یکشنبه 28 فروردین 1401
+0 به یه ن
فیس بوک تویتر گوگل
حکومت های عصر مدرن و پسا مدرن با در دست داشتن ابزارهایی مانند آموزش وپرورش، صدا وسیما وسایر رسانه ها و…. از یک سو و وضع قوانین و ضوابط و اعمال آنها در سطح کشور از سویی دیگر می توانند چنان تاثیر بزرگی بر فرهنگ، ارزش ها و سبک زندگی مردم داشته باشند که ظرف ٢٠-٣٠ سال فرهنگ چند هزار ساله پیشا مدرن را دگرگون کنند.
مثال می زنم : در قرن ١٩ تنبیه بدنی کودکان در اکثریت تام جوامع بسیار رایج بود. تنها استثناهایی مثل اسکیموها بچه هایشان را کتک نمی زدند. اما چه در خاورمیانه ، چه در غرب و چه در شرق و چه در آفریقا تنبیه شدید بدنی کودکان رایج بود. به حدی شدید که ما امروزه آن را وحشیانه می دانیم.
والدین و معلمان آلمانی در اعمال انضباط شدید با تنبیهات بدنی وحشیانه حتی در دنیای قرن نوزده هم زبانزد بودند.
در چهل پنجاه اخیر که دنیا به این نتیجه رسیده که تنبیه بدنی بچه ها غلط هست، آلمانی ها در ترک این عادت جزو بهترین ملت ها شده اند. فرهنگ چند صد ساله، در ظرف چند دهه کاملا تغییر کرده. چرا؟! آموزش عمومی این سوگیری را نموده و نسل جدید چنین آموخته!
در کشور ما دست کم ١٦ سال هست که سرمایه ها و ابزار آموزش عمومی را در خدمت عادی سازی صیغه و چند همسری و نظایر آن گرفته اند. نتیجه همین شده که می بینیم. درسته که تنوع طلبی جنسی قبلا هم در برخی مردها بوده و در کشورهای دیگر هم هست اما این درجه از وقاحت و خود-محق-پنداری در خیانت به همسر نتیجه سالهاست سو استفاده از بودجه های عمومی کشور در جهت ترویج فرهنگ ضد خانواده هست.
این مورد فقط یک مثال هست. تصور کنید اگر بودجه عمومی کشور در راه فرهنگ سازی مثبت صرف شود و اگر قوانین و ضوابط کشور در جهت اعتلای فرهنگ عمومی کشور وضع شوند، کجا می رسیم!
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل