1-عاجزانه التماس و تمنا می کنم راهکار های من-درآوردی برای نجات دریاچه اورمیه ندهید!
هر راهکار من در آوردی ای که خطاب به مردم برای نجات دریاچه اورمیه می دهید یک مدت ملت را مشغول می کنید. به این ترتیب، برای مسئولان زمان می خرید که به جای نجات دریاچه ثروت های ملی را بچاپند.
از این راهکارهایی که با جملاتی نظیر «حالا درسته که حکومت کاری برای نجات دریاچه نمی کنه اما ما مردم باید خودمان آستین بالا بزنیم و....» شروع می شه ندهید. اختیارات و امکاناتی که در دست مردم هست در حدی نیست که به تنهایی پروژه عظیمی مانند نجات دریاچه اورمیه را به سرانجام برساند.
چند تا محاسبه سرانگشتی بکنید خودتان خواهید فهمید که چرا این راهکارهای من دراوردی که برای انتقال آب به دریاچه اورمیه توسط مردم بدون کمک نهاد های دولتی می دهید غیرواقعگرایانه هست. برای نجات دریاچه اورمیه حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب آب نیاز هست. حجم آب تانکرهای بزرگ که بر تریلی ها سوار می شوند ازمرتبه ۲۰ مترمکعب هست. یعنی از مرتبه ۵۰۰ میلیون از آن تانکرها لازم هست. ۸۰ میلیون ایرانی ای که اغلب هم زیر خط فقر هستند ۵۰۰ میلیون تانکر از کجا بیاورند؟ جاده های ما کشش این همه تردد را دارد؟! احتمال می دهم ریزگرد های ناشی ازاگزوز ۵۰۰ میلیون تریلی از ریزگردهای ناشی ازخشکیدن دریاچه اورمیه هم بیشتر و خطرناک تر باشند (این باید بررسی کارشناسی شود.)
حداکثر کاری که مردمی که آستین بالا زده اند می توانند انجام دهند (وباید انجام دهند) این هست که سعی کنند در سطح مزرعه، باغ، خانه و کارخانه و شرکت خود آب را کمتر مصرف کنند. فعالان محیط زیستی هم طرح پایلوت در سطح مزرعه و حداکثر چند دهکده اجرا کنند. اگراین طرح های پایلوت موفقیت آمیز بودند اجرا در سطح چند صدهزار کشتزار تسهیلات دولتی می طلبد. حتی آموزش آن در آن سطح، بسیار بالاتر از امکانات ان-جی-او هاست.
وقتی تشویق میکنید مردم باید خود آستین بالا بزنند نتیجه این خواهد شد. یک عده احساساتی و سانتی مانتال -که چندان هم اهل ضرب و تقسیم و برآورد عملی بودن طرح ها نیستند یا اگر اهلش باشند بلد نیستند- کلمن های خانه را برخواهند داشت ازجایی پر آب خواهند کرد و به سمت دریاچه اورمیه خواهند شتافت. این وسط چندین نفر هم در تصادف خواهند مرد و خانواده خود- و اگر کمابیش در فضای مجازی مشهور باشند – فضای مجازی را داغدار خواهند ساخت. بعدش هم این افراد به بقیه مردم تشر خواهند زد که ما هرچه می توانستیم کردیم شما چرا نشسته اید و کلمن هایتان پر نمی کنید ببرید در دریاچه بریزید. بین مردم دعوا خواهد شد حال آن که در این وضعیت مردم باید متحدانه از حکمرانی مطالبه نجات دریاچه اورمیه کنند.
2- برای نجات دریاچه اورمیه باید حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب آب به آن اضافه شود. سالیانه حدود چند میلیارد مترمکعب بارندگی در حوضه دریاچه صورت می گیرد. بخشی از آن بخار می شود و دوباره به هوا بر می گردد یا در زمین فرو می رود. بخش بزرگی از آن که باقی می ماند به مصارف کشاورزی و صنعتی می رسد. میزان هدررفت در این بخش آن قدر زیاد هست که آب زیادی برای دریاچه باقی نمی ماند و حقابه آن نمی رسد. برای نجات دریاچه اورمیه به مدت ده سال حدود دومیلیارد مکعب آب بیشتر از آن چه که از آب دریاچه در زمین فرو می رود و تبخیر می شود، باید به دریاچه برسد.
۱-برای کمتر شدن تبخیر سطحی از دریاچه باید میانگذر اصلاح شود (با ایجاد چند کالورت که هزینه احداث آن از هزینه ساخت یک زیرگذر شهری کمتر است!). اگر جریان های درون دریاچه ای از سر گرفته شوند بخش بزرگی از انرژی خورشیدی صرف انرژی جنبشی این جریانات می شود و تبخیر سطحی کاهش می یابد.
۲- برای کاهش نفوذ آب دریاچه در زمین باید چاه های غیرمجاز اطراف پلمب شوند و بی حساب و کتاب مجوزحفر چاه آب ندهند. وقتی سطح آب های زیر زمینی پایین می رود آب بیشتری از کف دریاچه به سمت آنها سرازیر می شود. این آب با خود هم نمک می برد و آب چاه ها را شور وغیرقابل استفاده می نماید.
۳- مهمتر از همه آن که حقابه دریاچه از آب رودخانه ها باید پرداخته شود. این از وظایف وزارت نیروست که متاسفانه همکاری لازم را نمی کند و آب ها را برای کشاورزان نگاه می دارد تا صدای کشاورزان در نیاید.
برای این که کشاورزان متضرر نشوند باید جلوی هدررفت آب در بخش کشاورزی را گرفت .برای این کار، تسهیلات دولتی ووضع ضوابط مناسب لازم هست. برای این که علی رغم کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی وضع معیشتی کشاورزان بهبود یابد راه های مختلفی هست: ایجاد صنایع تبدیلی، گسترش صنایع دستی، ایجاد دیتابیس کشاورزی جهت جلوگیری از تولید یک محصول بیش از بازار مصرف، گسترش توریسم و بومگردی و....
فعالان محیط زیست (ان-جی-او ها ) در همه این زمینه ها تلاش خود را کرده اند. حتی برخی از صنایع دستی در حال انقراض منطقه رااحیا نموده اند و سعی کرده اند تا در نمایشگاه های تجاری کشورهای منطقه (آذربایجان و ترکیه) عرضه کنند. اما توان و اختیارات نیروهای مردمی خیلی محدود هست و با چرخش قلمی از جانب مسئولان تمام تدابیرشان و زحمات چندین ساله شان در لحظه ای به باد می رود. (مثلا با فیلترینگ تلگرام بسیاری از برنامه ها جهت ایجاد اشتغال های جایگزین ناکام ماند!)
سازمان ها و وزارت خانه های مختلف دولتی باید با هماهنگی با هم این اقدامات را شروع کنند. آن وقت فعالان محیط زیست منطقه تمام اعتبارشان را می گذارند تا اعتماد کشاورزان را جهت همراهی جلب کنند. تجربیات خود را از این همه فعالیت در منطقه در اختیار مسئولان می گذارند. مثلا ازروی تجربه خود با ارتباط با مردم محلی و طبیعت آن، به سرمایه گذاران بخش خصوصی یا دولتی می گویند کدام منطقه ظرفیت بومگردی دارد و کدام ندارد. این قبیل اطلاعات را می توانند بدهند تا طرح ها به بازده برسد. اما خودشان توان آن را ندارند که بدون امکانات دولتی دریاچه اورمیه را نجات دهند.
3- فیلم مستند اکیزلر در مورد دریاچه اورمیه
اکیز به ترکی یعنی دوقلو. پسوند «اوز» به معنای «قلو» هست. دؤردوز یعنی چهارقلو. اوچوز یعنی سه قلو و....
فیلم در سال ۲۰۱۴ در کناره دریاچه اورمیه آغاز می شود و بخشی از زندگی دو برادر خردسال دوقلو را نشان می دهد. در سال ۲۰۱۷ به کناره دریاچه آرال می رود و در سال ۲۰۲۲ به همان روستا باز می گردد.
این فیلم -که ساخت آقای علیمرادی هست- برنده چند جایزه بین المللی است. در زیر لینکش را می بینید.فیلم به عینه مشکلاتی را که خشک شدن دریاچه اورمیه برای مردم محل به وجود آورده نشان می دهد.
بعد دیدن فیلم خواهید فهمید چرا بخش عمده تلاش های تشکلات محیط زیستی تبریز، صرف کارهای خیریه جهت کم کردن آلام مردم مناطقی می شود که پیش از بقیه قربانی تخریب محیط زیست شده اند.
علاوه بر مسایل انسانی این نوع خدمات خیریه برای اعتماد سازی لازم هستند. فرض کنیم حکمرانی اصلاح شود و سر عقل هم بیاید و بخواهد در جهت نجات دریاچه اورمیه اقدامات درست انجام دهد. اقدامات درست از طریق ایجاد ضوابط و فراهم ساختن تسهیلات برای روستاییان خواهد بود تا کمتر در مصارف کشاورزی آب به هدر بدهند. این تعامل همکاری روستاییان را می طلبد. اعتماد آنها را می طلبد. در کشور ما مردم به دلایل تاریخی کمتر به برنامه های حکومتی اعتماد می کنند. روستاییان (باز به دلایل تاریخی) حتی کمتر از مردم شهری اعتماد می ورزند. تا یکی از طرف دولتی به روستاها می رود، ریش سفیدان روستا جمع می شوند و مردم محل را توجیه می کنند که چه طور به آنها دروغ بگویند! آن روستایی ساده دل و خوش باور که در فیلمفارسی های دهه ۴۰ و ۵۰ به تصویر کشیده بود زاییده ذهن رمانتیک فیلمنامه نویسان بود و خارج از ذهن و خارج از پرده سینما واقعیت ندارد. اتفاقا روستاییان خیلی دیرباورند. نهایت سعی شان را هم می کنند که با طرح ها همراهی نکنند. خیلی وقت ها هم طرح هایی که به نفع دراز مدت آنها را با همین دوز و کلک نقش بر اب می کنند و در دراز مدت خود ضربه می بینند. از بس در طول تاریخ غریبه ها به آنها ظلم کرده اند که غریبه ستیز شده اند و اولین واکنش شان در برابر طرح های غریبه ها، از زیر آن در رفتن با دوز و کلک هست. نمونه آن را در دهه هشتاد و در زمان دولت احمدی نژاد دیدیم. دولت اعتباری برای مقاوم سازی خانه های روستایی تخصیص داده بود. روستاییان وام را گرفتند اما به زعم خود زرنگی کردند وکلک زدند، به جای مصرف آن برای کاری که قولش را داده بودند سفر زیارتی رفتند یا عروسی راه انداختند. به زعم خودشان خیلی زرنگ بودند اما چوبش را هم خوردند.
اگر فردا بهترین تسهیلات را برای تغییر الگوی کشت در منطقه جهت نجات دریاچه دریافت کنند باز همان طوری بیخودی خرج می کنند و به هدر می دهند. مگر این که فعالان محیط زیستی که سالیان سال در سختی ها در کنارشان بوده اند واسطه شوند و اعتماد سازی نمایند. اهمیت طرح را برای روستاییان به زبان خود آنها توجیه و تشریح کنند و آموزش های لازم را بدهند.
چشمم آب نمی خوره که در دولت رئیسی گامی برای نجات دریاچه اورمیه برداشته بشه. همین طور، چشمم آب نمی خوره که اگر اصلاح طلبان سر کار بیایند قدمی بر داشته بشه. اما فشار اعتراضات مردمی از سراسر کشور (که انگیزه اصلی آن مسایل اقتصادی خانوارها نظیر فقر و بیکاری یا مالباختگی به سیستم فاسد ومفسد هست) به اندازه کافی بالا برود (که دیر یا زود به این حد خواهد رسید) تغییرات اساسی صورت می گیرد. اگر - علی رغم هزاران مشکل و بدبختی حاد دیگر- بتوانیم تا زمانی که حکمرانی واقع بینانه و مردمسالارانه و نسبتا پاک از فساد می شود، مطالباتی نظیر نجات دریاچه اورمیه را در بین افکار عمومی زنده نگاه داریم، نجات دادن دریاچه اورمیه آن قدر ها کار سختی نخواهد و در یک بازه زمانی حدود ده ساله- با مشارکت نهاد های دولتی با تشکلات محیط زیستی و مردم محلی- با بودجه ای معقول انجام شدنی خواهد بود. هزینه لازم -اگر فساد ها و بخور بخورها نباشند- در ابعاد ملی رقم درشتی نیست و قطعا نسبت به خسارات خشک شدن دریاچه اورمیه بسیار کمتر هست.
پی نوشت: در فیلم روستاییان هم-مانند مردم تبریز- به «لقمه»، «تیکه» می گویند . «بَلله» نمی گویند. نمی دانم بلله مال کدام گویش هست. ریشه کلمه تیکه را هم نمی دانم. آیا همان تکه فارسی است؟
https://www.youtube.com/watch?v=jONletz5sPQ&t=3s
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل