دوشنبه 18 بهمن 1400
+0 به یه ن
فیس بوک تویتر گوگل
ظاهرا یک هشتگ راه افتاده به عنوان منوفارسی که به بازگویی تجارب نه چندان خوشایند ایرانیان غیرفارس می پردازه. این هشتگ در زمان کوتاه توجه زیادی در فضای مجازی جلب کرده و دو موج راه انداخته. موجی از بازگویی تجارب تلخ و موجی خلاف آن که راه اندازی این هشتگ را تخطئه می کنند و آن را توطئه رسانه های معاند می دانند.
اگر این موضوع دغدغه جامعه نبود، رسانه های معاند نمی توانستند چنین موجی راه بیاندازند. مسایل مطرح شده با این هشتگ هر چند ممکن هست مبالغه باشد، اما کاملا هم بی اساس نیست و لابد ریشه در واقعیت دارد که این موج عظیم را راه انداخته.
آیا واقعا برخی رسانه های معاند و بدخواهان می خواهند از آن برای برهم زدن اتحاد ملی سو استفاده کنند؟ به احتمال زیاد، بله! اما نمی توان به مردم گفت که سکوت کنند و تجارب تلخ خود را باز گو نکنند تا مبادا بدخواهان سواستفاده نمایند.
اگر می خواهید بدخواهان سواستفاده نکنند راه حلی علمی برای مسئله بیابید نه آن که صورت مسئله را پاک کنید و یا از بیخ و بن انکار نمایید!
تصادفا همین پریروز با خود فکر می کردم: اگر این همه بودجه از بیت المال را که در سی سال اخیر صرف تبلیغ چند همسری و صیغه کرده اند ، به ادبیات کودک به زبان های ترکی، کردی، بلوچی و ترکمنی و عربی و … و البته فارسی می دادند چه قدر از لحاظ فرهنگی و اجتماعی جلو می افتادیم!
مردانی که با وقاحت عیاشی می کنند و به استناد به برنامه های مبلغ صیغه می گویند این حق من هست و لرزه بر اندام کودکانشان می اندازند، تشویق می شدند بچه هایشان را ببرند به تئاتر کودک به زبان های گوناگون کشور. به جای کودکانی که دست و دلشان در میان فریادهای مادر و پدر سر مسئله صیغه دایم می لرزد کودکانی داشتیم که با تئاتر موزیکال به زبان مادری شاد و خرسند می بالیدند. نسلی شاد و بی عقده بزرگ می شد.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل