لزوم پرهیز از شعار های نامربوط و اختلاف افکن جنجالی برای حفظ پشتوانه اجتماعی جریان هویت طلبی

+0 به یه ن

نام تاریخی و واقعی خلیجی که در جنوب ایران هست "خلیج فارس" هست. شما بروید موزه های دنیا و نقشه های قدیمی را بببنید ملاحظه خواهید کرد که این خلیج سده های متوالی با همین نام خواند ه شده. من موزه که می روم به این نکته توجه کرده ام. هیچ نامی از "خلیج ع ر ب ی" روی نقشه های تاریخی وجود ندارد. گویا این نام جعلی را یک مستشرق انگلیسی در اوایل قرن بیستم جعل کرده. اهداف استعماری آنها هم که بر کسی پوشیده نیست. هدفشان این بوده و هست که سر هیچ و پوچ مردم این منطقه را به جان هم بیاندازند و به هم مشغول کنند. به آنها اسلحه بفروشند و منابعشان را بچاپند. سیاستی است قدیمی و با کمال تاسف کاملا موثر. سر زبان انداختن این نام جعلی هم در همان راستا بود و هست. گویا به مذاق سردمداران عربستان سعودی هم خوش آمده. دلارهای بادآورده نفتی ونورچشمی بودن آمریکا هم کلی امکانات برایشان فراهم آورده که برای این نام جعلی تبلیغ کنند.

و اما تو برادر عزیز تراختوری من که در جریان کُرکُری خواندن های مرسوم در ورزشگاه این نام جعلی را برای درآوردن حرص طرف مقابل به زبان راندی!  به زبان راندن این نام جعلی در ورزشگاه چه فایده ای برای تو یا خانواده ات یا دریاچه اورمیه یا زبان تورکی دارد؟! هیچ چی! چنان که درزیر مفصل توضیح خواهم داد نه تنها هیچ خیری ندارد که برای رسیدن به اهداف جنبش هویت طلبی بسیار هم می تواند مضر باشد. چرا چیزی ر ا می گویی که آن انگلیسی بدخواه با دمش گردو بشکند و بگوید: "جانمی جان! من این حرف را وسط انداختم که بین عرب و فارس دعوا بندازم. نه تنها موفق شدم بین این دو دعوا بندازم. ترک ها هم خودشان آمدند وسط و کاری کردند که بقیه را علیه خودشان تحریک کنند. جانمی جان عملا با یک تیر نشان زدم همه سه قوم مسلمان اصلی در خاورمیانه می افتند به جان هم! برای من استعمارگر که می خواهم اسلحه بفروشم چی بهتر از این ؟!"
خاندان سلطنتی خیلی مظلوم و معصوم و فقیر هست که تو, جوان آذربایجانی، ریسک و خطر بکنی از منویات آنها دفاع کنی!!!!!!؟؟؟؟؟؟ دیگه موضوع برای جنگیدن و دفاع کردن کم بود  این موضوع را پیش کشیدی؟! همه مسایل و مشکلات آذربایجان خودمان حل شد سنگ شاه عربستان به سینه می زنی؟! که چی بشه؟! مگه شاه عربستان چی گُلی به سر ما زد؟! حالا درسته ما از هموطنان فارس هم گله مندی زیاد داریم اما کدوم خانه هست که در آن دعوا و گله گذاری نباشه. خورد خورد گله هامون را بین خودمان مطرح می کنیم و راه حلی برای جبران مشکلات پیدا می کنیم. پای بیگانگان را برای چی باز کنیم وسط دعوای خانوادگی خودمان. چند سال پیش که در قاراداغ زلزله آمد در شیراز و نیشابور بود که علی رغم ماه رمضان صف های طولانی برای خون دادن برای کمک به زلزله زدگان تشکیل شد. من مخصوصا دقت کردم از بیشتر کشورهای دنیا کمک فرستاده شد الا عربستان. با آن همه ثروت یک پتو هم نفرستادند. من و شما چرا سنگ شان را به سینه بزنیم؟!

بله! ما درون خانه خودمان گله مندی زیاد داریم. یکی اش هم این هست که چرا نام ها تاریخی و مردمی مناطق آذربایجان را عوض می کنند و فارسیزه می نمایند. چرا به قاراداغ می گویند ارسباران؟ چرا اصرار دارند که نام محلات و برج های تبریز -به جای نام هایی برگرفته از هویت و شخصیت های بومی- گرته برداری از نام های محلات تهران باشد. این گله ها را داریم. همین گله ها را بدون کنایه و با صراحت بدون حاشیه رفتن مطرح کنیم. چی کار به نام خلیج فارس داریم؟! خوشبختانه راه های عملی و قانونی زیادی برای این که نام ها را تغییر دهیم هست. نظیر همان راه که آقای ططری نماینده فقید مجلس برای باز گرداندن نام کرمانشاه در پیش گرفت و موفق شد. بسته به اندازه محل در مورد نام های محل در مجلس شورای اسلامی، شورای شهرها و هیئت امنای نهاد ها تصمیم گرفته می شود. می توان این مسئله را از طریق این گونه شورا ها پی گیر ی کرد و به این وسیله به نتیجه دلخواه رسید. انتخابات شوراهای شهر ها در پیش هست. اگر به این مسئله حساس هستید افرادی را به شوراها بفرستید که دغدغه هویت طلبی دارند و قول می دهند نام های مناسب انتخاب کنند یا نام اصلی را باز گردانند.

ببینید الان (سال 1395) جریان هویت طلبی آذربایجان به لحاظ پشتوانه اجتماعی بسیار قوی است. می تواند با اندکی درایت خیلی از مطالبات خود را -نظیر نامگذاری ها - از راه های قانونی عملی سازد. یک جریان ضعیف نیست که دلش را به این خوش کند که با به کار بردن نام جعلی برای خلیج فارس در ورزشگاه حال قوم قوی تر را بگیرد و حرصش را در آورد! یک خورده درایت به خرج بدهیم و به راه های قانونی مطالبه حق تمسک جوییم خودمون-با این پشتوانه قوی اجتماعی - از همه قوی تریم. شعارهای انحرافی پشتوانه اجتماعی را ضعیف تر می کند. نماینده ای که برای دغدغه های هویتی تلاش می کند اگر منسوب به آن شعارهای انحرافی بشود با مقاومت خیلی بیشتری رو به رو می شود. شعارهای انحرافی باعث می شود افراد کمتر به جریان هویت طلبی مددرسانی کنند.
البته این را هم بگویم شعارهای انحرافی (نظیر آن نام جعلی برای خلیج فارس) از سوی عده بسیار کمی -در مقایسه با جریان چند ده میلیونی هویت طلبی- مطرح می شود. در بین خود تورک ها مسئله اون قدر بی اهمیت تلقی شد که کسی به آن واکنش نشان نداد. من خودم هم اصلا نمی خواستم وارد بشوم. یعد دیدم برخی رسانه های اینترنتی چندین مقاله  درباره آن منتشر کرده اند. بعد یک عده از فارس ها هم گمان کرده اند کل جریان هویت طلبی در همین شعار انحرافی خلاصه می شه فکر کردم بد نیست مطلبی (وتنها یک مطلب) در باره اش بنویسم.
اوضاع منطقه ما خیلی حساس هست. جلوی شعارهای انحرافی که وحدت را به خطر می اندازیم بگیریم تا این نعمت امنیت مستدام بماند.
من راستش از خردجمعی جریان هویت طلبی مطمئن هستم و نگران این نیستم که ماجرا اون قدر کش پیدا کند که به امنیت ملی خللی وارد شود. بیشتر نگرانی ام آن هست که جوانی در ورزشگاهی چنین شعاری سر دهد. بعد به بهانه امنیت ملی با او برخورد خشن شود و آینده اون جوان خراب شود. حیفه دیگه! خیلی حیف هست به خاطر شیطنت چند انگلیسی و منویات شاه عربستان، آینده جوان رعنای آذربایجانی خراب شود. جوانی که می توانست یک شخص بسیار مفید برای جامعه باشد و گرهی از مشکلات آذربایجان بگشاید. به علاوه نگرانم که شعارهای انحرافی پشتوانه اجتماعی جریان هویت طلبی را تضعیف کنه.
افراد زیادی که سمپات جریان هویت طلبی هستند با شنیدن شعارهای انحرافی از آن گریزان می شوند.  چون می ترسند این شعار ها به وحدت ملی ضربه بزند و امنیت به خطر افتد پس نمی خواهند سهمی  در آن داشته باشند. نقطه قوت  جریان هویت طلبی فقط و فقط پشتوانه اجتماعی و تاریخی و فرهنکی آن هست. برعکس حرف بدخواهان پشتوانه ای به جز همین مردم و فرهنگ و تاریخ شان ندارد. این پشتوانه را باید حفظ کرد نه آن که با شعارهای انحرافی تضعیف نمود.
برای همین من از برادران تراختوری خودم خواهش می کنم بین خودشان جلوی این قبیل شعارهای انحرافی را بگیرند تا "دشمن شاد" نشویم.

عملا می بینیم که هر اشتباه کوچک و هر شعار انحرافی توسط هواداران تراختور توسط برخی رسانه ها بزرگ نمایی می شود. خوشبختانه صدا و سیما در این کار مشارکت نکرد اما برخی رسانه های اینترنتی هیچ سخنی از خطاهای طرف مقابل نیاوردند اما با نام جعلی خواندن خلیج فارس توسط جمعی کوچک از هواداران تراختور را زیر ذره بین گذشتند و بزرگ نمایی کردند.
علتش چی هست؟ نمی دانم. خیلی هم کنجکاو نیستم که بدانم. شاید به دنبال جنجال هستند تا مخاطب جذب کنند.

به هر حال همان طوری که گفتم انتساب این قبیل شعارهای انحرافی (کاملا بیربط به اهداف جریان هویت طلبی) به این جنبش به ضرر همه هست و بیش از همه به ضرر خود جنبش هویت طلبی. برای همین بزرگان قوم و متفکران و اندیشمندان آن باید چاره ای بیاندیشند تا این پدیده را مدیریت کنند. مخصوصا در این فضای رسانه ای که گروه هایی خوششان می آید از کاهی کوهی بسازد و علیه جریان هویت طلبی به کار برند.

من به عمرم استادیوم ورزشی نرفته ام و فضای آنها را نمی شناسم. برادران تراختوری که استادیوم می روند چاره ای بیاندیشند تا این شعارهای انحرافی مضر ریشه کن شود. می توانند در نشریه ها و سایت های ی خودشان آن آنها را نقد کنند. یا قرار بگذارند که هواداران جا افتاده تر و پیشکسوت تر قبل از شروع مسایقه بین جوانان بروند و آنها را راهنمایی کنند تا شعار مفید بدهند نه شعار انحرافی. شعاری بدهند به یک دردی بخورد. مثل همون شعار نجات دریاچه اورمیه یا حفظ زبان مادری.
جوان تر ها روی پیشکسوتان را زمین نمی اندازند. بهتر است از زبان مهربان برادران بزرگ تر خود بشنوند تا خطر آن باشد که با آنها برخورد امنیتی بشود و آینده شان بر باد رود. (اون هم سر هیچ چی!! !)

نوشته مرتبط:

تبریک به طرفداران تیم تراختور و یک پیشنهاد


پی نوشت: نظری که تشخیص دهم به جنجال های تفرقه افکن دامن می زند (چه از سوی طرفداران تراختور باشد چه از سوی منتقدان آن) منتشر نخواهم کرد. نظری که لحن آن چنان باشد که طرف مقابل خائن و دیو دو سر هست منتشر نخواهم ساخت. نظری که لحن آن چنان باشد که "طرف مقابل من نمی فهمد" منتشر نخواهم کرد!  تمرین کنیم که بدون این لحن با هم گفت و گو نماییم.

پی نوشت دوم: یا مثلا متن زیر را که داره دست به دست می شه ببینید:
"سازمان یونسکو طی آماری ترکی را سومین زبان با قاعده و زنده دنیا معرفی کرده و فارسی را لهجه سی وسوم عربی به حساب آورده است. زبان ترکی بیش از 24 هزار فعل دارد. سازمان یونسکو سال 1999 میلادی را سال "
دده قورقود" نامگذاری کرده است این افتخار بزرگ بر ترک زبانان مبارک باد.
"
 یکی که نسبت به جریان هویت طلبی آذربایجان سمپاتی داره و به آن علاقه مند هست اما فردی هست با ذهن پرسشگر مدرن که  چیزی را بی دلیل و بی اثبات نمی پذیره وقتی اون قسمت از متن بالا که درمورد زبان ترکی و دده قورقود هست را می خوانه خوشش می آد بعد کنجکاو می شه بره و در مورد دده قورقود اطلاعات کسب کنه. اینها به نفع جریان هویت طلبی است. اما این که زبان فارسی لهجه 33 عربی است کاملا او را پس می زنه. معلومه که این قسمت واقعیت نداره. زبان فارسی و عربی کاملا ساختار متفاوت دارند. ضمایر و صرف فعل و... آنها از بیخ متفاوته.
اتفاقا زبان ترکی و فارسی خیلی بیشتر مشترکات ساختاری دارند. نظیر آن که
 چند تاضمیر داریم. مونث مذکر داریم یا نداریم و.....

خوب! فرد مزبور وقتی این جعل واقعیت را در کنار حرف درست یا نیمه درست در مورد زبان ترکی می شنوه به کل ماجرا شک می کنه و اصلا پی گیرش نمی شه. به ضرر جریان هویت طلبی تمام می شه. می خواهید در مورد زبان ترکی و نقاط قوت آن بگویید چی کار به زبان فارسی و عربی دارید؟ همون در مورد زبان ترکی بگویید.
مفاهیمی که در افعال ترکی هست اما در زبان های دیگر که با آنها آشناییم نیست. مثل "دیسگینماخ، نیسگیل ائلماخ و....."
یا زمان های مختلف جمله "قرار بود که بیام=گلجاغیدیم"
پی نوشت سوم:
یک مقدار که من بیشتر فکر کردم بیشتر نگران جوانانی شدم که از روی سادگی شعار هایی سر می دهند که می تواند بهانه ای برای انگ سیاسی-امنیتی چسباندن به آنها شود.
می دانیم که قشری بسیار قدرتمند در کشور ما -و احتمالا در بسیاری از کشورهای دیگر- وجود دارد که هر از گاهی با ضرب شست نشان دادن به اقلیتی بی قدرت اما نامحبوب و بی پناه وجود خود را تثبیت می کند. در افکار عمومی ابتدا از آن اقلیت دیو دو سر می سازد وانمود می کند که اگر این ها نیایند پوزه آنها را به خاک بمالند فاجعه به بار می آید. بعد سر فرصتی می ریزند سر آن اقلیت و لت و پارشان می کنند. اکثریت هم خیال می کنند خیلی به آنها دارند خدمت می کنند برایشان کف می زنند. اگر کسی جرئت کند و از حقوق انسانی آن اقلیت بگوید همین اکثریت بر سرشان می ریزند و ساکتشان می خواهند بکنند. به آن شخص هم هم تهمت وابسته بیگانه بودن می زنند. یا در بهترین صور ت می گویند امنیت ملی را به خاطر احساساتی بودن و دل سوزاندن نمی توانیم به خطر بیاندازیم.

می ترسم قربانی بعدی این گروه قدرتمند همین اقلیتی از جوانان هویت طلب باشند که برای جلب توجه یا از روی سادگی و بنا به رسم "کُرکُری" خواندن ها در ورزشگاه ها نام جعلی برای خلیج فارس به کار می برند. (باز هم تاکید می کنم جریان هویت طلبی آذربایجان بسیار ریشه دار و وسیع هست اما در میان آنها تنها اقلیت کوچکی هستند که شعار های انحرافی سر می دهند.) به نظر این جوانان این هم یک کرکری است. تازه مودبانه تر از فحش های ناجوری است که طرفداران تیم های مقابل می دهند! غافل از این که چه آشی برایشان دارند می پزند!!! چه طور از کاهی کوهی می سازند تا بالا بردن آن کاه خود را رستم دستان نشان دهند!!!

ای برادر تراختوری! مراقب خودت باش! خود را بیخود و بی جهت در معرض خطر نگذار! فرض کن کوه رفته ای و سنگی با سرعت به سمت تو می آید ، بر می گردی با او کل کل می کنی و رجز می خوانی یا از مسیر سنگ غلتان خود را دور می کنی؟! این مسئله هم همان هست. سر یک شعاری که از قضا هیچ به درد تورک های ایران هم نمی خورد می آیند یک انگ خانمان سوز به تو می زنند و آینده ات را از بین می برند. کسی هم نخواهد بود که آن روز از تو حمایت کند. حتی همزبانان و هم مرامانت هم تو را به خاطرسردادن شعاری و نامی که هیچ به درد جریان هویت طلبی آذربایجان نمی خورد قهرمان نخواهند دانست و حمایت نخواهند کرد.
اگر برای دریاچه اورمیه شعاری می دادی و توی دردسر می افتادی فشار افکار عمومی حمایتت می کرد. اگر برای تکریم زبان مادری شعار می دادی میلیون ها نفر پشتت بودند. (این روزها دیگه-شکر خدا- احتمال این که به خاطر شعار دریاچه اورمیه یا زبان تورکی دادن بیایند کسی را بگیرند خیلی کم هست. دیگه خدا را شکر این اندازه از آزادی را در کشور یافته ایم که از زبان مادری و محیط زیست بدون نگرانی دفاع کنیم. همین هم غنیمت هست و جای شکر دارد.)
اما اگر به خاطر فریاد زدن "خلیج ع ر ب ی" ( به جای نام صحیح خلیج فارس) به تو انگ خطر امنیتی بزنند و توی دردسر بیافتی هیچ کس از تو حمایت نخواهد کرد که از دردسر بیرون بیایی. قهرمان کسی نخواهی شد!! مفت و مجانی می بازی.
به فکر آینده باش و مراقب خودت باش! با این جوسازی و فضا سازی که برای رسانه های اینترنتی داخلی و لس آنجلسی ولندنی کرده اند خطر اصلا کم نیست! باز گلی به جمال صدا وسیما خودمان که وارد این جوسازی نشد. انتقاد از صدا و سیما زیاد می کنیم اما باید حسنش را هم گفت. صدا و سیما -این دفعه- متشکریم که جوسازی نمی کنی!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]