آدی بودی در عصر وایبر

+0 به یه ن

اواخر دهه شصت دور دور اوشین بود. در نیمه دوم دهه هفتاد دور دور روزنامه ها و روز نامه نگاران بود. بعدش وبلاگ نویسی دور گرفت و تدریجا به نفع فیس بوک کنار رفت. الان هم دور دور جوک است. اون هم بیشتر از نوع وایبری. این هم یک دوره ای است که می گذره. بد دوره ای هم نیست. دست کم -الکی هم که شده- می خندیم! حالا خیلی ها ازش انتقاد می کنند اما شرط می بندم بعد این که این دوره  گذشت  حسرتش را می خورند. همین طور که حسرت دوره های قبلی را خوردند!
به هر حال چه خوشمان بیاید و چه نیاید این موج هست و با  خوش-آمد و -نیامد ما هم فروکش نمی کند! تنها زمانی که انرژی این موج تحلیل رفت فروکش خواهد کرد. کاری که از دست ما  علی الاصول بر می آید آن هست که این رسانه همه گیر را کمی خوشایند تر کنیم. در نوشته قبلی ام از تجربه موفق اصفهانی ها  در این زمینه نوشتم. حالا می خواهم  پیشنهادی بدهم. ببینید! جوک های ترکی و یا جوک های غضنفری را که شنیده اید.  همه شما می دانید چه صفتی را به ما ترک ها  نسبت می دهند.  دیگه نیاز به تکرار و توضیح و توصیف  ندارد. اما چیزی که می خواهم بگویم این هست که می توان جوک هایی ساخت که همین نسبت را تبدیل به یک خاصیت قهرمانانه می کند!
به طور دقیق تر این هست پیشنهاداین جانب: می شود شخصیت جوک ساخت که از بس خوش قلب و به قول امروزی ها مثبت اندیش هست بقیه می خواهند مرتب او را دست بیاندازند یا سرش کلاه بذارند. دانش و هوش ریاضی و توانمندی مدیریتی و ادبیات و... این شخص بالاست اما چون خود خیلی پاک هست باور نمی کند بقیه جز این باشند. در نتیجه بقیه می خواهند سو استفاده کنند. بعد ماجراها پیش می آید اما سادگی و در عین حال زرنگی این طرف باعث می شود همه چیز به خوبی و خوشی به سر آید. سادگی او به او تهور و شجاعت زیادی داده که او را قادر می سازد غیر ممکن ها را ممکن سازد!
داشتم فکر می کردم که چنین شخصیت خیالی ای بپرورانم که دیدم حاضر و آماده موجود است: آدی و بودی. پدر بزرگ و مادربزرگ ساده دل  و عاشق و معشوق قصه های آذربایجانی که از قدیم برای ما به ارث مانده. داستان های آدی و بودی بسیار زیاد هستند. در هر خانواده ای دو سه تا از آنها گفته می شود. یکی از این داستان ها را صمد بهرنگی مکتوب کرده. به همین دلیل در جاهای دیگر ایران هم ناشناخته نیستند. پس جا انداختن این دو به عنوان قهرمانان جوک ها چندان سخت نخواهد بود. می توان آدی و بودی را به زمان حاضر آورد. به عصر اینترنت و وایبر. می شه از زبان آنها انتقاد کرد. مثلا آدی و بودی هر نابسامانی را با مثبت اندیشی خود چنان تعبیر می کنند که خنده دار می شود. در عین حال به طور دو پهلو انتقادات  از زبان آدی و بودی بیان می شود. شخصیت های خیلی مناسبی برای سوژه جوک شدن هستند. این دو با همین سادگی می توانند غضنفر را از صحنه جوک ایران به در کنند. خیلی باریشه تر ازغضنفرند. خدا می دونه چند صد سال قدمت و ریشه  دارند.من شما را به ذوق آزمایی در ساختن جوک های آدی و بودی دعوت می کنم. حالا به طور نقد این را داشته باشید:
خبرنگار: خانم بودی! به شما تبریک می گویم! شما اورست را فتح کردید. این اولین بار هست که یک مادربزرگ با سن شما دست به چنین کاری می زند. انگیزه شما چه بود.
بودی: انگیزه منگیزه بیلمیرم. گئتدیم کهلیک اوتی بیچم! (= انگیزه منگیزه حالیم نیست. رفتم کاکوتی بچینم!)

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]