+0 به یه ن
در مورد مزیات تفکیک زباله تر و خشک زیاد صحبت شده. گمان نمی کنم در میان مخاطبان این نوشته، اهمیت آن بر کسی پوشیده باشد. اما در شهری که من زندگی میکنم (تهران)، عده زیادی می گویند «حتی اگر ما تفکیک کنیم باز شهرداری در مقطعی اینها را قاطی می کند. پس چرا خود را زحمت دهیم؟»
به هر حال در تهران باجه هایی برای دریافت باطری مصرف شده یا سیم و لوازم الکترونیکی مستعمل هست. (یکی از این باجه ها در سوهانک هست). ما باطری ها راجمع می کنیم و به آن باجه تحویل می دهیم.زباله های پلاستیکی، قوطی های فلزی، بطری های شیشه ای و کاغذ مستعمل را هم جدا از بقیه زباله می گذاریم.
در مجتمع ما روزهای زوج می آیند این زباله های بازیافتی را جمع می کنند. نمی دانم بعد از آن برای بازیافت می رود یا به قول آن دوستان، کیسه زباله های بازیافتی را دوباره می اندازند کنار زباله های گندیده.
حتی اگر مورد دوم باشد، باز هم من از تفکیک زباله دست بر نمی دارم! چرا؟!
برای این که دیده ام پیرمردها یا کودکانی را که تا کمر در سطل های زباله خم می شوند تا زباله های بازیافتی بیابند و ببرند بفروشند. گزارشی در مورد کودکان در کرج خوانده ام که با چه مصیبتی در میان زباله های کثیف دنبال مواد بازیافتی می گردند.
به جهت کمک به این عزیزان هست که این کار را می کنم. متاسفانه از عهده من خارج هست که مشکل آن عزیزان را به طور ریشه ای حل کنم. اما این کار را برایشان می توانم انجام دهم. وقتی این افراد یک کیسه پر از مواد بازیافتی تمیز می یابند خوشحال می شوند چون که دیگه لازم نیست برای پیدا کردن تک تک محتوای آن کیسه ساعت ها در میان زباله های کثیف و متعفن بگردند. با این کار امثال ما، ریسک آن که دست آن کودکان معصوم یا آن پیرمرد رنج کشیده با شیشه خرده یا تیغ بریده شود پایین می آید. ساعت کاری شان هم کمتر می شود چون در زمان کمتری مواد بازیافتی بیشتری می یابند.
چند نکته در مورد باز یافت:
۱) بطری های شیر و .... را خالی می کنم. به اندازه یک بند انگشت آب در آن می ریزم. درش را می گذارم و تکان می دهم و سپس خالی می کنم. همین کافی است. قرار نیست که در آن غذا بخوریم. همین که نگندد برای این منظور کافی است.
۲) ظروف پلاستیکی خالی شده کره و خامه و ..... که چرب هستند را در سینک می گذارم. (خوشبختانه، «بیز تبریزلی لر سییرروخ سورا آتاروخ ائشییه». در نتیجه شستن چندان سخت نیست) ! وقتی ظرف های شام را می شوییم آب کف دار سایر ظروف تقریبا آن را تمیز می کند. در آخر کار قبل از این که اسکاچ را با آب بشوییم اسکاچ در آن می گردانیم و آب می کشیم. لازم که نیست که خیلی تمیز شود. قرار نیست که بذاریم توی کابینت! همین برایش کافی است که نگندد.
۳) شیشه خرده را در یک جعبه بسته بندی شده توی زباله عادی می اندازم. رویش هم می نویسم «خطر بریدگی دست» تا اگر احیانا زباله گردی آن را دید مراقب دست خود باشد. دست کم، خطر این که به پاکبان ها آسیب برساند از بین می رود.
۴) آرایشگرها موظف هستند تیغ هایشان را در جعبه مخصوص دور بیاندازند. هر آرایشگری که من رفته ام این ضابطه را رعایت می کند. بازی در نمی آورد که بخواهد با رشوه از زیر این ضابطه در برود. چون که کاملا فهمیده است که این ضابطه حکمتی برای کمک به شهروندان دارد و حرف زور مفت نیست. زنده باد آرایشگران عزیز کشور که این نکته را رعایت می کنند.
فردا دوم اردیبهشت و ۲۲ آوریل روز جهانی زمین هست. این نوشته را به این مناسبت منتشر می کنم.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو