برخورد با مشکلات با استاد راهنما

+0 به یه ن

در مورد مشکلات با استاد راهنما  از من زیاد سئوال می شه. اول از همه می گم که قصد من قضاوت نیست. قرار نیست بگم که در این اختلافات حق با دانشجوست یا با استاد راهنما.  برای قضاوت (دست کم) باید نظرات هر دو طرف را شنید. من در موضعی نیستم که قضاوت کنم و اگر مجبور نباشم از این کار ابا دارم. چون که قضاوت خیلی کار سختی است.


اما چند نکته می گویم که  شاید به درد تان بخورد:
۱)  اگر در ابتدای کار هستید و هنوز پروژه را شروع نکردید و اگر حس می کنید استاد راهنما دارد وقت شما را تلف می کند و اگر استاد دیگری را می شناسید که مطمئنید برای راهنمایی تز شما، بهتر از استاد اول خواهد بود، هر چه سریع تر استاد راهنما ی خود را عوض کنید.  چند ماه و شاید سال عقب می افتید، اما می ارزد. حتی اگر دانشجوی دانشگاه آزاد هم باشید و هر ترم باید شهریه بدهید باز هم می ارزد. چون که اگر با استاد راهنمای اول مشکل داشته باشید در هر صورت دفاع شما عقب خواهد افتاد. یک بار قاطع تصمیم بگیرید و استاد راهنمایتان را عوض کنید. اعصاب خردی خواهد داشت اما می ارزد.

۲) پشت سر استاد راهنمای اول غیبت نکنید. منهای این که غیبت به لحاظ اخلاقی و شرعی غلط هست در محیط دانشگاهی غیبت  علیه استاد، دیر یا زود برایتان دردسر می آفریند. بالاخره حرف می چرخد و به گوشش می رسد و او را علیه شما تحریک می کند. در محیط های دانشگاهی ، رقابت ناسالم  استادان و دانشجویان فراوان هست و آنان که خریدار درددل های شما خود را نشان می دهند عموما از پشت خنجر می زنند. شما احتیاجی به این درددل ها ندارید.

عوض کردن استاد راهنما را به صورت جراحی ببینید. هر چه سریع تر، بهتر. هر چی بیشتر در موردش حرف بزنید این زخم می تواند بیشتر عفونی شود.
موقع تعویض استاد راهنما لاجرم باید با رییس دانشکده و معاون فلان و بهمان و گاه پیشکسوتان صحبت کنید. صحبت تان را تا می توانید «مختصر و مفید» نمایید. درددل نکنید!  هر چه آنها شما را بیشتر ترغیب به درددل نمایند کمتر به آنها اعتماد کنید و کمتر از استاد راهنما بدگویی کنید.  در بین استادان پیشکسوت و روسا در دانشگاه ها بسیار مرسوم هست که افراد کم تجربه را با ترغیب به درددل تخلیه اطلاعاتی می کنند و دست آخر با جملاتی نظیر «من وقت شنیدن غیبت ندارم» مخاطب بینوا را «قهوه ای» می نمایند بعد هم یکی به میخ می زنند و یکی به نعل. یعنی هم به دانشجو ضربه می زنند هم به استاد راهنما. طوری هم پیش استاد راهنما جلوه می دهند که همه تقصیرها از دانشجو بوده.  او را علیه دانشجو تحریک می کنند.
 به عنوان یک  تاکتیک بد نیست در صحبت با آنها به جای درددل، عباراتی نظیر «شاید اشکال از من بوده» زیاد به کار ببرید. این «نمایش تواضع و فروتنی»  کم خطر تر از بدگویی از استاد هست. مزورانه هم نیست. به هر حال همه ما باید بپذیریم که ما هم کامل نیستیم و رفتارمان خالی از  اشکال نیست!


۳)  اگر در اواخر پروژه و تزتان هستید و استاد راهنما سنگ اندازی می کند، یک جوری نازش را بخرید که کار تمام شود.  تا اینجایش که آمده اید. چند ماه دیگر هم نازش را بخرید تا تمام شود. در این مقطع تغییر استاد راهنما یا اقداماتی از این دست به صلاح نیست.
با اندکی درایت و ابتکار عمل می توانید راهش را بیابید که چه طور استاد راهنما را سر به راه کنید. بالاخره هر کسی یک قلقی دارد. بعد از چند سال هم لابد دست شما اومده که قلق این یارو چیست.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]