گرامیداشت: در زمان فروزانی شمع یا پس از خاموشی آن؟!

+0 به یه ن

حدود بیست سالی است كه ایرانیان به خود خرده می گیرند ومی گویند "مرده پرستی چرا؟! تا فردی در قید حیات است باید قدرش را دانست." این حرف  البته درست است. البته سعدی هم قرن ها پیش گفته:  "چو بر گورم بخواهی بوسه دادن رخم را بوسه ده  كه اكنون همانیم."

اما نكته اینجاست كه چگونه باید قدردانی كرد؟

به نظر من تا وقتی یك نفر در حوزه ی كاری خویش هنوز فروزان است و نورافشان نباید برایش گرامیداشت گرفت!  قدر او دانستن در این است كه برایش  امكانات لازم برای اجرای پروژه های مفید فراهم شود و تا حدامكان موانع كار از سر راه  او برداشته شود.

حتی بعد از بازنشستگی هم من باز خیلی موافق برگزاری گرامیداشت و....نیستم.   مخصوصا در كار های آكادمیك كه بازنشستگی چند مرحله ای است. اگر طرف از نظر اداری بازنشسته باشد اما در انواع و اقسام شوراها و نهادهای تصمیم سازی نقش داشته باشد گاهی اوقات (البته نه همیشه) این برگزاری بزرگداشت و گرامیداشت چندان صورت خوشی به نظر من ندارد. در برخی موارد این مراسم  یك جورهایی به نظرم "التماس دعا" از جانب برگزار كنندگان مراسم هست تا واقعا ادای احترام قلبی!   البته باز هم تاكید می كنم "نه همیشه!"

این را هم در نظر داشته باشیم: " هرگز ارزش فردی را با تعداد و آب و تاب مراسم بزرگداشتی كه برایش می گیرند نسنجیم!"

 

قدر دانستن در این مرحله اززندگی یك شمع فروزان مشاوره گرفتن از او ست. برای بزرگانی كه به این سن رسیده اند خیلی مهم هست كه وقتی تشخیص داده اند برنامه ای برگزار كنند كه خرج و كار اداری آن در مقایسه با بودجه های مجموعه ناچیز است جوانكی  كه مسئولیتی آنجا بر عهده دارد نیاید برایش "رئیس بازی" در آورد و بادی به غبغب بیاندازد و ریاست اداری خود را به رخ وی بكشد. دوست ندارد "نه" ای یا اظهارنظری  از جانب جوانكی كه عنوان رئیس دارد  بشنود كه تنها  معنا و دلیلش به رخ كشیدن مقام ریاستش باشد (نه مسئله ی روال و ضوابط  اداری یا كمبود بودجه و یا دلیل منطقی ای از این دست.) این گونه رفتارها از جانب جوانك های تازه به دوران رسیده بر بزرگان سنگین می آید. 

 

بعد از بازنشستگی و خانه نشینی  كامل قدر دانستن به معنی  تامین مخارج و هزینه های درمانی و چكآپ و... است. طوری كه شمعی كه عمری نورافشانی كرده شرمنده خانواده و دوستان نباشد و با عزت دوران بازنشستگی را سپری كند. دراین مرحله هم به نظر من گرامیداشت تنها آرامش آن بزرگوار را به هم می زند. به خصوص كه  هر گرامیداشت تیغ طعن حاسدان را هم تیزتر می كند و ممكن است چیزهایی بگویند  و به گوش آن بزرگوار برسد كه دلش را بشكند.

به نظر من مراسم گرامیداشت را باید به بعد از خاموشی شمع موكول كرد. البته اندكی بعد. نه چند قرن !

شاید بگویید بعد از خاموشی شمع بزرگداشت به چه دردی می خورد؟! صدالبته این مراسم برای خودمان هست نه آن بزرگوار كه نیازی به این مراسم ندارد. در نوشته های بعدی توضیح می دهم منظورم چیست.

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]