چگونه ویژگی مثبت و منفی رؤسا در نهاد های استبدادی و دموکراتیک بروز می کند؟

+0 به یه ن

چه نهادی دموکراتیک باشد و چه استبدادی، شخصی یا تعداد محدودی از اشخاص برای مدتی باید در راس آن قرار گیرند. هر فردی هم ویژگی های مثبت دارد وهم ویژگی های منفی. فرد کاملا مثبت و کاملا منفی نایاب هست.
در نهادهای استبدادی برای مدتی محدود آن رئیس که ویژگی های مثبتش بر ویژگی های منفی اش می چربد منشا خیر می گردد و گل می کند. منتهی بعد از اندکی، ایده ها ته می کشند و این شخص هم لجبازتر و کهنه-مغزتر می گردد. این دفعه ویژگی های منفی اش جولان می دهند و آسیب می رسانند.
در مقابل در نهاد های دموکراتیک، به دلیل اینرسی زیاد و بازخورد مداوم از جمع، ویژگی های مثبت رئیس یا هیئت رئیسه به سرعت فرصت ظهور نمی یابد.اما در دموکراسی وقتی ثمر آن حاصل می شود پایدار تر هست. از آن جالب تر این که اگررییس یا هیئت رئیسه از حدی بالاتر و بهتر باشند حتی ویژگی های منفی آنها هم در میان مدت و دراز مدت منشا خیر می شود. این هنر شگفت آور دموکراسی است که محال هست در استبداد بروز کند. این ادعای من -مانند بیشتر ادعاهایم- حاصل تجربه زیسته و مشاهدات شخصی است از سالها ارتباط با نهادهای علمی کشور. در زیر با ذکر مثال و مصداق، ادعایم را تبیین می نمایم.
سپس نتیجه گیری می کنم.

اگر رئیس یک نهاد استبدادی فردی شل و ول و یا دهن-بین و ضعیف باشد واویلاست. اما وقتی همین شخص در راس یک نهاد دموکراتیک قرار می گیرد میدانی فراهم می شود که افرادی که در زمینه های مختلف بیش از او آگاهی دارند ایده های مناسب ارائه دهند و کارها بهتر انجام شود. (باور کنید این را از روی مشاهده می گویم.) این هست هنر دموکراسی!
از سوی دیگر اگر رئیس یک نهاد استبدادی ذاتا فرد خودرایی باشد بازهم واویلاست! اما وقتی همین شخص در راس یک نهاد دموکراتیک قرار می گیرد باعث می شود جریان های پوپولیستی مخرب و سطحی کمتر فرصت جولان بیابند. باعث می شود در برابر برخی کژی ها و بدعتها، «نه» قاطع گفته شود. (باور کنید این را هم از روی مشاهده می گویم.) این هست هنر دموکراسی!
حتما دیده اید که برخی افراد هستند که گمان می کنند بقیه به دنیا آمده اند که به ایشان یا هرکس یا نهادی که ایشان امر کند خدمت کنند. بعد هم هیچ قدردانی و تشکری نمی کنند. باز وقتی چنین کسی در راس نهاد استبدادی است واویلاست. ولی وقتی به طور موقت رییس یک نهاد دموکراتیک می شود (بنا به تعریف در نهاد دموکراتیک ریاست دوره ای است و بعد از مدتی تغییر باید بکند) رفتار و منش او باعث می شود که مردم به آن نهاد خدمت کنند. بعد هم که ناسپاسی می کنند مردم از آن شخص عصبانی و دلخور می شوند، نه ازدست نهاد. رییس که عوض شد دلخوری از نهاد از بین می رود چرا که نهاد هم-معنی با رئیس تلقی نمی شود. در نهاد های استبدادی اگر رییس گنددماغ باشد مردم از نهاد هم بدشان می آید.
اینها نمونه هایی از خروار بودند. دموکراسی مدینه فاضله نیست. آرمانشهر نیست. با استقرار نهاد دموکراتیک، یک شبه مشکلات حل نمی شود. اتفاقا خیلی هم اینرسی دموکراسی، برای تغییر بالاست. اما امکان آن را فراهم می آورد که ویژگی های مثبت افراد هم افزایی کنند و آسیب های ناشی از ضعف ها و صفات منفی افراد کمتر به جمع وبه نهاد آسیب برساند. یکی از نتایج بحث آن هست که در نهاد دموکراتیک خیلی نباید در انتخاب افراد مته به خشخاش گذاشت. «فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست؟!»
گل بی خار البته پیدا نخواهد شد اما اگر دموکراسی باشد ملالی نیست! دموکراسی گل های خاردار را یک جا جمع می کند. با هم عطر افشانی می کنند و خارهایشان همدیگر را خنثی می نمایند. این همه افشا گری ها وانگیزه خوانی ها که در فضای مجازی در مورد شخصیت ها باب شده به نظرمن زیاده روی است. به جای آن بهتره که برای دموکراسی بکوشیم. زور من در این کوشش در حد تلاش برای قوی تر شدن نهاد دموکراتیک انجمن فیزیک هست. شما اگر زورتان بیشتر هست قدم بزرگتری بردارید ما هم دنبال شما می آییم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]