در فضیلت انتخاب نماینده ای از اقلیت دینی یا قومی یا زبانی

+0 به یه ن

در محیط هایی که دموکراسی یا نیمچه-دموکراسی هست اتفاقا نماینده هایی که مردم از میان اقلیت های دینی یا  زبانی و قومی یا مهاجر انتخاب می کنند- از قضا -بیشترین خدمات را انجام می دهند! یا خدماتی می کنند که نماینده های وابسته به جریان های اصلی قدرت در آن دیار زیاد  به دنبال آن نیستند. 

نمونه خیلی خیلی خیلی محدود  که به لحاظ زمانی و مکانی به ما نزدیک هست را عرض می کنم.
یادتان هست در    دوره قبلی انتخابات شوراهای شهر  که مشارکت مردمی در انتخابات بالا بود و رد صلاحیت ها یک مقدار کمتر از دفعه های بعدی بود یزدی ها- اعم بر مسلمان و زرتشتی- یک نماینده زرتشتی انتخاب کردند؟ حاشیه های ماجرا حتما یادتان هست: حدود یک سال سنگ انداختند تا او به شورا راه نیابد اما بالاخره راه یافت (چون که سنگ اندازان واقعا زور می گفتند و حق قانونی رای شونده و رای دهندگان را سلب می نمودند).  نکته ام این هست که آن فرد در شورای شهر -بعد از آن همه مشکلات- یکی از بهترین نماینده ها از آب در آمد که  آغازگر اقداماتی مردمی در جهت حفظ محیط زیستشد.
طبیعی است این گونه باشد. از منظر همان سیاست ورزی،  طبیعی است که یک نفر که در جریان های سیاسی و قدرتمند شهر یا کشور در اقلیت و حاشیه باشد برای جلب رای هم شده با جریان های خارج از قدرت سیاسی نظیر جریان های محیط زیستی هم پیمان شود و در جهت رضای آنها اقدام نماید. 
البته به هیچ وجه منظورمن این نیست که قصد آن آقا ریا بوده. نه! من نیت خوانی نمی کنم. اما می گویم در یک محیط دموکراتیک (یا در فضایی مانند انتخابات شورای شهر آن دوره که کورسویی از دموکراسی در آن بود)  نماینده های اقلیت با جذب حمایت جریان های در حاشیه می توانند به مقامی برسند و برای جلب رضایت آنها طبعا حرکت هایی  می کنند که نمایند ه هایی که توسط جریان های قدرتمند حمایت می کنند به خود حتی زحمت فکر کردن به آن را نمی دهند. 
سیستم های هوشمندی همانند حکومت بریتانیا در عصر ویکتوریا نهایت استفاده را مردان تیزهوش اقلیت ها که خود را به در و دیوار می زدند تا خودی حساب شوند برده. مثل انتصاب دیزائیلی به نخست وزیری.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]