به نظر من این شرم آور است كه كسی با یكی كه می توانست جای فرزندش باشد سر این كه كی باهوش تر هست كل كل بكند.
حداقل در چارچوب فرهنگ ما این منش درستی نیست. ما فكر می كنیم آدمی كه به آن سن رسیده با ید حامی جوان تر ها باشد نه آن كه .....
ببینید! وقتی شهریار از پدرش در حیدر بابا یاد می كند نمی گوید بابام اون قدر باهوش یا پولدار بود كه نیاز نداشت هیچ زحمتی بكشد. چیزی كه می گوید این است "منیم آتام سفره لی بیر كیشی دی. ائل ائلیینن توتماخ اونون ایشییدی." (ترجمه: پدر من كسی بود كه كسان بسیاری سر سفره ی او می نشستند. دستگیری از مردم كار او بود.)
همین رفته توی كله ی ما. ما فكر می كنیم كه اگر خدا یك كوچولو هوش بیشتر به كسی داده باید از این موهبت باید استفاده كند تا سفره ای فكری بگستراند تا چند نفر هم بر سر آن سفره بنشینند. یعنی یك فیلد جدید شروع كند یا سعی كند با همین هوش گرهی بگشاید. این ذهنیت ما بوده. حالا چه قدر موفق شده ایم و خواهیم شد مسئله ای جداست.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل