گزارش دوم

+0 به یه ن

من تا سه شنبه ظهر مطابق برنامه عمل کردم اما بعد از ظهرش رفتیم همدان. در سفر هم که می دانید همه برنامه ها به هم می خوره. از فردا بر می گردم به برنامه
مهمان دانشگاه بوعلی سینای همدان بودیم. عجب دانشگاه قشنگی دارند. دانشگاه دریاچه داره. دانشکده علوم هم معماری خیلی خاص و زیبایی داره. اصلا همدان در شهرسازی و معماری صاحب سبک هست. (دیروز روز معمار بود. روز معمار مبارک!)

لالجین هم رفتیم. شهر سفال هست. ساکنین آن اغلب ترک هستند. این شهر در سال های اخیر از راه همین صادرات سفال و همچنین فروش سفال به توریست ها خیلی ترقی کرده. در طرح هاو تکنیک های سفال هم نوآوری های متعددی داشته اند. قابل تحسین  هست.
در استان  همدان چهار قوم ترک و فارس و لر و کرد کنار هم زندگی می کنند. یهودی ها هم بودند که البته اغلب مهاجرت کرده اند و اکنون جمعیتشان در استان همدان خیلی کم شده. برای بازدید آرامگاه استر هم رفتیم. این مکان برای کلیمیان بسیار مقدس هست. استر ملکه یهودی هخامنشی بوده. یکی از کتاب های مقدس یهودیان هم کتاب استر نام دارد. ای کاش سرمایه گذاری بهتری شود تا این آرامگاه بتواند توریست و زائر یهودی جذب کند. خیلی برای یهودی ها مذهبی این مکان مهم هست.

به گنبد علویان هم رفتیم که بسته بود. گنبد علویان اواخر دوره سلجوقی بنا نهاده شده و از نظر معماری اثری ارزشمند هست. من خیلی به دوره تاریخ ایران از زمان سلجوقی تا اول صفوی علاقه مندم. دوره ای است که به عقیده من پایه های فرهنگ ایرانی -آن گونه که امروز می شناسیم در آن بنیان نهاده شده است. اما این دوره در سیاست های فرهنگی دولت های صد سال اخیر چندان جایی ندارد.  نه فیلم و سریالی در مورد این دوره ها می سازند نه در کتب درسی آن چنان که باید به این دوره ها می پردازند نه در بروشورهای توریستی خیلی به آثار آن دوره بها می دهند  نه بودجه چندانی برای مرمت آثار آن دوره اختصاص می دهند..... با این که در جابه جای ایران از این دوره آثار تاریخی می بینیم. شعرای بزرگ  عمدتا مال این دوره اند. هنر های مختلف ایران در این دوره تکوین یافته اند اما مورد بی مهری دولتیان قرار می گیرد. به زور می خواهند ریشه های  فرهنگ ایران را به زمان ها و مکان ها دیگر گره بزنند اما توی ذوق می خورد از بس که این گره زدن  زورکی هست.. ردپای فرهنگی که در این دوره شکل گرفته در زندگی روزمره مردم این دیار بارز هست.  مردم به طور سنتی از میراث این دوره  پاسداری می کنند. خیلی نیاز به کار مستشرقان و .... حس نمی شود. برای بخشی از مردم این سرزمین پاسداشت از میراث آن دوره بخشی از زندگی است.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]