چه درجه از تمرکز روی پایتخت در سیستم اداری بهینه هست؟

+0 به یه ن

سیستم ایران یک سیستم تمرکز گراست که تمام راه ها در آن به تهران ختم می شود. این امر، اعتراضات بسیاری را در گوشه و کنار کشور در پی داشته است. به نظر می رسد که بسیاری از مردم ایران به این نتیجه رسیده اند که باید درجه تمرکز اداری روی تهران کمتر شود.

برای برخی از مردم ایران که گرایش هویتگرایی دارند، مرکززدایی خود یک ارزش هست. برخی از این دوستان، برای اثبات حقانیت خواسته خود تاکید می کنند حتی در لبنان و عراق و پاکستان و..... -با آن همه مشکلات- باز هم سیستم متمرکز نیست! به نظرم متوجه نیستند که این حرف عموم شنوندگان را از سیستم غیر متمرکز فراری می دهد. اکثر مردم -چه آنان که در مرکز کشور زندگی می کنند و هویت فارس شیعی دارند و چه آنان که در استان های دیگر زندگی می کنند و هویت قومی غیر فارس و یا غیر شیعی دارند- اصل کارآمدی است. صرفنظر از مرکزگرا بودن یا نبودن، سیستمی را ترجیح می دهند که کارآمد باشد.

البته سیستم مرکز گرا -برعکس آن چه که برخی وانمود می کنند- لزوما کارآمد تر نیست!

من بارها گفته ام و باز هم می گویم که با نشستن در تهران و پول ریختن در استان های محروم نمی توان محرومیت زدایی کرد. نتیجه آن گونه پول ریختن، تورم در مناطق محروم است. معمولا باعث می شود قیمت زمین بالا رود و مردم محروم مناطق محروم، محروم تر گردند.

اگر به جای پاکستان و لبنان، از سویس و اسپانیا به عنوان مثال های سیستم اداری و حکمرانی غیرمتمرکز نام ببریم در لحظه اول مخاطبان خوششان خواهد آمد اما بعد از مکثی -به درستی- خواهند گفت «آخه ما چی مون با سویس یکی است که فدرالیزم مان شبیه آنها شود؟!» درست هم می گویند. حتی اسپانیا که به ما شبیه تر است این تفاوت اساسی را دارد که در منطقه نسبتا آرام (دست کم در ۵۰ سال اخیر) اروپای غربی ست نه در این منطقه متلاطم!

باید دقیق بررسی کرد و دید در کشور ما، چه اندازه از تمرکز بهترین کارآمدی و کم ترین هزینه و کم ترین فساد را در پی دارد. ما نهاد ها و بنیادهای متنوعی داریم که شعبه های گوناگون در استان ها دارند. همان ها را باید بررسی کرد و دید چه درجه از تمرکز یا عدم تمرکز کارآ تر از آب درآمده.

مثلا بنیاد کودک سیستم مالی متمرکزی در تهران دارد اما دست مددکاران در شعبات سراسر کشور باز هست که با سلیقه خود عمل کنند.لزوما از همدیگر الگو بر نمی دارند. اگر در هر شعبه می خواستند کارهای مالی را هم رتق و فتق کنند کار کارمندی هر شعبه سخت تر می شد و شاید نظارت هم سخت تر می گشت.

باید دید وقتی روسای دانشگاه ها از تهران منصوب می شوند عملکرد دانشگاهها موفق تر هست یا وقتی در خود دانشگاه ها انتخاب می شوند.

سمپاد هم شعباتی در سراسر کشور دارد. باید دید آیا سیستم انتصاب مدیران مدارس سمپاد یا حسابرسی مالی و..... در چه شرایطی از تمرکز گرایی بهینه بوده.

نهاد ها و سازمان هایی که شعبات متعدد در سراسر کشور دارند بسیارند. عملکرد آنها را از این نظر باید بررسی کرد و سازوکار بهینه را استخراج نمود. خلاصه این که به قول اپیزود سیزدهم پادکست سکه، باید قواعد بازی برای کارآمدی بهینه را از همین تجارب استخراج کرد و دید کدام مدل کارآمدترین هست.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]