فیلم "ملی و راه های نرفته اش" تهمینه میلانی را دیده اید؟
نظرتون در موردش چیه؟
این قبیل فعالیت ها و فیلم های تهمینه میلانی بی تاثیر نیست. هرچند قوانین
عوض نمی شه اما در تعبیر قوانین توسط قاضی ها اثر می ذاره.
در یکی دو
سال اخیر همین نوع فعالیت های فمینیست ها باعث شده طلاق ها را آسان تر
بگیرند و راحت تر حضانت کودکان را به مادر بسپارند. برای همین باید فیلم
های تهمینه میلانی را جدی گرفت و با جدیت نقد کرد.
به نظر من فیلم خوبی بود اما دو سه جایش را نمی فهمم یا با آن مشکل دارم.
1)
برخی رفتارهای مرد- مثل این که موبایل دوست دخترش را پنهانی چک می کرد یا
با شوخی و صمیمیت دایی همسرش با او مشکل داشت- خیلی غیر عادی است و پذیرفتنی
نیست. کتک کاری هایش هم که اصلا بخشودنی نبود. اما ناراحتی او از این که
همسرش با آرایشی که توجه و متلک بر می انگیخت به محل کارش آمده بود چی؟
فیلم این رفتارها را در یک کاسه می ذاشت.
به نظرم یکی نیست.درجه شان خیلی فرق دارد.
مردی
که از شوخی دایی خانمش هم برمی آشوبد یا موبایل را چک می کند بیمار روانی
است اما نمی توان گفت اگر از متلک گویی مردان در محل کارش عصبانی می شود
بیمار هست.
این دو را در یک ردیف گذاشتن به نظرم برای پیشبرد اهداف
فمینیستی ضرر دارد چون با این تعریف بالای 90 درصد مردان ایرانی بیمار می
شوند.
نظر شما چیست؟
2) آیا ملیحه که در همین مملکت بزرگ شده تشخیص
نمی داد با اون آرایش برود به گاراژ تاکسی رانی سوت و متلک می شنود؟ خیلی
تعجب آمیز بود که مردی که از شوخی دایی همسرش برآشفته شود از این موضوع
عصبانی بشود؟ پس چرا راه افتاد با اون شرایط رفت اونجا ؟
او که آن قدر
قدرت نداشت که بخواهد جامعه را عوض کند! خودش می گفت یک زندگی آرام برایش
بس هست. کسی سودای عوض کردن جامعه در سر می پروراند که پشت اش محکم باشد و شرایط روحی اش
پولادین. ملیحه که خیلی شکننده بود و هیچ حامی هم نداشت برای چی خودش را در
معرض اون متلک ها و بعدش اون شماتت ها قرار داد؟
یادمه ما هم که نوجوان بودیم گاهی بلند می شدیم می رفتیم به محیط های کاملا مردانه که عادت به دیدن دختر در میان خود نداشتند. البته با آرایش و اینا نمی رفتیم. با همان مانتوهای بلند اپل دار و مقنعه چانه دار معروف دهه شصت و هفتاد می رفتیم. این کار را می کردیم که به حضور زنان عادت کنند. اما می دانستیم اتفاقی نمی افتد اگر هم بیافتد خانواده مان مثل کوه پشت مان خواهند بود. شرایط خانوادگی ما با ملیحه بی پناه فرق داشت. به نسبت هم موفق شدیم فضا را برای حضور خانم ها باز تر کنیم.
3) مردی که از حرف
مردم در مورد زنش این قدر وحشت دارد، چه طور شب عروسی ، عروس خانم را در
حجله تنها می گذارد و می رود پیش مامان جونش (که با ازدواج هم مخالف بود) می
خوابد؟ از این موضوع که بیشتر می شه حرف در آورد! یعنی اون قدر بچه بوده که
نفهمیده این حرکت او چه معناهایی می تواند بدهد و چه حرف و حدیث هایی را
برانگیزد؟ همان فرهنگ مردسالاری و ادعای مردانگی و تصاحب زن آفتاب مهتاب
ندیده ایجاب می کرد که آن شب قهر نکند برودپیش مامان جونش!
پی
نوشت: در ترکیه به دریای سیاه می گویند "کارا دنیز" به مردمی هم در جنوب آن
زندگی می کنند می گویند "کارا دنیزلی لر". خیلی هم زیاد باهاشون شوخی می
کنند و جوک براشون می سازند. در فیلم هایشان این طور نشان می ده که اینها
رسمشان هست کوزه می ذارند روی سقف خانه عروس و داماد. روز بعد از عروسی
داماد با تیر می زنه کوزه را می شکنه.
پی نوشت دوم: یک عده به خانم میلانی ایراد گرفته اند که قصه اش تکراری است. واقعا هم تکراری هست. اما این قصه ای است که متاسفانه هنوز داره در جهان واقع هم تکرار می شه. تا ریشه کن نشده خانم میلانی و امثال او این قصه را باز خواهند گفت. قسمت جدید داستان به وجود آمدن "خانه امن" برای زنان خشونت دیده است که انقلابی است در تاریخ تمدن. در فیلم "دو زن" تهمینه میلانی یا "قرمز" فریدون جیرانی خانه امنی وجود نداشت. هنوز هم خیلی ها از وجود چنین خانه هایی بی اطلاع هستند پس تهمینه میلانی باید فیلم بسازد تا آنها را معرفی کند ولو به قیمت شعاری شدن یا آموزشی شدن فیلم اش.
نکته جدید دیگر داستان ملی وجود خواهر شوهری است که از او حمایت می کند. درست برعکس خواهر شوهر در فیلم قرمز فریدون جیرانی در 20 سال پیش. این واقعا پدیده جدیدی هست و پدید آمدنش مدیون مجاهدت های امثال خانم میلانی.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل