تب ناسیونالیزم و آسپرین ناسیونالیزم

+0 به یه ن

تب ناسیونالیزم

جرج ارول، نویسنده ی توانای animal farmكه به فارسی به قلعه ی حیوانات ترجمه شده مقاله ای دارد به عنوان notes on nationalism.
این مقاله را حدود ده سال پیش خوانده بودم. آن موقع ارزش و اهمیت این مقاله برایم قابل درك نبود. جرج ارول تاكید می كند كه منظور او عرق میهنی(patriotism)نیست. از نظر او ناسیونالیزم منفی است اما عرق میهنی مثبت. بگذارید عین جملاتش را نقل كنم:

By ‘nationalism’ I mean first of all the habit of assuming that human beings can be classified like insects and that whole blocks of millions or tens of millions of people can be confidently labelled ‘good’ or ‘bad’(1). But secondly — and this is much more important — I mean the habit of identifying oneself with a single nation or other unit, placing it beyond good and evil and recognising no other duty than that of advancing its interests. Nationalism is not to be confused with patriotism. Both words are normally used in so vague a way that any definition is liable to be challenged, but one must draw a distinction between them, since two different and even opposing ideas are involved. By ‘patriotism’ I mean devotion to a particular place and a particular way of life, which one believes to be the best in the world but has no wish to force on other people. Patriotism is of its nature defensive, both militarily and culturally. Nationalism, on the other hand, is inseparable from the desire for power. The abiding purpose of every nationalist is to secure more power and more prestige, not for himself but for the nation or other unit in which he has chosen to sink his own individuality.

بعد جرج ارول مقاله اش را ادامه می دهد و نشان می دهد چرا تب ناسیونالیزم خطرناك است.
توصیه می كنم مقاله را بخوانید.
نكته ای كه می خواهم روی آن انگشت بگذارم آن است كه ناسیونالیزم آن است كه رفتارهای هیتلری مختص یك نژاد خاص نیست. هر آن كه به دام ناسیونالیزم كور وافراطی بیافتد، می تواند همان راه را طی كند. متاسفانه برخی كانال های ماهواره ای با مخاطب جهان سومی از یك طرف و بخشی از داخلی ها از سوی دیگر، ناسیونالیزم افراطی را دارند ترویج می كنند.
ما كه مدتهاست تلویزیونمان را تعطیل كرده ایم. اما هر از گاهی كه در خانه ی این و آن تلویزیون می بینم و یا از زبان این و آن افاضات برخی از مجریان برنامه های ماهواره ای را می شنوم، شوكه می شوم و نگرانی مرا فرا می گیرد. چند سال پیش گمان می كردم كسی به این خزعبلات گوش نمی كند. گمان می كردم مردم در زندگی آن قدر گرفتاری دارند كه وقتی برای توهمات خود بزرگ بینانه ناسیونالیستی نمی یابند. اما می بینم كاملا برعكس شده. هرچی سرخورده تر، توسل به ناسیونالیزم افراطی بیشتر. این بازی خطرناكی است كه می تواند عواقب بسیار ناگواری داشته باشد.
چند هفته است كه با خود فكر می كنم چه باید كرد؟ چه باید كرد تا جلوی بالا رفتن این تب خطرناك گرفته شود؟!
ابتدا فكر می كردم با تشویق مردم به مطالعه ی بیشتر می توان جلوی بالا رفتن این تب را گرفت. بعد كه بیشتر فكر كردم دیدم این راه عملی نیست. به دو علت: (1) مطالعه ای كه با تفكر همراه نباشد به درد نمی خورد. كسانی كه پتانسیل آن را دارند كه به دام ناسیونالیزم افراطی بیافتند اغلب همان افراد هستند كه در مطالعه تنبل هستند و در فكر كردن تنبل تر! ترجیح می دهند بنشینند پای برنامه ی تلویزیونی كه ناسیونالیزم افراطی را تبلیغ می كند. ترجیح می دهند تهیه كنندگان این برنامه ها به جای آنها فكر كنند و اینان بلندگوی آنان در سطح جامعه باشند. (2) گیریم یك در صد كمی از این جنس افراد اهل مطالعه باشند. این درصد كم هم می روند سراغ كتاب هایی كه باز ناسیونالیزم را بیشتر ترویج می كند. اهل تفكر كه نیستند! دو تا كتاب هم كه بخوانند دیگر بلندگویشان ساكت نمی شود!
پس چه باید كرد؟! شما نظر خود را بگویید. من هم راه حل خود را در نوشته ی بعدی به تفصیل شرح می دهم.
 

یكشنبه ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۱

آسپرین ناسیونالیزم

راه حلی كه برای مسئله ای كه من در یادداشت قبلی خودم مطرح كرده بودم اینه:
برنامه ریزی از سوی نهاد های مردمی و... برای جذب گردشگر. هر كسی برای جذب گردشگربه دیار خودش كه نسبت به او احساس تعلق خاطر داره تبلیغ كنه.
وقتی شخصی یا گروهی به منظورجذب گردشگر تبلیغ می كنه مجبوره كه خود بزرگ بینی وناسیونالیزم افراطی را بگذاره كنار. چون اگر كلام او رنگ و بوی ناسیونالیزم افراطی داشته باشه گردشگر ها پس زده می شوند. این راه حل من چند فایده ی دیگه هم داره: به در آمدزایی و اشتغالزایی ورونق اقتصادی منجر می شه، هنر ها و صنایع در حال انقراض دوباره زنده می شوند، برای رونق اكو توریسم هم شده به محیط زیست بیشتر توجه می شه، افراد قوه ی ابتكار خود را به كار می گیرند تا با نو آوری راهی جدید برای جذب توریست پیدا كنندو...
یكشنبه ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۱

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]