+0 به یه ن
اول از همه موفقیت خانم زهرا امیر ابراهیمی را به ایشان و دوستدارانشان تبریک می گم. من این فیلم جدید را که به خاطرش جایزه برده اند ندیدم اما بازی ایشان را در سریال نرگس تحسین می کردم و می کنم. اون موقعی که سریال نرگس از تلویزیون ایران پخش می شد بین مردم عادی کوچه بازار با استقبال عمومی رو به رو شد. طبق معمول اینتلجنسیای ایران برای این که نشان دهند خیلی بیشتر می فهمند سریال نرگس دیدن را مظهر عقب افتادگی معرفی کردند و کلی تماشای این سریال را تحقیر نمودند. من و شاهین با کمال افتخار سریال نرگس را می دیدیم. جز چند صحنه تحمیلی اش (نظیر بازدید از یک سایت هسته ای و…) که معلوم بود بعد از مشاهده محبوبیت سریال به آن اضافه شده بود سریال واقعا در زمان خودش دیدنی بود. قدمی به جلو بود. اولا بازی ها عموما درخشان بودند. بازی خانم امیر ابراهیمی (با این که نقش مکمل بود) چشمگیر بود. ثانیا در زمان خودش خیلی رو به جلو بود. در آن زمان تلویزیون دوستی دختر و پسری را نه کاری شیطانی بلکه اقتضای سن نشان داده بود. این خیلی درزمان خودش قدم بزرگی بود. بعدش هم خواهرانگی را به بهترین شکل نشان داده بود. این را هم خوب نشان داده بود که هر چه خواهر بزرگتر دلسوزی داشته باشد خواهر کوچکتر می زند توی ذوقش که برو گمشو مگه خیال کردی مادرمی😆😆😆😆
به لحاظ روانشناسی وتیپ شناسی فیلمنامه فوق العاده بود. فرهنگ طبقه متوسط آن زمان را به درستی به تصویر می کشید.
الغرض! سریال تمام شد و آن شیطان مجسم فیلم خصوصی زهرا امیر ابراهیمی را بدون اجازه وی منتشر ساخت. بیشرف ها هم نگاه کردند! جالبه که درصد قابل توجهی از همان ها که سریال نرگس را مظهر سطح پایین بودن معرفی می کردند برای دیدن اون فیلم لعنتی سر ودست می شکستند. (یکی شان آورده بود که با شاهین نگاه کنند و شاهین هم گفته بود خجالت بکش برو گمشو!)
الغرض! خوشحالم که بالاخره خانم امیر ابراهیمی با همه این ظلم ها که بیشرف ها به او کردند ماند وبالید و به جایگاهی که حقش هست رسید.
الان هم مد شده که بر سر خانم علیدوستی بزنند. اکنون همان انتلیجنسیا در مسخره کردن ترانه علیدوستی دارند با هم مسابقه می ذارند. انگار نه انگار همان ترانه هست که تا چند سال پیش برایش سر ودست می شکستند. حالا یک دونه کت صورتی بیریخت پوشیده. جنایت که نکرده همه مشکلات مملکت را از چشم او می بینید. در مورد سریال شهرزاد هم اون زمان نمی دانسته پولش از کجا اومده. بعدا که فهمید عذرخواهی کرد. اون فقط یک بازیگر بود . بازی اش هم خوب بود. اونهایی که دزدی کردند پاسخگو باشند. اونهایی که راه دزدی را باز می ذارند پاسخگو باشند. زورتان به اونها نمی رسه گیر دادید به ترانه علیدوستی.
یک عده هم شعار واویلا سر می دهند که دامن ترانه علیدوستی گنده بود پیشکسوت نجیبی مثل سعید پورصمیمی در گوشه وایستاد بی احترامی به پیشکسوت شد! ای واویلا! وا مصیبتا! باباجون! اونجا جشنواره کن هست. زورخانه نیست که نگران این باشید مبادا زنی وارد بشه و حواس ها از حلوا حلوا کردن پیشکسوت به سوی دامن گنده اون زن منحرف بشه. عکس هنر پیشه های زن خارجی در جشنواره کن را ببینید. انواع و اقسام دامن های گنده پوشیده اند. کسی هم ازشون ایراد نمی گیرد که چرا دامنشان مانع از دیده شدن فلان هنرپیشه پیشکسوت شد که در گوشه ایستاده بوده. سنت جشنواره کن و اسکار و…. همین چیزهاست. دامن گنده ترانه هم اونجا چیزی غیر عادی ای نبوده.
تعارف که نداریم. اونجا هنرپیشه می روند که دیده بشوند. شما علاقه به دیده شدن اگر ندارید دنبال این جور جاها نباشید.
من با فرهنگ ترکیه آشنایم. انتلیجنسیا ی ترکیه هنر پیشه ها وخواننده هایشان را سرمایه ملی می دانند. راستگرا هایشان به خاطر ارزش مالی صنعت سینما و کنسرت و …
چپگراهایشان برای این که این قشر با هزینه کم (در حد یک بلیط ) دل توده های فقیر را شاد می کنند و رنگی به زندگی شان می بخشند. همین طوری می شه که ترکیه از دیو اعتیاد مصون می مانه اما ایران نه. با همین دلخوشی های ساده و کم هزینه
🍀@minjigh.
پی نوشت: همین که نوشتم "پیشکسوت نجیب "خبر افشا گری کتایون ریاحی را دیدم.
می خواهم نظرم را در مورد این جنبش می_تو بگم. به نظرم اشکال و ایراد این جنبش بیشتر از خیرش هست. چون که تا جرم یکی ثابت نشه باید بیگناه تلقی بشه.
راه را باز می کنه تا با دلیل یا بی دلیل به مردها تهمت زده بشه. یکی دو مورد هم بی اساسی ادعاها و تهمت بر برملا بشه موج برخواهد گشت و هرزنی که مورد تعرض قرار می گیره و شکایت می کنه با هجمه ای بیش از هجمه های قبل از این جنبش رو به رو خواهد شد.
در مورد این ادعای خانم ریاحی هیچ قضاوتی نمی کنم. شاید درست باشه شاید هم نباشه. به من هم ربطی نداره اما ماجرایی که ریاحی تعریف کرده مرا به یاد دو نکته انداخت که مستقل از افراد ی که اسم از اونها برده شد بهتره مورد توجه قرار بگیره.
١- اول این که مردهای غیرتی معمولا فکر می کنند کسی که ممکنه به همسرشان نظر داشته باشه یک آدم خوش تیپ ورشید هست شبیه مجسمه داوود میکل آنژ در فلورانس. مرد خوش تیپ که می بینند کهیر می زنند اما پیرمرد جلمبور که می بینند فکر می کنند بی آزار هست. در صورتی که اغلب مردانی که برای زن شوهردار آزار جنسی می رسانند همین پیرمردهای جلمبور بین ٦٠ تا ٨٠ ساله هستند که موقعی هم که متهم می شوند یک قیافه مظلوم به خود می گیرند.
جامعه ما خیلی نگران خانه اجاره دادن به مرد مجرد هست. حال این که -دست کم در برابر زنان متاهل- مردهای مجرد چشم پاک ترینند.
کسی هم که خیلی پرحرف و اجتماعی هست لزوما حیز نیست. و برعکس! خیلی اوقات، افراد بیش از اندازه خجالتی و دست و پا چلفتی برای این که خودشان را به خودشان ثابت کنند برای زنان مزاحمت ایجاد می کنند.
٢- در خاطره خانم ریاحی آمده بود که به او اتهامی واهی زده بودند و خانه سینما یک پیشکسوت را به عنوان بازجو به خانه او فرستاده. من نمی دانم قضیه چی بوده اما به فرآیند باز جو فرستادن کار دارم. توجه کنید که باز جو را وزارت اطلاعات نفرستاده!! خانه سینما که خیر سرش نهاد پیشرویی باید باشه فرستاده. ریاست وقت خانه سینما هم با یکی از پیشکسوتان سینما بوده که از زمان شاه هم در فیلم های هنری نقش های مهم ایفا می کرده!
این بساط "ریش سفیدی" را خوب می شناسم! در جامعه فیزیک هم از این معرکه ها می گیرند. به یکی تهمت واهی می زنند. بعد یک پیرمرد به ظاهر مظلوم و مدعی وارستگی می فرستند که بازجویی و حکمیت کند. یکی از پیشکسوتان خوشنام را! پیرمرد هم از این موقعیت حکمیت تا می تواند سواستفاده می کند و ظلم می کند. این ماجرای ریش سفیدی که از روستاهای عقب افتاده ما به ما ارث رسیده ، در جمع های پیشروی ما —از جامعه فیزیک گرفته تا خانه سینما —هم به کار گرفته می شه و چه حق ها که پایمال نمی کنه!
پی نوشت دوم: معنی اینتلجنسیا
عزیزی نوشته مرا که در آن واژه اینتلیجنسیا را به کار برده بودم به اشتراک گذاشته. یکی هم پای پست مسخره کرده که من لابد از روی بیسوادی اینتلیجنس و انتلکتوئل را قاطی کرده ام و کلمه ساخته ام. من که رئیس جمهور نیستم از این کارها بکنم! خواننده های بلاگ خودم شاید هیچ از من خوششان نیاد اما دیگه گمان نمی کنند من انتخاب کلمه را بلد نیستم!
الغرض! بد ندیدم در مورد تفاوت دو کلمه اینتلجنسیا و انتلکتوئل (یا انتلکچوال) توضیحی دهم. به لحاظ لغوی، اولی جمع هست و دومی مفرد. اما بار معنایی این دو در کانتکست، تفاوت بسیار دارد. انتلکتوئل اندیشه مستقل و سلیقه و ارزیابی مستقل مبتنی بر تفکری دارد که خود زاده جهان بینی و دیدگاهی نسبتا مستحکم هست. اما وقتی در متنی کلمه انتلجنسیا به کار برده می شود معمولا منظور جمعی هستند که برای این که نشان دهند جزو طبقه نخبه فکری جامعه هستند موضع گیری می نمایند بی آن که چندان پایه فکری مستقل داشته باشند. این کلمه به خصوص در مورد طبقه روشنفکری اروپای شرقی کاربرد دارد. اواخر دوره تزاری و قبل از انقلاب اکتبر این طبقه انتلجنسیا برای خودش برو بیایی داشت.
انتکچوال فیلمی را می بیند و بر اساس دیدگاه خودش تحلیل می کند. اما یکی که خود را متعلق به انتلجنسیا می داند اظهارنظری در مورد همان فیلم می نماید که به نظرش مورد قبول جمع انتلجنسیا خواهد بود. دایم هم مراقب هست که مبادا اظهار نظری کند که خارج از انتلجنسیا به نظر آید.
اینتلجنسیا قابلیت آن را دارد که جمعی را به بیراهه بکشاند. به خصوص که این اخلاق گند را هم دارد که بی دلیل یا با دلیل غیر موجه یک مرتبه بر سر یک نفر آوار شود. فعلا که اینتلجنسای ایرانی آوار شده بر سر ترانه علیدوستی!.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو