آقایان!خانم ها! مایلید یک بحث سیاسی بکنیم؟
البته بحث سیاسی بی خطر!
خیلی از ماها سال ها با این نظر که بهتره از بین بد و بدتر یکی را انتخاب
کرد پای صندوق های رای رفتیم. گاهی هم خسته شدیم و گفتیم همه سر وته یک
کرباسند و رای ندادیم. رای که ندادیم بدترین ها از بین کاندیداها رفتند و
شرایطی به وجود آوردند که اثرات مخربش را یا می بینیم یا به زودی خواهیم
دید
من فکر می کنم زمانش رسیده که به فکر آلترناتیو یک کم بهتر
باشیم. حل ریشه ای و اساسی هم وقتش نیست. حل ریشه ای و اساسی هزینه بالا
داره. ممکنه اون چیزی در نیاد که می خواستیم. داعش هم که مثل شمر ذی الجوشن
اونجا وایستاده منتظره اینجا اختلاف پیش بیاد. به فکر اصلاحات اساسی باشیم
ممکنه مثل روشنفکرهای سوری فردا توی سرمان بزنیم بگیم چی فکر می کردیم چی
شد!
من فکر می کنم باید افراد جدید با ایده های جدید به مجلس راه پیدا
کنند. بین همنسلان خودمون کم نیستند فرزندان شهید یا جانبازی که فعالیت
سیاسی به معنای دعوای اصلاح طلب و اصولگرا نداشتند. مذهبی سنتی و مردمدار
بوده اند. اینها رد صلاحیت نمی شوند. از بین آنها حتما افرادی هستند که
فهمیده و باشعور و درستکارند. از بین آنها کسانی هم حتما هستند که قدرت
بیان و قدرت رهبری خوبی دارند.
من فکر می کنم اول باید ببینیم از
نماینده مجلس چی می خواهیم. خواست هامون باید مدون و معقول و در چارچوب
اختیاراتشان باشه. بعد کسانی که از عهده اش بر می آیند شناسایی کنیم بعد در
همین فضای مجازی برایشان تبلیغ کنیم. اگر از همین الان به فکر باشیم و همت
کنیم تا مجلس تاثیرگذار می توانیم باشیم.
سئوال من این هست که
بهترین اتفاقی که در انتخابات مجلس پیش رو ممکنه بیافته چیه؟به هر حال در
بیست سال گذشته انجمن ها و ان-جی_او های متعددی بوده که همنسلان ما در
اونها فعال بوده اند و در عمل نشان داده اند چه قابلیت هایی دارند یا
ندارند. این انجمن ها و ان جی او ها هم پایگاه اجتماعی دارند اگر فلان
اتحادیه و یا فلان انجمن حمایتی بکنه کمابیش می شه اطمینان کرد.
بهتر از دعواهای اصلاح طلب -اصولگراست که جنگ زرگری ای بیش نیست!
دوره
قبل یک پزشک متولد ٥٥ فرزند شهید از تبریز کاندید شده بود. به مجلس راه
نیافت اما کم مانده بود رای بیاره. طرفدارانش او را پزشک نیکوکار شهر معرفی
می کردند. اتحادیه فرشبافان هم حمایت کرده بود. قول داده بود مشکلاتشان
رسیدگی کنه. این جور چهره ها مد نظرم هست. کسانی که اعتبارشان را از فعالیت
های اجتماعی یا حرفه ای شان می گیرند نه از جریان سیاسی و دعوای اصلاح طلب
و اصولگرا
من دوست دارم از دانشگاهیان خوش نام که فرهنگ دانشگاهی را می
فهمند و سعی می کنند جلوی بزرگ شدن بی رویه تحصیلات تکمیلی را بگیرند به
مجلس راه پیدا کنند
کسانی مثل دکتر نصیری قیداری نماینده سابق زنجان
ما
علی الاصول می توانیم این افراد را شناسایی کنیم. همین شبکه های اجتماعی
مجازی پتانسیل آن را دارند که این جور ایده ها در آنها پرورانده بشه و
کاندیداهای ذیصلاح شناسانده بشه
اگر همچین جریان و تحرکی در شبکه های
اجتماعی شروع بشه -چه موفق بشه که چهره های جدید با ایده های جدید راهی
مجلس بکنه و چه نشه-تاثیرگذار و مثبت خواهد بود
اگر این جریان به
راه بیافته و خواست ها مدون بشه حتی همین دو جناحی که الان در قدرت هستند
مجبور خواهند بود برخی خواست ها را برآورده کنند. مجبور شعارها و انتظارات
مردم را تا حدی منعکس کنند.
اگر مردم منفعل باشند اینها همون حرف
های قدیمی خودشان را قرقره می کنند. همون دعواهای قدیمی شون! همون کل کل ها ی بیربط به مسایل و دغدغه های ما! در حال حاضر
دغدغه هایی را دارند مطرح می کنند که گاهی آدم خیال می کنه از سیاره ای
دیگر هستند.
پی نوشت: تا جایی که یادم می آید سیاسیون ایران بیشتر از آن که خود را مکلف بدانند
از اختیارات و امکاناتشان استفاده ببرند تا به دغدغه های دانشگاهیان برسند
دانشگاهیان را موظف می دانستند که آنها را در به قدرت رسیدن یاری دهند. در این میان
توقع اصلاح طلب ها بیشتر بود. به زعم آنها چون اصولگراها پایگاه های قدرت
بیشتری دارند وظیفه دانشگاهیان هست که این "ظلم" را در حق آنها جبران
نمایند و حتما برای قدرت رسیدن این ها تلاش کنند و هزینه بپردازند!
من یکی این طور نمی بینم. وظیفه ای برای این حس نمی کنم که برای اصلاح طلبان تبلیغات کنم تا مبادا اصولگرایان به قدرت برسند.
به جای آن می خواهم افرادی را شناسایی کنم که دغدغه های مشترک با من دارند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل