرگان که از سیاست دوری می گزید و به کار تدریس می پرداخت کتابچه ای منتشر کرد به عنوان "بازی جوانان با سیاست". نسبتا نوشته معروفی است. سایت اصولگرای صاحب نیوز متن کامل آن رامنتشر نموده. اگر خواستید آن را در اینحا بخوانید. من فعلا نه به نتیجه ای که آقای بازرگان در نوشته اش می رسد کار دارم و نه به انگیزه آن سایت اصولگرا از انتشار این متن. (انگیزه شان هرچه باشد دستشان درد نکند که چنین متن تاریخی مهمی را در دسترس همگان گذاشتند).  در مورد این متن در نوشته بعدی ام هم بحث خواهم کرد. فعلا بخش هایی از این متن به قلم مهندس مهدی بازرگان را در زیر منتشر می کنم.

مهندس مهدی بازرگان در سال 1321 هجری شمسی:
"اما یقینا توجه کرده اید که در انواع مختلف علوم بتدریج که از ریاضیات به فیزیک و شیمی و بعد به طبیعیات مربوط به مواد زنده میل می کنید و وارد جغرافیا و تاریخ می شوید و پس از آن به اقتصاد و روانشناسی و جامعه شناسی و بالاخره به علوم سیاسی می رسید رفته رفته رویه (esprit) عوض می شود. امروز در همه جا پژوهش به طریق علمی و متدیک به عمل می آید ولی اگر در ریاضیات اساس قضایا فرض است و استدلال و علم صد درصد نظری می باشد در علوم بعدی بتدریج بر اهمیت نسبی مشاهده و تجربه افزوده می شود و اگر در فیزیک و شیمی گاهی به یک آزمایش اکتفا می کنند و آن را کلیت می دهند در علومی که ارتباط با موجودات زنده و مخصوصا با فرد و اجتماع انسان پیدا می کند اولا فرض دیگر از بین رفته هر موضوعی متکی بر واقعیات می شود ثانیا برای استنباط یک مطلب باید دائما بر تعداد موارد تجربه افزوده حکم را طبق حساب احتمالات از روی نمونه متوسطی که از بررسی نمونه های کثیر انتخاب شده باشد استخراج کرد. یعنی در علوم حیاتی و بشری و اجتماعی که سیاست آخرین فصل آن می باشد موضوع آزمایش و عمل اساس کار می گردد و شناسایی و آزمایش اجتماع جز با ورود در اجتماع و عمل کردن مکرر و ممتد در آن میسر نمی گردد. از طرف دیگر اگر در ریاضیات در همه جای دنیا دو دوتا چهار تا می شود و قوانین فیزیک و شیمی در مورد عناصر و ترکیبات نقاط مختلف زمین یکسان بیان می شود عناصر و افراد زنده بنا بر تنوع و ترکیب و تغییری که دارند و عکس العمل هایی که با محیط و همنوع های خود مبادله می نمایند هر یک در هر مورد شخصیت متمایز پیدا می کنند و قوانین مربوط به انسان و اجتماع انسان را که مفصل ترین موجود زنده است نمی تواند بدون در نظر گرفتن عامل های زمان و مکان بطور ثابت و یکنواخت در جمیع موارد اجرا نمود. حقایق و مصالحی که در یک محل نتیجه ی مطلوب داده است تقلید آن در محل دیگر ممکن است نتیجه ی معکوس ببخشد. خلاصه آن که سیاست هم علم است اما علمی است که چه در استنباط و استخراج و چه در استعمال و اجرای اصول آن شناسائی تجربی واقعیات و ممارست و سابقه در عمل شرط اساسی می باشند."

...

"فرد حزبی شدن هم البته کار آسانی نیست، تربیت و تمرین قبلی لازم دارد. ...."

"ملاحظه می کنید که سیاست آنقدرها امر پیش پاافتاده ساده ای نیست که از عهده ی هر کس و در هر سن و مقام برآید. درست است که خیلی ها حتی کسانی که از بنده و شما بیسوادتر و نفهم تراند حکومت و سیاست می کنند و هیکل غلط انداز خوبی بخود می گیرند. اما اگر مشاغل عادی مانند خیاطی و زرگری و معماری که بوسیله ی افراد نسبتا متخصص انجام می شود کم و بیش خوب اجرا می گردد سیاست چون کار سر راستی نبوده ملاک و محک ساده ای برای تشخیص خوب و بد آن بدست نمی دهد فوق العاده بد اجرا می گردد و بیش از آن چه ما از لباس و انگشتر و ساختمان اطاقمان شکایت داریم حکومت و سیاستمان خراب می باشد.
شاید سهل و ممتنع ترین کار دنیا همین کار سیاست و حکومت باشد که در بادی نظر آسان می آید و هرکس هرقدر جاهلتر و بی بهره تر خود را واردتر تصور می نماید. اتفاقا در اجتماعات فاسد و جاهائیکه از زیر کار در رفتن و متاع قلب جازدن رواج باشد اداره کار و عمل ریاست و سیاست دو صد چندان مشکل می شود زیرا که مدیر مسئول باید آشنا به تمام رموز بوده شخصا مباشرت در تمام قسمت ها را بنماید و فوق العاده باید صاحب سیاست و تدبیر و حوصله باشد."


"این که در ایران غالب حکام و زمامداران مصدر اقدامی نمی شوند و آن هائی که در پست های حساس مدت مدید دوام می آورند محافظه کاران و بی بو و بی خاصیت ها هستند برای این است که بخوبی حس کرده اند دست زدن به ترکیب یک دستگاه یا یک محل کار بسیار مشکل بوده دردسرهای عجیب پیش می آورد بنابراین با جهالتی که از رموز عمیق و معضلات دقیق کارها دارند و با ضعف شهامتی که در خود می شناسند مصلحت را چنین تشخیص می دهند که خود و کار را به جریان طبیعی روز واگذار نمایند و دست به ابتکار و اصلاحی نزنند. به این ترتیب شما چگونه می خواهید از مدرسه بیرون نیامده سیاستمدار اجتماع باشید، سیاست تا آنجائی که کلی گفتن و اصلاحات خواستن است دو سه ماده بیش ندارد و همه کس آنقدر شنیده و خوانده است که مثل در دبستان از بر دارد. اما وقتی پای عمل یعنی تشخیص دقیق و صحیح موارد اصلاحی و اتخاذ تدابیر اجرائی و انتخاب افراد مناسب صالح پیش می آید اشکالات عظیم مثل کوه بزرگی جلوی راه را سد می کند. آن وقت است که معلوم می شود پهلوان شجاع بصیر کار کشته لازم است و کار هر بز نیست خرمن کوفتن!

خواندن یک مقاله و استماع یک سخنرانی کافی نیست شخص را به عالی ترین و مرموزترین مشاغل اجتماع وارد کند. به فرض آنکه شخص استعداد درک صحبت و فهم مطلبی را پیدا کرده باشد از آنجا تا احاطه به تمام جوانب و آثار موضوع و اجازه صدور رأی و تشخیص خیلی راهست! مطالب اجتماعی و سیاسی مثل جمع و تفریق ریاضی مسائل ساده ای نیست که فقط یک فرض و یک جواب داشته دو دوتا چهار تا بشود. چون راجع به آدمیزاد است که میلیون ها نفر دارد و هر نفر به حسب وضع و محل هزاران حال پیدا می کند و از هر سو عوامل طبیعی و سیاسی متضاد روی آن اثر می نماید. حساب کنید چندین بی نهایت ترکیب بندی (کمبینزون) می شود ساخت و هر مسئله چقدر جواب دارد؟!"

.....
"هر قدر این حس بیشتر در جامعه ای قوت داشته باشد اعتماد و استحکام آن جامعه بیشتر خواهد شد و افراد در هر مقام و منزلتی که باشند سر بلند و خوشحال بوده کسانیکه مانند جراح و مهندس و تاجر و کشاورز دارای مشاغل بسیار ضروری شریف با در آمد هستند هجوم به صندلی های وکالت و وزارت نخواهند آورد و سنگرهای حساسی را که عهده دار شده اند در حین جنگ به طمع پست فرماندهی خالی نخواهند کرد.
در این مملکت بالاخره مجموع پست های وزرات و وکالت و سیاست به نصف هزار تا نمی رسد. در صورتیکه به صنعتگر و برزگر و طبیب و حسابدار مهندس و معلم و محقق و غیره هزاران هزار احتیاج داریم. پس این چه سیاست غلط و چه خیانت عظیمی است که تمام درس خوان های ما خواب سیاست و ریاست را ببینند!"

مینجیق: به این مطلب آخری انتقاد دارم. البته انتقاد حاشیه ای. حاشیه ای که به نظر من از متن سخن هم مهم تر هست.
همان زمان که بازرگان این متن را می نوشته در کشوری مثل امریکا یا انگلیس که به طور جدی با حزب اداره می شده موسسات مطالعات استراتژیک بسیاری بوده که کارشناسان علوم سیاسی متعددی در استخدام داشته. اونهایی که به سیاست اشتغال داشتند که محدود به وزیران و نمایندگان مجلس نبودند.
تا این گونه موسسات فعال وکارآمد نباشند فعالیت حزبی هم به چیزی بیش از "تشدید کیش شخصیت" نمی انجامد


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]