تصویر مخدوشی که مهاجران ترسیم می کنند

+0 به یه ن

در دانشگاه های اروپا و آمریکا چند سالی است که یک واحد مستقل تشکیل شده که  هدفش آن هست که نگذارد به کسی ظلم شود و تحت فشار روانی قرار گیرد.  طبعا وقتی استادان با یک دانشجوی تنبل دکتری یا یک پست-داک سمبلکار مواجه می شوند می ترسند که به او بگویند بالای چشمش ابروست که مبادا  به آن واحد برود چغلی کند و برای استاد دردسر ایجاد شود. استاد برای این که توی دردسر نیافتد الکی  هندوانه زیر بغلش می دهد. با خود می گوید:

« از این آدم سربه هوا  که فیزیکدان از آب در نمی آید. احتمالا یکی دو سال دیگه فیزیک را ترک می کند و کاری  نون و آب دار تر می یابد. من چرا اعصابم را سر این که به او گوشزد کنم که دارد یللی تللی می کند خراب کنم و خود را با واحد «منابع انسانی» درگیر کنم.»

با خود می گوید:

 «به جهنم که منابع مالی دانشگاه صرف این می شود.  از جیب من که نیست! یک اشتباهی کردیم این شخص را استخدام کردیم.  اشتباه دیگر نکنیم که برای مان دردسر هم بسازد. الکی حلواحلوایش کنیم و به رویش بخندیم تا زمان قراردادش  بگذرد و گورش را گم کند.»

خیل عظیم دانشجویان ایرانی که برای آزادی های فردی و نیز  بهبود وضع اقتصادی  پذیرش می گیردند و  به خارج می روند از همین دسته می شوند. اما باید ببینید این یللی تللی کردن خود را با چه آب و تابی برای همتایان خود در ایران تعریف می کنند و چه آشوبی در دل آنها بر پا می کنند! طوری وانمود می کنند که در سایه مدیریت عالی در دانشگاه های خارج آن همه پیشرفت علمی با همین یللی تللی ها حاصل می شود و نتیجه می گیرند که استادان ایرانی در داخل خیلی آشغال هستند که گمان می کنند با فشار کاری می شود کار انجام داد.  واقعیت این هست که آن همه پیشرفت علمی در سایه کار جدی و تحت فشار  استادان و دانشجویان و پست -داک های جدی این مراکز انجام می گیرد نه یللی تللی های امثال آن افراد که در حاشیه اند نه در متن! اما این دانشجوها یا پست داک های مهاجر همه پیشرفت ها را به حساب خود می نویسند و همتایان خود در ایران را با این تصویرغلط ،بمباران می نمایند. طبعا بمباران این تصویر غلط انگیزه کار را در دانشجویان  مقیم ایران از بین می برد. تلخکامشان می کند و آنها را می اندازد به جان استادانشان. اگر جرئت نکنند مستقیم به استاد چیزی بگویند زیرزیرکی به استاد ضربه می زنند.

 

اتفاقا در دانشگاه های درست و حسابی دنیا سخت گیری زیادی با دانشجو و پست داک جدی می شود. در جلسه دفاع دانشجوی تنبل استادان به خود زحمتی نمی دهند که سئوالی بپرسند و الکی تعریف می کنند که  این نیز بگذرد.  می دانند اگر هم ایرادات را بگویند این دانشجو قادر یا مایل نخواهد بود رفع کند پس برای چه به خود زحمت دهند!؟ اما دانشجوی جدی  که می بینند او را حسابی به چالش می کشند چون می دانند هر ایرادی که بگیرند ممکن هست از آن یک ایده جدید و یک پروژه جدی متولد شود که به غنای این شاخه پژوهشی می انجامد. آسان گیری با دانشجوی سر به هواست نه با دانشجوی جدی.  اغلب دانشجویان  ایرانی  هم به نصیحت حضرت حافظ گوش می کنند که:

 

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش

وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِی فروش

گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع

سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت‌کوش

 

البته از توش چیزی در نمی آد! حافظ هم به نصیحت خودش گوش نکرده و الا نمی توانست با تنبلی شاهکار غزلیاتش را خلق کند. حافظ شناسان شرح می دهند که چه قدر تلاش کرده که به این درجه ادبی برسد.

 

صد البته بین دانشجویان ایرانی مهاجر  آدم جدی کم نیست. اما در اقلیت هستند. یللی-تللی کننده ها در ترسیم تصویر (مخدوش) کارعلمی در خارج بسیار موثرتر هستند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]