یک مشاهده: علم ستیزی فارغ التحصیلان سمپاد

+0 به یه ن

فارغ التحصیلان فرزانگان به طور آماری بیش از بقیه همسالان و همتایانشان ضد علم  از آب در می آیند!  برخی از فارغ التحصیلان فرزانگان تا در جمعی بحث علمی مطرح می شود پرخاش آغاز می کنند.  در صورتی که بقیه یا بی تفاوت از کنار بحث های علمی می گذرند و یا علاقه نشان می دهند.
اونهایی که مدارس تیزهوشان نرفته اند خیلی بعید هست  بحث علمی در یک جمع را  یک  نوع توهین به خود تلقی کنند و چنان به هم بریزند که برگردند به آنها یی که بحث علمی میکنند پرخاش کنند.
اگر دیدید شخصی در جمعی با کسی که بحث علمی می کند پرخاش می کند که «تو داری به ما تبختر می کنی» با احتمال بالایی از جمله فارغ التحصیلان سمپاد هست!

بعدش هم زیر لب واگویه می کنند «خیال کرده با این بحث های علمی از ما تیزهوش تره!!! ما خودمان هم فارغ التحصیل سمپادیم!! چی خیال کرده!!! خوب کردیم زدیم توی دهنش!!»»
این یک مشاهده شخصی بود. اما پیشنهاد می کنم یک پروژه دانشجویی در یکی از دانشکده های علوم انسانی برای بررسی علمی این موضوع تعریف شود تا با نظرسنجی های دقیق از بین فارغ التحصیلان سمپاد در گروه های سنی، درآمدی، جنسیتی، جغرافیایی گوناگون صورت بگیرد. اگر نتایج نظرسنجی و تحلیل دقیق با مشاهده شخصی من همخوانی داشت باید در سیاستگذاری های سمپاد تجدید نظر جدی شود تا این همه «علم ستیز»  و همچنین این اندازه «پرخاشگر» تحویل جامعه ندهد. علم ستیزی کمر جامعه را می شکند و مانع رشد آن در دراز مدت می گردد.

پی نوشت: البته تاریخ را هم که نگاه می کنیم می بینیم بزرگترین علم ستیزان تاریخ  سرزمین مان همین «تیزهوشان» عصر خود بودند:. امثال غزالی و.. و.... اتفاقا شاهان اعم بر فارس و ترک و لر و مغول و....) بدشان نمی آمد که از علم و عالم تجلیل کنند. همین تیزهوشان بودند که می افتادند به جان کسانی که کار پژوهش جدی در علومی که امروزه به اسم علوم پایه می شناسیم (فیزیک و ریاضی و شیمی و زیست شناسی) انجام می دادند. و چه قدر به تمدن ما در دراز مدت ضربه زدند!! اگر فلان سردار اشغالگر کتابخانه ای را سوزاند اندیشه را نتوانست بسوزاند. کتاب را می شد از نو نوشت. اما  آن علم  ستیزان، ریشه اندیشه را سوزاندند!    🍀

پی نوشت دوم:

چند سال پیش من یک مقاله علمی خواندم در مورد کسانی که در سن کم تست آی-کیو داده اند و امتیاز بالایی گرفته اند. متاسفانه مقاله را پیدا نکردم. اما چکیده حرفش یادم هست. می گفت اونهایی که در بچگی مهر هوش بالا با این تست خورده اند در بزرگسالی از این که وارد چالش های فکری شوند (بیشتر از سایر همتایان خود) پرهیز می کنند.  اغلب شان، وقتی بازی فکری جمعی مطرح می شوند از آن دوری می گزینند، ازبحث های علمی جدی پرهیز می کنند. معمولا سعی می کنند با تحقیر این فعالیت های فکری از آن سرباز زنند. علتش هم این  هست که تیزهوشی را به عنوان بخش مهمی از هویت خود تثبیت کرده اند و نگران به چالش کشاندن آن هستند.
وقتی دوستی بتواند از آنها بهتر بحث علمی کند یا بازی فکری  ای را انجام دهد از منظر اونها، بخش مهمی از هویت آنها زیر سئوال رفته است.  تقریبا مثل این هست که  نزد یک دیندار متعصب، عقاید دینی را به چالش بکشید. دیندار متعصب بر نمی تابد نه به این علت که گمان می کند (استغفرالله) به عالم کبریا با این بحث خللی وارد می شود. بلکه به این علت که می ترسد پایه های هویتی که برای خودش ساخته  بلرزد!

اگر دیدید  بچه تان کنجکاوی علمی دارد او را به سمت علم آرام آرام سوق دهید. اگر بخواهد در علوم پایه تحصیل کند مانع او نشوید. اما در سن کم به او انگ تیزهوشی نزنید. با این انگ او نه تنها دانشمند نمی شود بلکه تبدیل به یک فرد پرخاشگر و بیچاره و مضطرب می شود که هر لحظه نگران آن هست با مطرح شدن یک معمای فکری ساده، ستون های هویتی اش بلرزد و فرو بریزد!

(من یادمه وقتی بچه بودم خیلی از همسالانم توسط والدین شان  عنوان نابغه گرفتند اما دست آخر، هیچ کدام حتی رتبه کنکور زیر پانصد هم نیاوردند! (اگر رتبه زیر ۵۰۰ می آوردند که کچلمان می کردند!!!)  خوشبختانه مادر من از اولش معتقد بود من خنگ هستم. باز خدا پدرم را بیامرزه و به معلم های  ابتدایی ام عمر بده، که با او بحث می کردند که «بابا! این بچه  اون قدر ها هم که تو فکر می کنی خنگ نیست!»)  🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]