سیاره ی صورتی ها و آبی ها

+0 به یه ن

این یادداشت كمی تا قسمتی طنز است زیاد جدی نگیرید.

 

یكی بود یكی نبود. یك سیاره بود كه مردمشان دو دسته بودند: صورتی و آبی. آبی ها این توهم را داشتند كه  فلسفه ی وجودی  صورتی ها  ایجاد سوژه برای تفریح آن هاست. اگر صورتی ها آرایش می كردند و تیپ می زدند فوری به خود می گرفتند كه اینها برای جلب توجه ما آرایش كردند و تیپ زدند. اگر صورتی ها با هم حرف می زدند و یكی یك حرف با مزه می زد و می خندیدند آبی ها می گفتند حتما برای جلب توجه ما خندیدند!

در خیابان صورتی ها هر كاری می كردند -یا حتی اگر هیچ كاری جز این كه صاف راه بروند نمی كردند- باز هم آبی ها سوژه  ای برای ساختن جوك در مورد صورتی ها پیدا می كردند.....

الغرض! قصه ی صورتی ها و آبی ها طولانی است و بخش عمده اش هم قصه ی غصه هاست.  شما هم زیاد در موردش شنیده اید و لابد می گویید: "اااههههه!!!! باز شروع شد. این بار در وبلاگ مینجیق. اصلا ما كه ساكن آن سیاره نیستیم و  خیلی هم به جنس مخالف احترام می گذاریم چرا باید به خاطر كارهای آبی های آن سیاره سركوفت بشنویم." حق با شماست و من هم نمی خواهم تكرار مكررات كنم. اما  این قسمت داستان به نظرم بانمك است و عجیب است كه تا به حال كسی درباره اش چیزی نگفته. (حداقل من نشنیده ام.)

در سیاره ی آبی ها و صورتی ها  روز و روزگار گذشت و یك اسباب بازی اختراع شد به نام موبایل. هم آبی ها و هم صورتی ها عاشق این اسباب بازی شدند. صورتی ها موبایلشان را می ذاشتند توی كیف شان وگاهی صدای زنگش را نمی شنیدند. صد البته این هم مثل همه ی كارهای مربوط به صورتی ها , برای آبی ها سوژه ای برای سر به سر صورتی ها گذاشتن شد.. آبی ها موبایلشان را می گذاشتند توی جیب شان. در برخی از كشورهای سیاره اصلا اسم موبایل را گذاشتند "تلفن جیبی" بدون آن كه در نظر داشته باشند فقط آبی ها هستند كه موبایل را می ذارند توی جیب.. اما این توی جیب گذاشتن یك ایرادی دارد! "بگم؟! بگم؟!...." ببببلللللهههه!! خودتان می دانید!  ایرادش اینه كه موبایل دم به دقیقه می افته توی ... توی....... گلاب به رویتان! می افتد توی ....

مینجیق با خود می گوید اگر موبایل صورتی ها دم به دقیقه به این سرنوشت دچار می شد آبی ها چه جوك ها كه نمی ساختند!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]