الگویی برای ملت

+0 به یه ن

حدود ٢٠ سالی است که عده ای می گن تا مردم دستشان را توی دماغشان می کنند سزاوار دموکراسی و…. نیستند و همین هم از سرشان زیاد است. به عبارت دیگر و باکلاس تر ، نظرشان این هست که ابتدا باید به رشد اجتماعی و فرهنگی برسیم تا ظرفیت دموکراسی پیدا کنیم.


 نظرشان را به چند دلیل قبول ندارم! مهمتر از همه آن که در کشوری مثل ایران با این سیستم متمرکز اقتصادی واداری …. ابزار های آموزش عمومی در ابعاد ملی هم در دست حکومت هست. آموزش و پرورش، نهادهای دانشگاهی، صدا وسیما، بودجه های کلان فرهنگی و…. از دم در دست حاکمیت هست. حاکمیت هست که تصمیم می گیرد که چه خوراکی برای ذهن ها آماده سازد.

 من مدت هاست که تلویزیون نگاه نمی کنم اما قبل از کرونا که گاهی سوار تاکسی می شدم رادیو می شنیدم. مثلا برای این که مردم را تشویق به فرزند آوری کنند، عملا می گفتند زنها باید به جان زنان فامیل و همسایه ها بیافتند که چرا باردار نمی شوید. این آموزشی است که از بودجه فرهنگی بیت المال برای عموم داده می شود!. طبیعی است بعد از یک مدت ، بیشتر مردم حتی آموزش های درست (نظیر عدم آتش افروزی در جنگل) را هم که از صدا وسیما پخش می کنند نشنیده بگیرند.

 رشد اجتماعی و فرهنگی در ابعاد ملی که از آسمان نمی آید. تنها درصدی از هر جامعه ای خود قادرند با مطالعه و …. فرهنگ خود را بالا ببرند. همه این شرایط و امکانات ویا این استعداد را ندارند. برای رشد فرهنگی و اجتماعی امثال من که بی فرهنگیم وخود قادر به رشد فرهنگی نیستیم، باید برنامه های مفید پخش شود نه چهار تا برنامه مفید در میان انبوه خزعبلات مضر. 🍀@minjigh

 اردکانیان، وزیر نیروی دولت روحانی گفته بود که باید از چینی ها یاد بگیریم که به یک وعده غذا در شبانه روز راضی اند. نمی دانم این اطلاعات را از کجا می آورند؟! والدین دوست چینی من که ٥ وعده غذا در شبانه روز می خوردند. اولی اش ساعت ٥ صبح که صیادان خرچنگ تازه از دریا می آوردند. ابدا خانواده مرفهی نبودند. صحبت هم مال ٢٥ -٣٠ سال پیش هست که هنوز چینی ها فقیر بودند. الان که بسی بیشتر مصرفگرا شده اند. 


 به هر حال اینها چیزی است که در ذهن دولتمردان ج ا است. خیلی هم فرقی بین جناح ها نیست. پس ذهن همه شان این هست که «دنده ملت نرم! سختی ها را تحمل کنند!»  در هر زمینه هم که صدای اعتراضی بر می خیزد، در بهترین وضعیت فکرشان را می دهند که یک "الگو" برای مردم بتراشند. "الگوی" مورد نظر آنها سختی ها را به خود هموار می سازد و اعتراضی نمی کند.

 مثلا وقتی از خشک شدن دریاچه اورمیه گفتیم فوری یکی را یافتند که در بستر خشک شده دریاچه اورمیه شتر پرورش می داد و گفتند از او یاد بگیرید. وقتی از معضل زباله گردی و پسماند آلوده و آلایندگی معادن و صنایع و پسماند بیمارستانی و دندانپزشکی می گوییم، فوری "خانم زباله صفر" را به عنوان الگو برایمان معرفی می کنند و می گویند از او یاد بگیرید که "از خود شروع کرده". والله به خدا! اگر همه زنان خانه دار ایران هم "خانم زباله صفر" را الگوی خود قرار دهند باز هم معضل آلایندگی معادن با سیانور و یا معضل پسماند پزشکی ودندانپزشکی حل نمی شود. حل این معضلات همت درست و حسابی مسئولان را می طلبد نه الگو بریدن برای ملت! 

 پی نوشت: البته من خودم هم همراه کوچک جنبش کاهش زباله و "نه به پلاستیک" و جداسازی زباله هستم. از قدیم زباله را سوا می کردیم. اخیرا هم به تهیه کمپوست از زباله تر منزل می پردازیم. 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]