دین خویی و دین ستیزی

+0 به یه ن

من کتابی از آرامش دوستدار نخوانده ام. یکی دو مصاحبه کوتاه از او شنیده ام و بس. از مصاحبه هایش این طور برداشت کردم که دین را خیلی ساده سازی می کند. تا جایی که من درک کرده ام، اون جنبه از دین که مد نظر آرامش دوستدار هست و بر آن نقد می کند بخش خیلی  جزئی از دین هست. در واقع محلی از اعراب ندارد.  قسمت اعظم دین، تا جایی که من می فهمم بخش فلسفی آن نیست بلکه همین آیین ها و اسطوره های آن هست. تاثیر گذاری دین، بر تشکیل جمعیت های همسو با هیچ  عامل دیگری قابل مقایسه نیست.
اگر قبول ندارید سعی کنید  دوره ای یا جمعی ترتیب بدهید که در آن دسته جمعی یک کار مورد علاقه خود را بکنید. مثلا کتاب بخوانید یا بازی دسته جمعی کنید یا به موسیقی بپردازید یا ورزش کنید. هر چیزی جز یک فعالیت دینی. خواهید دید که ادامه دوره و جمع نگه داشتن افراد بسیار بسیار سخت هست. افراد با هم دعوا می کنند، سر موقع نمی آیند، ناز می کنند و حاضر نمی شوند و.....
اما انواع و اقسام جمع های دینی بدون این ادابازی ها تشکیل می شوند و سال ها و گاه قرن ها ادامه می یابند. در تبریز و در مشهد (و حتما در شهرهای دیگه که من اطلاع ندارم)  جلسه قرآن ها و هیئت هایی هست که قدمت آنها دست کم به صد سال پیش باز می گردد.
در کتاب انسان خردمند، یووال هراری هم به این قدرت آیین ها در تشکیل جامعه و تمدن سازی اشاره کرده بود. (خواندن این کتاب را قویا توصیه می کنم.)

چیزی که می خواهم بگویم این هست که اگر می خواهید به نقد دین و تاثیر آن بر جامعه بپردازید، اول آن را خوب بشناسید. به این سادگی نیست که با چهار تا فحش به عالمان دینی دادن یا اخم کردن به زنان چادری در کوچه و خیابان دین عقب نشینی کند. اتفاقا دین طوری در جوامعی مثل جامعه ایران ریشه دوانده، که اغلب این گونه حملات باعث قوی تر شدن آن هم می شود. این نوع دین ستیزی که در فضای مجازی (اغلب از سوی کاربرانی که زیاد هم در داخل جامعه ایران نیستند)  رواج پیدا کرده، بیش از پیش  نهاد ها و افرادی را که به اسم دین برای خود دکان باز کرده اند قوی می کند. این افراد و نهاد ها، دیندارانی را که خود از دست این دکان به فغان  آمده اند از دین ستیزان می ترسانند. می گویند اگر ما نباشیم، این دین ستیزان  سبک زندگی مالوف دیندارانه شما را از بین می برند. دینداران هم با خود می گویند «هیچ معلوم نیست که این دین ستیزان کمتر ظالم و فاسد باشند. دست کم اینان که از دین دکان ساخته اند، ظاهری دینی دارند و به سبک زندگی ما کاری ندارند.»
کاملا مشهود هست که جامعه ایران در سال ۱۴۰۰ به نسبت جامعه ایران در سال ۱۳۷۰-۱۳۷۵ خیلی کمتر دیندار هست. علت روگردانی نسبی از دین، مشاهده فساد و ناکارآمدی در نهادهایی بوده که به اسم دین دکان باز کرده اند و زندگی را بر  مردم  سخت نموده اند. اگر این فساد  و ناکارآمدی و این سختی نبود با بحثها و کتاب های هزاران  نفر همچون آرامش دوستدار، کوچکترین رویگردانی از دین در جامعه به وجود نمی آمد. 

هر چند دینداری اندکی کمرنگ تر از دهه ۷۰ شده اما با این وجود ، هنوز  هم دین قوی ترین نیرو در جامعه ایران هست.
 مردم در داخل ایران به سمت نگاه «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» گرایش پیدا کرده اند. کمتراز قبل، دنبال تحمیل عقاید یا سبک زندگی خود به دیگران هستند. اما اگر گروهی  بخواهند سبک زندگی دینداران را مورد حمله قرار دهند، تعصبات دینی  مردم عادی به شدت برای مقابله با این گروه باز می گردند. جریان های سیاسی که علیه دین، شمشیر از رو می بندند شانسی برای موفقیت ندارند. 
کاش به جای نیرو گذاشتن در جهت دین ستیزی که فرجام نیکویی نخواهد داشت، نیرو برای اصلاحات ساختاری و مبارزه با فساد از طریق تاکید بر شفافیت و پاسخگویی بگذاریم .

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]