من هنوز فرصت نکرده ام در مورد سمپاد آن چه در ذهن دارم به قلم (کیبورد) آورم. یکی از خوانندگان نظراتی را فرستاد که در زیر آنها را دوباره منتشر می کنم تا مورد بحث قرار گیرد. کمابیش من نیز با مفاد آن همنظرم.
«جداسازس بچه هایی که گیرایی بالاتری دارند وزودتر از بقیه می توانند دوره
های آموزشی شان را طی کنند علی الاصول خوب است.چون وقتشان کمتر تلف می
شود.از طرفی حس می کنم از نظر روحی هم نسبت به بقیه حساس تر وحتی زودرنج تر
هم هستند.
اما فرایند گزینش و ورود افراد تیزهوش به این مدارس کاملا
نادرست است وشاخص مناسبی در گزینش افراد نیست.در هر ورودی 10-20 درصدشان از
حد متوسط بالاترند.
ورود افراد به این مدارس با این شیوه های کنونی
منحصر به طبقات خاصی از جامعه است.حتی اگر بازهم با این شاخصها شخص فقیر
جامعه بتواند وارد این مدارس شود،بدلیل هزینه های بالایی که باید در طول
سالهای تحصیلش بپردازند از رفتن به این مدارس انصراف می دهد.بعبارتی مدارس
سمپاد ما فقط مختص تیزهوشان متمکن جامعه که درصدشان خیلی کم است وافراد
معمولی که به نحوی وارد شده اند! است.
حالا اگر تیزهوشانی که نتوانستند به هر دلیلی وارد این مدارس شوند را در
نظر بگیریم.اینها با آنکه حتی از 80 درصد افراد وارد شده به این مدارس
برترند اما بدلیل اینکه وارد این مدارس نشده اند (ممکن است حتی شرایط ورودش
با همین شاخص را هم داشتند اما تمکن مالی نداشتند )در تمامی دوره های
تحصیلشان یا دچار کمبود اعتماد بنفسند یا توسر خور افراد تیزهوش همسالشان
ویا اطرافیانشان.از طرفی انان که وارد شده اند هم خودشان را یک سروگردن
برتر می دانندو...
حتی این فرهنگ فخرفروشی وچشم وهم چشمی بین خانواده ها
برای ورود فرزندانشان به این مدارس راهم بهمراه دارد.تصور کنید فرزندی
نتواند وارد این مدارس شود...
فکر می کنم از نظر دوره های آموزشی و ...در حد تقریبا خوبی عمل می کنند.»
پی نوشت: این هم نظر یکی دیگر از خوانندگان به نام مسعود:
«هوش یک صفت است که فردی را از دیگران میتواند متمایز کند. صفتهای دیگری هم
این خصوصیت را دارند. آیا باید سمپادهایی بسازیم که زیباها را از زشتها
جدا کند؟ آیا باید مدارسی بسازیم که چشمآبی و چشم سبزها را از چشم قهوهای
ها جدا کند؟ آیا اگر مدرسهای ساختیم که چشم آبی و چشمسبزها را قبول
میکند دختر یا پسری که لنز گرانقیمت زده است یا رنگدانههای چشمش را با
لیزر سوزانده است تا رنگ چشمش آبی شود ( به عبارتی در کلاس کنکور شرکت کرده
است) را نباید قبول کرد؟ آیا باید مدارسی بسازیم که چاقها را از لاغرها
جدا سازد؟ آیا باید ...؟ آیا این جداسازیها به ذات خوب و انسانی هستند؟
ساختن هر مدرسهای که یک صفت را میچسبد و انسانها با آن صفت را قبول
میکند از دید من پایمال کنندهی اصول انسانی است. در این مدارس تعریف
انسان شناخته نشده است یا اگر شناخته شده است این تعاریف عملا استفاده
نمیشود. شاید این نوع جداسازی سود کوتاه مدت محدود و سقفدار داشته باشد
اما یادمان باشد برای این سود کوتاه مدت اصول انسانی را کنار گذاشتهایم.
در چنین حالاتی در دراز مدت نه تنها سودی برای جامعه نخواهیم تولید کرد
بلکه منشا ضررهای گوناگون هم خواهیم بود. »
پاسخ سارا به مسعود:
«اتفاقا به نظر من جدا کردن افراد بر اساس استعدادهاشون و آموزش دادن اونها
کار خیلی درستیه . فرض کنید یه نفر در ریاضی استعداد داره یکی در نقاشی یکی
هم در والیبال . حالا ما همه اینارو بذاریم کنار هم یه جور بهشون آموزش
بدیم . چه فایده ای داره ؟ زمانیکه من مدرسه میرفتم کسی به ورزش اهمیت
نمیداد . دوستانی داشتم که خیلی والیبالشون خوب بود . اما تو درسا ضعیف
بودن . همیشه فکر میکردم کاش دبیرستانهایی داشتیم مخصوص والیبال که این
افراد میرفتن اونجا . درس اصلیشون میشد ورزش در کنارش یه سری درسهایی که
واقعا لازمه هم میخوندن . بعدش هم میتونستن برن دانشگاه تربیت بدنی بخونن
یا بازیکن حرفه ای میشدن یا مربی والیبال . در واقعیت اما مجبورا رفتن رشته
انسانی یه سری درسهایی که اصلا دوست نداشتن خوندن . بعد تو دانشگاه هم
همین طور. والیبال رو هم از خیلی وقت پیش گذاشتن کنار.»
پاسخ مسعود:
«فکر کنم بین شناسایی استعدادهای فردی و ساخت ابتدا به سکون مدرسه یا مدارسی
با برچسبهای ویژه مانند رنگ پوست٫ رنگ چشم٫ زیبایی یا هوش تفاوت است.
پرسش
اینجاست آیا باید مدرسهای ویژه مثلا برای سفید پوستان ساخت و بعد
استعدادهای آنها را شناسایی کرد یا این که نه. یا سفیدپوستها و
رنگینپوستان با هم باشند و سپس استعدادها را شناسایی کرد؟ --در تمایزها
غلو کردهام تا موضوع را بهتر جلوه دهم.)
در شناخت استعدادهای فردی
با شما موافق هستم. احتمالا همه موافقیم. در مورد الگوریتم شناسایی
استعدادهای فردی با هم توافق نداریم. من میگویم برای شناسایی استعدادهای
فردی نیازی به اعمال تبعیض و زیر پا گذاشتن اصولی که من انسانی میدانم در
مرحلهی اول نیست.»
یه خواننده:
«در تایید حرف نفر اول باید بگم که فرزند یکی از اقوام ما که خیلی هم باهوش
بود تو آزمون استعداد های درخشان قبول شد. اما چون باباش پول سرویس رفت و
آمد به مدرسه رو نمی تونست بده، اجازه نداد بچش بره مدرسه تیزهوشان
این قضیه ماله 6 سال قبله. و اون دانش آموز الآن می خواد بره سال سوم دبیرستان.
در ضمن الآن هم چون تو بعضی مناطق شهری تعداد قبولی خیلی کم هست (عموما مناطق محروم تر شهری) تو اون مناطق مدرسه تیزهوشان نیست. »
بهار:
«مگه توو این مملکت چقد استعداد درخشان وجود داره که هر ناحیه سمپاد مخصوص
خودش رو داره؟ وقتی یه چیزی زیاد بشه معمولا لوث میشه چون به حالت عادی
درمیاد و نمیشه رسیدگی کرد! فکر کنم اگه یه سیستمی باشه که استعدادهای
واقعا درخشان رو بتونه غربال کنه و بعد برای این افراد هزینه کنه طوری که
نیاز نباشه شخصی که لنگ پوله نتونه به این مدارس بره خیلی کارآیی بیشتری
داشته باشه تا اینکه بخوایم کل ایران رو سمپاد کنیم! »
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل