جمعه 29 فروردین 1393
+0 به یه ن
وقتی خانم و آقای استنفورد تصمیم به تاسیس استنفورد گرفتند منطقه استنفورد
كاملا روستایی بود و هزاران كیلو متر از مراكز علمی و دانشگاهی آن روزگار
دور بود. در آن سا لها دانشگاه بركلی هنوز افتتاح نشده بود.تاسیس دانشگاهی
در این سطح و ابعاد در آن "ده كوره" به یك شوخی می مانست و بس!روزنامه ها
در مراكز علم و فرهنگ كه عمدتا در شرق آمریكا واقع بودند این اقدام
استنفورد ها را به دیوانگی تشبیه كردندو...
اما جین و للاند موفق شدند عده ای از بهترین های هر علم و صنعت و حرفه را از شرق امریكا و یا از اروپا كه در آن زمان مركز تمدن و فرهنگ بود به این "ده كوره" بكشانند ودر آنجا نگه دارندو محیطی فراهم كنند كه این افراد در آن رشد كنند و به تدریج دانشگاه را به رشد و شكوفایی برسانند.
آری بنیانگذاران استنفورد به دنبال بهترین دانشگاهیان و بهترین صنعتگران وبهترین هنرمندان بودند. به دنبال جوانان بااستعدادی بودند كه از ایده های نو نهراسندو مشتاق باشند كه به همراه افق های جدید جغرافیایی افق های جدید در حرفه خود را بپمایند و تجربه كنند.
به نظر من كشاندن چنین افرادی به استنفورد در آن روزگاران برای استنفوردها كار چندان سختی نبود! طبعا پیشنهاد حقوق بالا و مزایای مختلف می كردند. به علاوه به آنها وعده می دادند كه این امكان را خواهندداشت كه به دور از كلیشه ها و محدودیت های رایج در حرفه آنها در مراكز جاافتاده تر ایده های خود را عملی كنند. این وعده دوم برای یك نفر جوان با استعداد از حقوق بالا و گنج قارون هم اغوا كننده تر است. آنچه مشكل تر بود و به نظر من جای تحسین فراوان دارد نگه داشتن این افراد در استنفورد بود. این نكته دوم با پول و وعده و وعید و حرف و شعار و تعارف و باد كردن و غیره به دست نمی آید.برای این كه كارفرمایی یك كارمند با قابلیت های بالا را در جایی ماندگار كند باید در عمل به كار كارمندش ارزش قایل شود.از طرفی در عمل باید نشان دهد ارزش و قدر كار اورا می فهمدو از طرف دیگر نباید با دخالت های نابجا و تصمیم گیری های دفعی در حیطه مسئولیت او بدون مشاوره و هماهنگی با وی او را برنجاند. با تطمیع و تهدید و زهر چشم گرفتن و "رو كم كردن"می توان كارمندان متوسط و عده ای نوچه بادمجان دورقابچین را دور خود جمع كرد. اما از افراد متوسط تنها كار متوسط بر می آید و بس!با سیاست هویج و تركه نمی توان كارمندان درجه یك (چه ایرانی چه خارجی -چه در داخل ایران و چه خارج آن -چه فیزیكپیشه و چه باغبان)را در جایی ماندگار می كند.
بیشتر افراد باقابلیت اگربا سیاست چماق وهویج از طرف كارفرمایشان روبه رو شوند یا استعفا می دهند و می روند و یا می مانند و از در دشمنی لجبازانه وارد می شوند و بیشتر تخریب می كنند تا سازندگی! هم خود را نابود می كنند و سیستم را! برای اعمال سیاست هویج و تركه داشتن پول و قدرت كافیست. اما یك كارفرما برای اعمال سیاستی كه این همه دانش پژوه صنعتگر هنر مند مدیر اجرایی ومتفكر درجه یك را در جایی جمع و ماندگار می كند بیش از پول و قدرت به فهم وشعور نیاز دارد. استنفوردها درعمل نشان دادند كه دارای چنین فهم و شعوری هستند. علت علاقه نزدیك به شیفتگی من به این خانواده هم همین فهم و شعور بالای آنهاست نه ثروت و قدرت بی حد وحصرشان!
فیس بوک تویتر گوگل
كار عالی بدون كارمند عالی ممكن نیست
اما جین و للاند موفق شدند عده ای از بهترین های هر علم و صنعت و حرفه را از شرق امریكا و یا از اروپا كه در آن زمان مركز تمدن و فرهنگ بود به این "ده كوره" بكشانند ودر آنجا نگه دارندو محیطی فراهم كنند كه این افراد در آن رشد كنند و به تدریج دانشگاه را به رشد و شكوفایی برسانند.
آری بنیانگذاران استنفورد به دنبال بهترین دانشگاهیان و بهترین صنعتگران وبهترین هنرمندان بودند. به دنبال جوانان بااستعدادی بودند كه از ایده های نو نهراسندو مشتاق باشند كه به همراه افق های جدید جغرافیایی افق های جدید در حرفه خود را بپمایند و تجربه كنند.
به نظر من كشاندن چنین افرادی به استنفورد در آن روزگاران برای استنفوردها كار چندان سختی نبود! طبعا پیشنهاد حقوق بالا و مزایای مختلف می كردند. به علاوه به آنها وعده می دادند كه این امكان را خواهندداشت كه به دور از كلیشه ها و محدودیت های رایج در حرفه آنها در مراكز جاافتاده تر ایده های خود را عملی كنند. این وعده دوم برای یك نفر جوان با استعداد از حقوق بالا و گنج قارون هم اغوا كننده تر است. آنچه مشكل تر بود و به نظر من جای تحسین فراوان دارد نگه داشتن این افراد در استنفورد بود. این نكته دوم با پول و وعده و وعید و حرف و شعار و تعارف و باد كردن و غیره به دست نمی آید.برای این كه كارفرمایی یك كارمند با قابلیت های بالا را در جایی ماندگار كند باید در عمل به كار كارمندش ارزش قایل شود.از طرفی در عمل باید نشان دهد ارزش و قدر كار اورا می فهمدو از طرف دیگر نباید با دخالت های نابجا و تصمیم گیری های دفعی در حیطه مسئولیت او بدون مشاوره و هماهنگی با وی او را برنجاند. با تطمیع و تهدید و زهر چشم گرفتن و "رو كم كردن"می توان كارمندان متوسط و عده ای نوچه بادمجان دورقابچین را دور خود جمع كرد. اما از افراد متوسط تنها كار متوسط بر می آید و بس!با سیاست هویج و تركه نمی توان كارمندان درجه یك (چه ایرانی چه خارجی -چه در داخل ایران و چه خارج آن -چه فیزیكپیشه و چه باغبان)را در جایی ماندگار می كند.
بیشتر افراد باقابلیت اگربا سیاست چماق وهویج از طرف كارفرمایشان روبه رو شوند یا استعفا می دهند و می روند و یا می مانند و از در دشمنی لجبازانه وارد می شوند و بیشتر تخریب می كنند تا سازندگی! هم خود را نابود می كنند و سیستم را! برای اعمال سیاست هویج و تركه داشتن پول و قدرت كافیست. اما یك كارفرما برای اعمال سیاستی كه این همه دانش پژوه صنعتگر هنر مند مدیر اجرایی ومتفكر درجه یك را در جایی جمع و ماندگار می كند بیش از پول و قدرت به فهم وشعور نیاز دارد. استنفوردها درعمل نشان دادند كه دارای چنین فهم و شعوری هستند. علت علاقه نزدیك به شیفتگی من به این خانواده هم همین فهم و شعور بالای آنهاست نه ثروت و قدرت بی حد وحصرشان!
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل