رویکرد اقتصادی برای جریان هویت گرایی

+0 به یه ن

همان طور که قبلا گفته ام  اگر هشیار باشیم جریان هویت گرایی قومی  می تواند موتور محرکه رشد جامعه باشد. اتحاد و همدلی ای بین شهرهای مجاور می تواند ایجاد کند که باعث همکاری و در نتیجه رشد همگانی شود. باعث می شود مردم برای رسیدن به منفعت جمعی، حرص و آز شخصی را کنار بگذارند.

از آن سو اگر آگاهی و هشیاری نباشد جریان هویت گرایی می تواند به بیراهه رود و ویرانگر عمل کند. یعنی به جای این که باعث شود مردم یک قوم با هم متحد شوند و در راه توسعه علمی، هنری، اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی بکوشند باعث می شود با اقوام همسایه درگیر شوند و با درگیری مشکلات موجود را هزاران برابر بیشتر کند.

خوشبختانه در ده پانزده سال اخیر که این جریان، قدرت بیشتری گرفته روی-هم-رفته مثبت عمل کرده است. به عبارت دیگر، جنبه سازندگی آن بارها بر جنبه ویرانگر آن چربیده است. نمی توان انکار کرد که هر از گاهی حرکت های بیهوده و نادرستی از این جریان سر زده است که البته از سوی خود جریان مورد تقبیح واقع شده است و در نتجه ادامه پیدا نکرده است. چنین حرکت های جنجالی مخرب  بسیار در جراید سروصدا می کنند و توجه ها را جلب می کنند. اما حرکت های مثبت و سازنده و عمیق هویت گرایانه،   عموما به نظر نمی آیند.  در حالی که اثرات بسیار عمیق تری دارند. منظورم حرکت هایی نظیر تلاش برای حفظ میراث فرهنگی، تلاش همگانی برای جلوگیری از ورشکستگی واحد های تولیدی و خدماتی، انواع و اقسام کارهای خیریه، تلاش برای حل اختلاف ها برای ادامه همکاری، تلاش برای حفظ محیط زیست، تلاش برای جذب توریست و..... است. در این زمینه ها در سال های اخیر کوشش های بسیار توسط افرادی که گرایش هویتی داشته اند انجام گرفته است و نتایج در خور توجهی هم کسب کرده اند. البته هر کدام از این اهداف بالا انگیزه ای به جز هویت گرایی هم (انساندوستی، طبیعتدوستی و....) داشته است. اما دو انگیزه درکنار هم بوده اند که باعث شده اند افراد تا آن اندازه تلاش کنند.

 

دراین مقطع که کشور عزیز ما، مشکلات اقتصادی عدیده ای دارد جریان هویت گرایی  باید خود را باز تعریف کند.  اگر بتوانیم این مرحله را به هشیاری وبا پیش گرفتن یک رویکرد اقتصادی، پشت سر نهیم در آینده بسیار توانمند تر می شویم.  مقطع بسیار حساسی است. به نظرم  باید بیش از پیش مراقب بود که انگ اختلاف افکنی به این جریان نچسبد.

از اشاره به مقاطع تاریحی حساس جنجال برانگیز و یا نقل قول های اختلاف افکن بپرهیزیم. مسئله امروز ما آن هست که جوانان ما نمی توانند شغل بیابند و در نتیجه افسرده می شوند نه آن که  80 سال پیش چه اتفاقی افتاد یا فلان شخصیت سیاسی در 90 سال پیش چه سخنان تحریک آمیزی بر زبان راند.

برای رفع خطر از جریان هویت طلبی و همچنین تقویت کیفی آن باید از به کار گیری نمادهای شبهه برانگیز اجتناب کنیم. در شرایط بحرانی، در همه جای دنیا سردمداران برای این که افکار عمومی را از بی کفایتی خود منحرف سازند و در عین حال خود را "مقتدر" نشان دهند بر سر  گروه هایی می ریزند که از نمادهای شبهه آمیز و نامانوس با فرهنگ اکثریت بهره می گیرند. از سوی دیگر نخبگان اقتصادی علمی و فرهنگی و اجتماعی خود قوم هرگز با گروه هایی که نمادهای شبهه انگیز  برگزیده اند همکاری نخواهند کرد (چون از عواقب آن بیمناک می شوند).  در نتیجه استفاده از نمادهای نامانوس و شبهه برانگیز جریان هویت گرایی را از نخبگان خود قوم محروم می کند و مانع رشد کیفی آن می شود. از نمادهای آشنا  نظیر تمثال بابک و ستارخان یا عکس امکان تاریخی و ... استفاده ببریم هیچ کدام از این مشکلات پیش نمی آیند.

رویکرد اقتصادی جریان هویت گرایی، خود بیش از هر شعار و نصیحت اخلاقی تضمین کننده تعهد این جریان به حفظ وحدت ملی خواهد بود چرا که رشد اقتصادی به بازار مصرف نیازمند هست و چه بازار مصرفی بهتر از بازار مصرف 80 میلیونی ایرانی؟!

 

در این راستا چند نکته به ذهنم رسید:

1) ترتیب دادن مصاحبه با کارآفرینان مردمی پاکدست می تواند در ایجاد روحیه نشاط و امیدواری در جوانان نقش مثبت ایجاد کند و به آنها انگیزه دهد که ایده پردازی اقتصادی کنند.

2) زبان مادی و مسایل اقتصادی را حتی در زمان بحران اقتصادی هم نباید از یاد برد اما به این مقوله نیز باید از زاویه اقتصادی نگریست. مثلا می توان روی این نکته انگشت گذاشت که ایجاد آموزشگاه های زبان ترکی آذربایجانی می تواند فلان تعداد شغل ایجاد کند.

در سال های اخیر محصولات فرهنگی فاخری به زبان ترکی به بازار با به پرده سینما یا روی سن  آمده اند. جریان هویت گرا با ایجاد شبکه های اطلاع رسانی می تواند به عرضه این کالا ها ی فرهنگی  کمک کند

3) با این وضعیت دلار، بازار های مرزی رونق گرفته اند که می تواند اثرات مثبت و منفی فراوانی داشته باشد. جریان هویت گرایی با مشاوره گرفتن از متخصصان اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، محیط زیستی و.... می تواند کمک کند که  منفعت حاصل از بازارهای مرزی بیشینه و مضرات آن کمینه شوند.

4)  در تهران و کرج خانواده های بسیاری به دنبال استخدام پرستار ترک زبان برای نگهداری از والدین یا وفرزندان خود هستند. جای شرکت خدماتی که چنین پرستارانی را معرفی کند به راستی خالی است.

5) چند سال پیش جریان هویت گرا  تشویق به مصرف کالاهای داخلی می کرد. با این که این حرکت زود قطع شد، اما تا حدودی نتیجه بخش بود. اگر این حرکت  در این مقطع دوباره از سر گرفته شود یقینا اثربخش خواهد بود. می توانیم به طور افتخاری و مردمی، برای محصولات داخلی  که کیفیت خوب و قابل قبول دارند تبلیغ کنیم.

در این کار هم باز دقت کنیم که باعث اختلاف افکنی نشویم. هرگز  به قصد تبلیغ کالای مورد نظرتان توی سر کالاهایی که توسط سایر هموطنان ساخته شده نزنید والا دشمنان سرسختی پیدا خواهید کرد و چه بسا انگ جداسری و اختلاف افکنی بخورید. بهتر است فقط کالای مورد نظر خود را تبلیغ کنید و از مزایای آن بگویید  اما از معایب کالای مشابه سخنی به میان نیاورید. همین طور برای تبلیغ کالای مورد نظرتان تبلیغ منفی علیه کالاهای ترکیه ای نکنید. در این صورت هم چه بسا به عده دیگری بربخورد و میانه شکرآب شود.

6)  هموطنانی که در خارج به سر می برند در برون رفت از این وضعیت بن بست اقتصادی می توانند کمک شایانی بکنند. در نوشته قبلی ام دو نمونه ذکر کردم: حمایت مالی از کودکان نیازمند اما مستعد- سرمایه گذاری ارزی در ایران. ایجاد سیستم پل ارتباطی با هموطنان مقیم خارج از جمله فعالیت هایی است که باید بر آن تمرکز نمود.


پی نوشت ۷) دقت کرده اید برخی سال ها درختان سیب پرمحصول می شوند برخی سالها کیوی فراوان می شه و..... یک تمهیدی باید اندیشید و کارگاه هایی باید طراحی کرد که بتوانند با اندکی تغییر سالانه محصولات تبدیلی متفاوتی عرضه کنند. مثلا یک سال مربا و برگه کیوی. یک سال برگه و سرکه سیب و..... بعد اینها را صادر کنیم به کشورهای عربی و اروپایی .... 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]