
چیزی که من می بینم این هست که شرایط فعلی ناپایدار است. به زودی تحولات عمیقی رخ خواهد داد. نسل زد با شجاعتش نقشی در تحولات و دگرگونی ها بازی خواهد کرد. نقشی درکنار ده ها عامل دیگر از جمله عوامل نیروهای خارجی و شرایط بغرنج و پیچیده اقتصادی. اما این نسل زد هنوز تجربه کافی برای جمع و جور کردن اوضاع پس از نشستن گرد و خاک را ندارد. اگر من این سری نوشته ها را درموردمهار فساد می نویسم برای التماس در پشت در فلان رییس کنونی برای به کار گرفتن مکانیزم های مهار فساد نیست. من هم عقلم می رسه که اگر به مسئولان فاسد امروزی بگویم سیستم مهار فساد راه بیاندازید نه تنها گوش نمی کنند بلکه با اردنگی مرا بیرون می کنند . نوشته های من، برای فردا روزی است که رؤسای فعلی کنار گذاشته شوند و در خلا قدرت، اشخاصی جدید جای آنها بنشینند که هنوز فساد زیر زبانش مزه نکرده. چند مدت بگذرد آنها هم فاسد خواهند شد. حتی در فساد روی رئیسان فعلی را سفید خواهند کرد. مگر این که در همان روزها ی خلا قدرت، سازوکارهای مهار فساد را بچینیم. زود تند سریع فوری. آیا در آن هیری ویری، فرصت لازم برای اندیشیدن تئوریک در مورد مکانیزم های لازم برای مهار فساد خواهد بود؟!. خیر! الان وقتش هست که در مورد مکانیزم های مهار فساد، بحث تئوریک کنیم که فردا که فرصت آن پیش آمد به کار بندیم. دیگه فردا گیج نزنیم و فرصت را ازدست ندهیم.
چرا الان وضع ما این هست که بعد از ۵۰ سال، حدود سی درصد مردم حسرت دوران نه-چندان- رویایی پهلوی را می خورند؟!
برای این که در سال ۵۶ این گونه بحث ها که من الان در مورد مهار فساد مطرح می کنم در سطح وسیع بین مردم و انقلابیون، مطرح نشد. وقتی شاه و فرح رفتند و خلا قدرت به وجود آمد نفهمیدند باید چه کنند. اگر سال ۵۶ همین بحثی که من الان می کنم در جمع روشنفکری آن زمان می شد سال ۵۷ و مکانیزم ها را چنان، طراحی می کردند که فساد مالی و اداری تا این اندازه فرصت رشد نداشته باشد. اگر در سال ۵۶ همین بحث ها توسط چهل-پنجاه ساله های آن زمان در سطح اجتماع می شد در سال ۵۷و ۵۸ ملت به جای امید بستن به پاکی و درستکاری مسئولان، به فکر مکانیزم های مهار فساد و ایجاد شفافیت و حسابرسی و پاسخگویی بودند. سیستم های مهار فساد طرح ریزی می کردند و امروز ما به اینجا نمی رسیدیم.
-----------
نقطه تعادل پس از تحولات سال ۵۷ مطابق با همان مطالبات عمومی مردم در نیمه دوم دهه ۵۰ بود. به طور مثال مطالبه عمومی مردم آن روز آن بود که «بنیاد پهلوی» را مصادره کنند و اسمش را بگذارند «بنیاد علوی» و بسپارند به یک مرد روحانی دایم الوضو. خیال می کردند با این روش فساد از این بنیاد ریشه کن می شود. درک نمی کردند که علت فساد بنیاد پهلوی نه اسم او بود ونه پوشش و وضعیت وضوی متصدی اش. بلکه به این علت بود که زیر لوای قدرت، سیستم نظارت شفافیت و پاسخگویی درست و حسابی نداشت. دیگه متوجه نبودند که اگر نهادهای غیر پاسخگو زیر لوای قد رت را گسترش دهند و به آن هم رنگ تقدس هم بدهند تا غیر-پاسخگو-تر بشوند فساد رشد هم خواهد کرد. مطالبه انقلابیون ۵۷ شفافیت نهاد ها و پاسخگو کردن بنیادهای تحت لوای قدرت نبود. بلکه مطالبه آنها، بخشیدن رنگ تقدس به این نهادها بود. نتیجه را دیدیم.
اشتراک و ارسال مطلب به:


