فرق یک میلیارد دلار با ۲۸ میلیارد دلار و یک تریلیون دلار

+0 به یه ن

[In reply to مینجیق]
دستگاه تبلیغات رسمی چنان شاد و شنگول از وضع نابسامان کرونایی در ایتالیا و اسپانیا گزارش می دهد که انگار خودشان فتح خیبر کرده اند!
نمی فهمم زجر انسان ها -چه در آمریکا باشد چه در کامرون چه در چین چه در ایران- چه جای خنده مستانه دارد.


الغرض! تا یک هفته دیگر تعداد بیماران در ایتالیا و اسپانیا روند نزولی پیدا خواهد کرد.
در ایران هم می رفت که روند نزولی شروع شود.
مردم در عید خیلی مراقب بوده اند. تا جایی که می توانستند رعایت کرده اند. اما حالا درصد بزرگی از آنها مجبور شده اند، برای یک لقمه نان حلال بیرون بیایند.
در ایتالیا دولت ٢٨ میلیارد دلار برای حمایت از کسب وکارهایی که از قرنطینه آسیب خواهند دید اختصاص می دهد.
با توجه به این که قیمت ها در ایتالیا حدود سه چهار برابر ایران هست و جمعیت آن حدود ٦/٨ ایران، معادل این بودجه برای ایران می شد حدود هفت میلیارد یا بیشتر.

اما در ایران تنها یک میلیارد دلار به این منظور اختصاص داده شده. هفت میلیارد و یک میلیارد خیلی تفاوت دارند. به اندازه همه کسانی که مجبور می شوند برای کسب وکار بیرون بروند تفاوت دارند!

با این روند شیوع کرونا در ایران به این زودی ها روند نزولی نخواهد داشت. دیگه نمی دونم اونهایی که در مورد وضعیت وخیم در ایتالیا غلو می کردند و شادی می کردند به چه چیز دل خوش خواهند کرد!

(ترامپ هم گفته یک تریلیون دلار اختصاص می ده. اون هم به نظرم لاف زده. سنگ بزرگ نشانه نزدن است. یک تریلیون دلار خیلی زیادهست حتی برای آمریکا. اگر می گفت دویست سیصدمیلیارد دلار باورم می شد. مگر این که پول بدون پشتوانه چاپ کنه یا قرض بگیره که هر دو تبعات منفی مهلکی خواهند داشت. دیگه جهان از لحاظ اقتصادی تک قطبی نیست که این قبیل کارهای آمریکا جواب بده. یک جایی تق کار در می آد!)
🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ریزه کاری های حفظ محیط زیست در آشپزخانه-قسمت اول

+0 به یه ن

 به نظرم اصلا کافی نیست که گفته شود سعی کنیم برای کم کردن مصرف پلاستیک کیف پارچه ای به خرید ببریم. لازم هست اما کافی نیست. به نظرم باید نکات مربوط به کاهش مصرف نایلون و پلاستیک در زندگی روزمره به بحث عمومی گذاشته شود تا افراد با سبک های زندگی گوناگون نظرات خود را بازگو کنند و راهکاری برای  گونه های متفاوت سبک زندگی اندیشیده شود. در زیر من نکات پراکنده ای در مورد کاهش مصرف نایلون و پلاستیک از روی مشاهدات و تجارب خودم می آورم. خوشحال می شوم آنها را نقد کنید و بسط دهید. 

از متخصصان تغذیه، متخصصان بهداشت و متخصصان حفظ محیط زیست  به طور ویژه دعوت به بحث می نمایم.  از کدبانوان و «کدآقایانی» که امور خانه را رتق و فتق می کنند به طور «ویژه تر» دعوت به بحث می نمایم.

۱) کیف خرید پارچه ای برای گذاشتن بسته های تمیز نظیر کارتن مواد شوینده و .... مناسب هست. اما وقتی به میوه فروشی یا قصابی می رویم ناگزیریم  ابتدا کیسه های نایلونی را برداریم و اقلام را در آنها بگذاریم آن گاه  کیسه ها را داخل کیف خرید خود قرار دهیم.  تا قبل از آمدن کرونا، من برای کم کردن مصرف پلاستیک کیسه های نایلونی سالم و نسبتا تمیز را (کیسه های سیب و  پرتقال و ....)  تا می کردم و دوباره می ذاشتم داخل کیف خرید تا دوباره به همان منظور استفاده شود. کیسه های تا حدودی تمیز را می تکاندم تا به عنوان کیسه زباله  سطل های آشغال اتاق ها  و..... استفاده کنم. تنها آنهایی را که خیلی کثیف بودند دور می ریختم. به این صورت مصرف پلاستیک  به طرز محسوسی کمتر می شود.
 
۲)  از نایلکسی که در آن گوشت و مرغ و ماهی خام گذاشته می شود دیگر نمی توان استفاده کرد وباید دور ریخته شود.  امروز به ذهنم رسید که پس از این وقتی قصابی می رویم ظرفی با خود به همراه ببریم که گوشت را مستقیم در آن قرار دهند و دیگر نیاز به کیسه پلاستیکی نباشد. (البته ان شالله بعد از کرونا).

۳)  بهتر است صابون مایع را در حجم بزرگ بخریم و پمپ های صابون را با آن پر کنیم. اگر هربار که صابون داخل پمپ صابون تمام می شود یک پمپ کوچک صابون بخریم هم هزینه بالاتر می رود و هم مصرف پلاستیک بیشتر می شود.

۴) یکی از بدترین انواع پلاستیک ها کیسه فریزرها هستند. به خصوص در ایران که  کیسه های فریزر آن قدر نازک هستند که قابل بازیافت هم نیستند. نازک بودن این کیسه پلاستیک ها باعث می شود که بعد از دور ریختن، پاره پوره شوند. باد تکه های آن را پخش می کند. چه بسا تکه های آن توسط دام ها خورده شوند و وارد چرخه غذایی گردند. از طرف دیگر متخصصان تغذیه مدام علیه استفاده از کیسه فریزر هشدار می دهند. اما اغلب ما باز هم از آن استفاده می کنیم. 
علت علاقه ما به کیسه فریزر علی رغم  آگاهی ما نسبت به اثرات مخرب آن چیست؟
این به سبک زندگی ما بر می گردد. من  کاربردهای  کیسه فریزر را تشریح می کنم. امیدوارم سازندگان لوازم خانگی با توجه و دقت به این کاربرد ها ظروفی جایگزین آن طراحی نمایند.
 من شخصا جز گوشت چرخکرده چیز دیگری در داخل کیسه فریزر نمی گذارم. البته می دانم در خیلی از خانه ها سبزی تفت داده شده، مرغ خام، کدو وبادمجان سرخ شده و غیره هم در داخل کیسه فریزر می گذارند و آن گاه در فریزر جا می دهند. مزیت کیسه فریزر در آن هست که می توان این مواد را در داخل آن به طور ورقه نازک گذاشت. هر وقت سریع بخواهیم تصمیم بگیریم چیزی درست کنیم آن را در می آوریم زود یخ آن باز می شود و می توانیم برای آشپزی استفاده کنیم.  
اگر می خواستیم به جای کیسه فریزر این مواد غذایی را در داخل ظروف شیشه ای قرار دهیم نمی توانستیم این طوری به صورت ورقه در آوریم. معمولا ارتفاع شیشه ای  دردار مخصوص یخچال و فریزر سه چهار سانتی متر  یا بیشتر است. ما برای این منظور نیاز به ورقه های کمتر از یک سانتی متری داریم. وقتی ضخامت سه چهار سانتی متر می شود  به آسانی یخ آب نمی شود.  اگر هم بخواهیم ته هر ظرف شیشه ای تنها اندکی مواد غذایی بگذاریم و در را ببندیم ظرفیت فریزر زود پر می شود. 
اگر ظروف شیشه ای در دار با مساحت برابر یک کیسه فریزر و ضخامت یکی دو سانتی متر به بازار آید می توان مصرف کیسه فریزر را به اندازه زیادی کاهش داد. به جای ظرف شیشه ای اگر ظرف ازجنسی باشد که رسانش حرارتی آن بالاتر باشد و در نتیجه یخ مواد غذایی زودتر آب شود دیگه بهتر. من نمی دانم کدام فلز یا آلیاژ برای این منظور (برای نگه داری مواد غذایی در فریزر) مناسب تر  و سالم تر هست.  اما حتما متخصصان می دانند.

۵) وقتی از بیرون سفارش غذا می دهیم خود قابلمه ببریم تا در ظروف یک بار مصرف نگذارند. اگر سبک زندگی مان طوری است که  به طور مداوم و به طور سرزده مهمان سر می رسد و بعد هم الکی تعارف می کنند که «ما شام خورده ایم، شما چیزی سفارش ندهید. به زحمت نیافتید و....» (که تلویحا به آن معناست که باید یواشکی با تلفن سفارش غذا داد) بهتر است با کیترینگ محل دوست شویم و یک  یا دو قابلمه اونجا به امانت بسپاریم تا در این مواقع در قابلمه خودمان غذا را بیاورند!

( پی نوشت: «ما شام خورده ایم، شما چیزی سفارش ندهید. به زحمت نیافتید و....» یعنی چی؟! خوب! شما شام خورده اید. ما که نخورده ایم. گشنه مونه!)

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پیشنهاد من برای تشویق باغداران و کشاورزان برای صرفه جویی در آب کشاورزی

+0 به یه ن

در دهه چهل هجری به این سو بسیاری از روستا به شهر مهاجرت کرده اند و زندگی شهری را بر گرفته اند اما زمینی موروثی در روستا دارند.  اگر بتوانیم این قشر را در همین فضای مجازی جذب کنیم و متقاعد کنیم که  فن آوری های جدید در روش های آبیاری را برگیرند تاثیر قابل توجهی خواهد داشت.

همین طور شهریانی هستند که در سال های اخیر در روستاهای اطراف کلانشهر ها ملکی خریده اند. منظورم ثروتمندان رانت خوار آن چنانی نیست. آن قبیل افراد خیلی اهمیتی به محیط زیست نخواهند داد. خودخواه تر از آن هستند که برایشان اهمیتی داشته باشد. منظورم کسانی هستند  درردیف استادان دانشگاه، مهندسان، پزشکان، پرستاران، روسای شعب بانک ها و.... که پس اندازی داشته اند و برای این که در تورم  این پس انداز  بی ارزش نشود ملکی در روستاهای اطراف شهر خریداری کرده اند. قطعات کوچک هزار متر مربعی و......  این افراد را هم می توان  متقاعد نمود که از روش های صرفه جویانه در آب بهره گیرند.

حتی نسل دوم و سوم مهاجران  از شهر ها به روستاها ممکن هست علاقه مند شوند که سری به املاک موروثی بزنند و آنها را احیا سازند.  اتفاقا نسل های دوم و سوم چه بسا بیشتر راغب باشند. چون ممکن هست نسل اول از روستا به خاطر خاطرات نه چندان دلچسب محرومیت گریزان باشد، اما نسل دوم و سومی نسبت به آن به دیده رمانتیک بنگرد. شاید بگویید این افراد رمانتیک با دیدن واقعیت فقر و محروم روستا رمانتیسم را دور می ریزند و به شهر بر می گردند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند.

نکته مهمی که به نظر من  باید به آن تاکید شود آن هست که با برگرفتن فن آوری های نوین دیگه  زندگی روستایی مترادف با فقرو فلاکت و مشقت نخواهد بود.

پارسال فیلمی در مورد کشاورزی اتوماتیک دیدم. فکر میکردم این قبیل فن آوری ها مال «از ما بهتران» هست. مال کالیفرنیا و..... اما چند روز پیش جوانی  که هم متخصص کشاورزی است و هم مهندس الکترونیک، به من گفت در خود تبریز هم شرکت هایی  هستند که همین تکنولوژی را در روستاهای اطراف تبریز و اورمیه می توانند راه اندازی کنند.
اگر این  قبیل اطلاعات  به شهریانی که ملکی موروثی در روستا دارند برسد حتما علاقه مند می شوند که دستی به سر و روی ملک موروثی بکشند.

در ذهن یک شهری تیپیکال زندگی روستا یا یک زندگی بی آلایش رمانتیک آرمانی هست یا زندگی توام با مشقت. برای من که در تبریز بزرگ شدم زندگی روستایی مترادف بود با زندگی سراپا مشقت اوشین در خانه مادر شوهرش یا پدرش.
اما الان متخصصان کشاورزی  می گویند با صرف یک هزینه نه چندان زیاد می توان آبیاری قطره ای را در صیفی کاری ها و مزارع  ترتیب داد. با هزینه ای حدود بیست میلیون تومان در هر هکتار. با صرف مبلغی اندکی بیشتر می شه آن را اتوماتیک کرد. به گونه ای که هر جای دنیا که باشید (حتی در خارج ) می توانید رطوبت خاک را مانیتور کنید و آبیاری را وصل یا قطع کنید!! این تصویر  خیلی با تصورات اوشینی من متفاوت بود!!!

۲۰ میلیون تومان پول زیادی برای  حتی یک کارمند مثل استاد دانشگاه یا رییس شعبه بانک نیست. برای پزشکها ی جاافتاده و.... که اصلا رقمی نیست. اگر شخصی در شهر شغلی از این دست داشته باشد و در روستا ملکی موروثی نسبتا آسان می تواند هزینه آبیاری قطره ای را خود بپردازد. به جای این که با آن مبلغ دلار و سکه بخرد و نگران بالا و پایین رفتن قیمت باشد می تواند آن ۲۰ میلیون را صرف این کار کند اما در عوض مطمئن باشد آب چاه مزرعه اش برای ۲۰ سال دیگر هم خواهد ماند. ۵ سال دیگه  ملکش لم یزرع نمی شود. (۵ سال و ۲۰ سال را همین طوری پراندم) این را متخصصان با مطالعه بگویند که به ازای هزینه کرد ۲۰ میلیون امروز چه قدر بر ارزش ملک شان در دراز مدت افزوده می شود.

برای این قشری که ذکرش شد (شهریانی که در روستا ملکی دارند و خود جزو طبقه متوسط رو به بالای شهر ) هستند مشکل نه عدم فهم و درک هست نه مشکل سرمایه. بیست میلیون را می توانند جور کنند. توضیح هم بدهید که الان این پول صرف می کنی اما ملک مرغوب تری برای فرزند به ارث می ذاری کاملا می فهمند و متقاعد می شوند. مشکل و کمبودشان وقت هست.

اینجاست که می توان به آنها گفت که شرکت های معتبری هستند که این تاسیسات را برایتان راه اندازی می کنند. صد البته  به ازای پول. مثلا به جای ۲۰ میلیون در هکتار ۲۲ میلیون در هکتار به این شرکت ها می دهید و آنها برایتان تاسیسات را راه می اندازند و تحویل می دهند.  پسر باغبان محلی تان را هم آموزش می دهند  که چه جور از این تاسیسات استفاده کنند.  فرض کنید فلان آقای دکتر روستا زاده در شهر با چنین امکاناتی آشنا می شود. آیا به نظر شما این آقای دکتر علاقه مند نمی شود که ملک پدری را به این صورت احیا کند. با پرداخت هزینه ای که نسبت به جیب او آن قدر ها بزرگ نیست.

خدمات پس از نصب و اطمینان از آن هم خیلی مهم هست. اگر شهر نشین بداند که شرکتی معتبر و با ثبات وابسته به دانشگاه  هست که اگر این تاسیسات را نصب کند بعدا خدمات پس از فروش خواهد داد و اگر خراب شد تعمیر می کند راغب می شود.






اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ][ 2 ]