اصلاحات تدریجی کی به نتیجه می رسه؟

+0 به یه ن

اصلاحات تدریجی وقتی به نتیجه مطلوب می رسه که سیستم خرابکاری های بزرگ مقیاس نکنه. اگر سیستم در حال خرابکاری مداوم باشه چهار تا «شمع و گل و پروانه» ای که مردم می کشند راه به جایی نمی بره. با یک مثال روشن می کنم.

امر آموزش: 
شما و دوستانتان دلتان خوش هست که یک روش ابتکاری برای آموزش فلان مطلب علمی  به دانش آموزان یا بزرگسالان ابداع کرده اید که خیلی هم موفق هست.  طوری که می توانید در هفته به ۱۰۰ نفر آن را آموزش دهید. با خودتان حساب کتاب می کنید که در ده سال می توانیم ۵۲۰۰۰ را آموزش دهیم. به همین دل خوش هستید که خبردار می شوید چندین مبحث مهم  واساسی علمی را از سیلابس درسی حذف کرده اند. شما به همان کلیپ آموزشی که درست کرده بودید دلخوش بودید که می فهمید چه طور دارند از بالا به آموزش گند می زنند. این در و آن در می زنید. به فلان انجمن علمی نامه می نویسید که کاری بکنند. جواب بالاسر می دهند و توجیه می کنند. اندکی کنکاش می کنید و می فهمید که می ترسند! از چی می ترسند؟! این که یک مبحث صرفا علمی است که ربطی نه به سیاست دارد و نه با بخور بخور آقازاده ها تداخل می یابد. می فهمید دستور آمده که زمان تدریس فلان علم باید در مدارس کم شود تا زمان برای آموزه های بهمان ایدئو لوژی باز شود. هیئت رئیسه  انجمن این علم هم می ترسند که اگر بگویند فلان مباحث به سیلابس درسی افزوده شود بدخواهانشان برایشان پاپوش بدوزند که اینان با آن ایدئولوژی مشکل دارند.
درددل تان را -در کمال حماقت- پیش پیشکسوتانی می برید که دایم با مقامات نشست و برخاست می کنندو مقامات هم مقام «استاد فرزانه» را می ستایندو در مورد جایگاه و شان معنوی و علمی این  «استاد فرزانه» روده درازی می کنند. «استاد فرزانه» نگاه عاقل اندر سفیهی بر شما می اندازد و با پوزخند می گوید چه قدر بچگانه می اندیشی و هنوز پخته نشده ای که «مصلحت» را دریابی. می فهمید آموزش درست و درمون آن علم آخرین چیزی است برای «استاد فرزانه» اهمیت دارد. او فقط دنبال این هست که مریدانش یک گرامیداشت دیگر برایش بگیرندو یک کتاب دیگر در مورد سجایای اخلاقی اش بنگارند. روابط بین ایشان و مقامات هم بر این اساس هست: «استادفرزانه» بر گندکاری های مقامات سرپوش می گذارد و هز جوان خیره سری که این گندکاری های را نشان دهد می کوبد و او را «ناپخته» می نامد  مقامات هم «استاد فرزانه»را حلوا حلوا میکنند و یک بودجه ای هم برای برگزاری بزرگداشت برای او یا چاپ کتاب در مورد سجایای اخلاقی او و نظایر آن از جیب ملت نجیب ایران اختصاص می دهند که «استاد فرزانه» دلخوش باشدو صدایش درنیاید.
این گونه کرامات برخی از  «استادان پیر فرزانه» تا جایی پیش رفته که حتی خشک شدن دریاچه اورمیه را هم  که با چشم عیان هست انکار می نمایند.

تا وقتی که سیستم خراب و فاسد هست و از این «استادان فرزانه» برای پوشاندن گند کاری ها هم در بساط  دارد
اصلاحات تدریجی ما فقط دل خوش کنک برای خودمان هست.  روزی چشم باز می کنیم می بینیم داشتیم سر خود را شیره می مالیدیم. آن وقت دچار افسردگی و فرسودگی می شویم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]