الگوی مفید برای آینده!

+0 به یه ن

هرچند مطالعه گذشته تا حدودی چراغ راه آینده است اما به نظرم در حال حاضر  تحلیلگران کشور ما  در کنکاش در گذشته- به خصوص در تحلیل وقایع منتهی به انقلاب ۵۷- راه به افراط می روند. یعنی آن قدر تاکید بر تحلیل آن گذشته انجام می شه که از حال و آینده غافل می شویم. 

از گذشته الگویی برای آینده نمی توانیم دربیاوریم. مردم امروز -اعم بر پیر و جوان با مردم سال ۵۷ فرق دارند. نکته فقط این نیست که نسل هایی نو به عرصه آمده اند. ۸۰ ساله های امروز که ۳۵ ساله های آن روز هستند هم دنیایی متفاوت دارند. جهان بینی ای متفاوت با ۳۵ سال پیش خود دارند. هم دنیای ایدئولوژی ها عوض شده و دنیای تکنولوژی هم دنیای علم و دنبال آن دنیای انتظارات.
درنتیجه این همه تحلیل گذشته خیلی راه به جایی نمی بره. حتی شخصیت مصدق ( با وجود خصوصیاتی نظیر مدرن بودن، التزام به حقوق بشر، درس حقوق خواندن،  سالم و به دور از فساد بودن، شجاعت، عطوفت و مهربانی، دستگیری از ضعفا و.... در بالاترین حد) هم پتانسیل آن را نداره که اکثریت مردم ایران را جذب خود کنه و الگویی برای آینده بده. سایر دولتمردان گذشته ایرانی- با هزار ویک ایرادی که داشتند- که دیگه به طریق اولی نمی توانند.
به نظرمن برای این که ببینیم   مدیریت کلان کشور در آینده باید چه طور باشه باید ببینیم همین الان در سطح کوچک چه سیستم هایی  در همین کشور خودمان کار می کنه. همان ها را مطالعه کنیم و الگو برداری کنیم و بعد بیاندیشیم که اگر در سطح کلان بخواهیم از آن الگو برداری کنیم نیاز به چه تغییراتی هستیم.
نمونه هایی از سیستم هایی که در همین کشور خودمان کار می کنند را در زیر نام می برم. باید دید اینها چه خصوصیات مثبتی نسبت به مشابه های ناکارآمد خود دارند که کارکرد و کارآیی مقبول تری دارند.
۱) انجمن فیزیک ایران و انجمن ریاضی ایران. باید با سایر انجمن ها و تشکل ها ی علمی که ناکارآمد هستند مقایسه شود. 
۲) کارخانجات و کارگاه های خانوادگی که حدود صد سال هست کار می کنند. در تبریز از این نمونه ها نسبتا زیاد داریم.
۳)  فروشگاه های زنجیره ای دریانی ها و سایر تشکل های صنفی که از یک روستا برخاسته اند و در تهران موفق و منسجم عمل می کنند.
۴) برخی از  مهمانسراهای بومگردی موفق یا جشنواره های روستایی که اقتصاد محلی را رونق بخشیده.
۵)  برخی از کاسبی های اینرنتی.
۶) برخی انجمن انجمن های ادبی نظیر مثنوی خوانی ها که به طور مرتب و بدون وقفه دهه ها برقرارند و بین نسل های مختلف پل زده اند.
و و وو و و 
به نظرم هرکدام از اینها درس های مفیدتری برای آینده ایران دارند  و آموزنده ترند تا دعوا بر سر «خدمت و خیانت روشنفکران» که بحث روز هست!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]