جان معدنچیان و سلامت خانواده هایشان در خطر هست!

+0 به یه ن

در خرداد ماه سال ١٣٩٥، خبر دردناک تازیانه خوردن ١٧ نفر از کارگران معدن آق دره در نزدیکی تکاب واقع در آذربایجان غربی منتشر شد و با خشم و انزجار عمومی مواجه شد. فاجعه ای دردناک تر  به طور پیوسته در معادن سراسر کشور به وقوع می پیوندد که مورد توجه واقع نمی شوند. گزارش ها از روستاهای اطراف همین معدن آق دره حاکی از آن هست که بیماری های پوستی و ریوی و نیز ناراحتی های دندان و لثه در منطقه به علت فعالیت های معدن شیوع یافته است. همچنین دام های منطقه تلف شده اند. هر چند نتیجه مطالعات لازم بر روی آب و هوا و خاک منطقه منتشر نشده است، اما به نظر می رسد آلودگی با جیوه و سیانور و نیز انفجارهای معدن عامل این فجایع باشند.  


هر چند چنین تبلیغ می شود که استخراج معادن برای اشتغالزایی در منطقه لازم هست اما واقعیت این هست که فعالیت های معدن مشاغل سنتی منطقه نظیر کشاورزی، دامداری، ماهیگیری و ..... را از بین می برد و عملا بر بیکاری مردم منطقه می افزاید. در نتیجه ، مردم منطقه -که با کشاورزی و دامداری استقلال مالی و شغلی مناسب و کم خطر داشتند- مجبور می شوند تحت هر شرایطی به کار سخت و خطرناک معدن تن دهند. گاهی نیز مانند مورد کارگران آق دره کارفرما ها از انحصار خود در ایجاد شغل در منطقه سو استفاده می کننده و فجایع اجتماعی نظیر واقعه تلخ خرداد ماه سال ١٣٩٥ در آق دره رخ می دهد.
 به جای این فعالیت خانمانسوز ، برای ایجاد اشتغال در منطقه تکاب می توانستند برگردشگری و بازدید از مجموعه تخت سلیمان سرمایه گذاری نمایند.

 متاسفانه این فاجعه مختص معدن آق دره نیست. در دیگر استان های مختلف کشور از جمله آذربایجان شرقی، سمنان، گلستان، خراسان و..... همین روندغیر اصولی استخراج از معادن پی گیری می شود. معادن منطقه ارسباران (قره داغ) در آذربایجان شرقی علاوه بر آلوده ساختن منطقه با جیوه و سیانور و انفجار، اقدام به جنگل زدایی نیز هم کرده اند که تبعات منفی آن بر آلودگی هوا و فرسایش خاک و در نتیجه کشاورزی و معیشت و اشتغال مردم منطقه بر کسی پوشیده نیست. 

 به علاوه، نکات ایمنی در معادن توسط کارفرماها چندان مورد توجه قرار نمی گیرند. در سال ٩٦ ، متاسفانه٤٣ معدنچی در معدن یورت گلستان جان باختند. در واقع چنین فجایعی در ابعاد کوچکتر همه ساله در معادن مختلف کشور رخ می دهد و جان معدنچیان رامی گیرد.

 علی الاصول معادن -و نیز کارخانه ها و آزمایشگاه ها- باید واحدی برای ارزیابی ایمنی، سلامت و محیط زیست داشته باشند که جلوی فعالیت های مخرب را بگیرد. این واحد باید مستقل از کارفرما باش والا کارآیی نخواهند داشت.  🍀@minjigh 

لطفا این متن را تا می توانید بازنشر دهید. هر چه قدر عموم مردم نسبت به این مسئله حساستر و آگاه تر باشند احتمال پیروزی فعالان کارگری و فعالان محیط زیست در راه میارزه برای بهبود وضعیت بیشتر می شود.

پی نوشت: 

https://www.instagram.com/p/CEgPpQnJAq6/?igshid=q5ftvox8ett0

وضعیت وحشتناک مواد شیمیایی حاصل از فعالیتهای معدن سونگون که وارد رود آراز (ارس) میشود ! 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

معدن آق دره و فجایع محیط زیستی

+0 به یه ن

اگر به خاطر داشته باشید،  در خرداد ماه ۱۳۹۵ خبر شلاق خوردن ۱۷ کارگر اخراجی معدن آق دره در نزدیکی تکاب واقع در آذربایجان غربی ملتی را شوکه کرد. 


توجه شما را می خواهم به بخشی از گزارش جلب کنم که از منظر من حتی از شلاق خوردن کارگران هم هولناک تر هست اما متاسفانه به اندازه کافی توجه افکار عمومی را جلب نکرده است. متاسفانه این قبیل آسیب ها که در زیر می خوانید مختص معدن آق دره هم نیست. در بسیاری از استان های کشور دارند به شیوه غیر اصولی از معادن بهره برداری می کنند و فجایعی نظیر آن چه که در زیر می خوانید رقم می زنند (یا به زودی خواهند زد). طرفداران محیط زیست  ایران به خاطر چنین چیزهایی هست که فریاد بر می زنند اما کو گوش شنوا؟!

« در گفت‌وگو با اهالی روستا از فجایع دیگری باخبر می‌شوید که سال‌هاست روی آن سرپوش گذاشته شده. احداث و راه‌اندازی معادن طلا در این منطقه از آذربایجان‌غربی نه‌تنها نتوانست زمینه‌های اشتغالزایی تعداد کثیری از اهالی بومی منطقه را فراهم کند بلکه وضعیتی را ایجاد کرد که نشان می‌دهد، فجایع محیط‌زیستی و حتی انسانی تازه‌ای در انتظار این منطقه دورافتاده است.

مشاهدات میدانی از کودکانِ مبتلا به بیماری‌های پوستی مزمن، نشان داد در این منطقه یک فاجعه انسانی ناشی از مواد پخش‌شده از معدن طلا در حال رخ‌دادن است. مردم و اهالی ده می‌گویند، علاوه بر بیماری‌های پوستی در سال‌های گذشته، تعداد افرادی که به‌دلیل سرطان‌های ریه و حنجره در روستا از بین رفته‌اند در سنین مختلف رشد داشته است. آنها گمان می‌کنند، تشعشعات ناشی از استنشاق گازهای معدن طلا عامل شیوع بیماری‌های پوستی و همچنین انواع سرطان‌ها در منطقه شده است. «چرا تا چند سال پیش، این‌قدر سرطان و بیماری پوستی زیاد نبود. آب‌وهوای خوبی داشتیم؛ این چندسال که انفجارا زیاد شد، هم خاکمون آلوده شد و هم زمینامون.»

اینها را یکی از اهالی آق‌دره علیا می‌گوید که کارگر معدن هم نیست. همسرش قالیبافی می‌کند و خودش برای دامداری به روستاهای اطراف می‌رود. پسر ۱۰،۹ ساله‌اش را همراه خودش آورده تا بیماری پوستی بدنش را نشانمان دهد. «الان چند وقته که اینجوریه. چندین‌بار بردیمش تکاب، پیش دکتر. تا میفهمه از کجا اومدیم، دیگه چیزی بهمون نمیگه. یه مشت قرص و پماد میده، میگه برین خودش خوب میشه. یه‌مدت خوبه، دوباره برمیگرده.» روی پاهای پسرک، عارضه پوستی با نقطه‌های ریز به‌رنگ صورتی کمرنگ قابل‌مشاهده است؛ چیزی شبیه به یک حساسیت پوستی. از خودش که می‌پرسیم به کردی به پدرش می‌گوید «بدنم میخاره.» پدرش می‌گوید، اغلب مواقع بچه‌های ده برای بازی در کوچه‌های روستا روی خاک‌ها باهم بازی می‌کنند. تمام گردوخاک حاصل از انفجارها به گفته او روی خانه‌های اهالی ده می‌نشیند و در نتیجه اغلب مردمی که این گردوخاک را استنشاق می‌کنند، می‌توانند در معرض انواع آلودگی‌های پوستی قرار بگیرند. می‌گوید، اغلب انفجارهای معدن، درست بغل گوششان و در پیت‌های چسبیده به روستا رخ می‌دهد. «چند وقت پیش، بچه‌ها گفتن برای اینکه رد گم کنن و صدای انفجار رو کم کنن، روی خاک، کیسه‌های پر از آب گذاشتن تا صدا پخش نشه و بهشون ‌گیر ندن. اینجوری منابع طبیعی رو هم گول میزنن… .»

بیماری‌های عصبی و مشکلات ناشناخته ناشی از مواد آلاینده که به‌دلیل نزدیک‌بودن مراکز بهره‌برداری معادن طلا به مناطق مسکونی روستایی بوده، یکی از مواردی است که در این منطقه شایع شده. به گفته اهالی، علاوه بر روستاهای آق‌دره، روستای شیرمرد، نزدیکی معدن طلای زره‌شوران، اولین معدن استحصال طلای کشور که نزدیکی معدن طلای آق‌دره قرار دارد نیز از آلودگی‌های زیست‌محیطی‌ای که منجر به فجایع انسانی شده، در امان نیست.

یکی دیگر از افرادی که مبتلا به نوع عجیبی از بیماری پوستی شده، یکی از همین کارگران اخراجی معدن آق‌دره است. روی زانویش، یک عارضه پوستی به‌جا مانده که مربوط به سال‌های گذشته است و هربار که خوب می‌شود، پس از مدتی دوباره بازمی‌گردد. «چندبار رفتم دکتر، میپرسن کارت چیه! وقتی میگم معدن طلا کار می‌کردم، هیچ اطلاعات دیگه‌ای بهم نمیدن فقط داروهامو میدن و میگن برو. چون میدونن ما از کجا میایم. فقط گاهی میشنویم که میگن، پخش‌شدن سیانور و جیوه، عامل این‌جور بیماری‌هاست.»

در همین بین، یکی دیگر از کارگران روی سینه‌اش، یک دایره می‌کشد و می‌گوید: «پارسال به همین اندازه روی سینه‌ام قرمز و پوستم دچار حساسیت شد. رفتم دکتر، دارو داد و کم‌کم بهتر شدم اما بعضی‌ها رو دیدم که مدت‌ها با این مشکل درگیرن و هربار حساسیتشون برمیگرده.»

تقریبا همگی بر این باورند که علت اصلی این مشکلات پوستی و سرطان‌های خاص، پخش‌شدن سیانور ناشی از سیانیوراسیون برای جداسازی طلاهاست. اهالی آق‌دره می‌گویند در اثر انفجارهای گاه و بیگاه معدن، این خاک آلوده در همه‌جای روستا و به‌ویژه پیت‌های هفت تا ۹، که نزدیک روستاست، پخش می‌شود و باعث ازبین‌رفتن دام‌ها و ایجاد بیماری برای انسان‌ها می‌شود.

یکی از اهالی روستا می‌گوید، آلودگی‌هایی که معدن در سال‌های گذشته ایجاد کرد، منحصر به بیماری‌های پوستی و شیوع برخی سرطان‌های خاص نمی‌شود بلکه در آب آشامیدنی منطقه هم مشکلاتی ایجاد کرده است. دندان‌هایش را نشانمان می‌دهد و می‌گوید: «معلوم نیست توی این آب، چی هست. هرکدوم از اهالی رو ببینین، دندوناش مشکل داره.» نکته‌ای که او به آن اشاره می‌کند، در مصاحبه با چند نفر از اهالی روستا به‌وضوح قابل‌مشاهده بود. دندان‌ها و لثه‌های بیمار ناشی از مصرف آب آلوده به مواد ناشناخته‌ای مثل جیوه در منطقه آق‌دره است.

این درحالی است که به گفته اهالی، از شبکه بهداشت تکاب، بارها برای آزمایش آب منطقه مراجعه کرده‌اند اما اهالی روستا می‌گویند هیچ نتیجه‌ای از آزمایش‌های انجام‌شده درباره وضعیت آب روستا به آنها ارائه نشده است. اهالی روستا از مشکلات ناشی از بالا آمدن گاز معدن و مرگ‌و‌میر بالای دام‌ها در اثر انفجارها می‌گویند. «هم زمین‌ها آسیب دید و هم دام‌هایمان از بین رفتن. گوسفند داشتیم؛ می‌رفتن برای چرا سمت معدن اما به اون محدوده که نزدیک میشدن، یه چرخی دور خودشون می‌زدن و بعد می‌افتادن و میمردن. بعضی گوسفندها هم که اونور چرا میکردن، بره‌های مرده به‌دنیا میاوردن.»

اهالی آق‌دره علیا می‌گویند، در یک سال گذشته حدود هزار رأس گوسفند در اثر همین آلودگی‌ها از بین رفته‌اند. آلودگی‌هایی زیست‌محیطی که نشان می‌دهد نه‌تنها کارگران شلاق‌خورده آق‌دره که طبیعت بکر و زیبای آن در معرض فراموشی است .


آنچه در آق‌دره و روستاهایی شبیه به آن می‌گذرد، فراتر از فاجعه است. شیوه فعالیت معادن روباز طلا (آق‌دره و زره‌شوران) در این منطقه، فجایع محیط زیستی‌ای به بار آورده که به صورت خاموش از بین انسان‌ها هم قربانی می‌گیرد. در صحبت‌هایی که با اهالی آق‌دره داشتیم، متوجه شدیم آنچه در اطراف معدن طلای آق‌دره اتفاق می‌افتد، فقط محدود به برخورد غیرمعمول با کارگران فصلی‌ای که نسبت به قراردادهای یکطرفه معترض هستند، نمی‌شود بلکه فجایع زیست‌محیطی‌ای که در این منطقه زرخیز به‌دلیل رعایت‌نکردن استانداردهای استحصال مواد صورت می‌گیرد، باعث شده جان انسان‌های زیادی به خطر بیفتد. با روستاییان که هم‌صحبت می‌شوید، پرده از فجایع زیست‌محیطی‌ای برداشته می‌شود که دامن بسیاری از مردم ساکن این مناطق را هم گرفته است. خانه‌های این روستاییان در مجاورت بخش‌های اصلی معدن است که با هر انفجار، مقادیر زیادی خاک و مواد آلاینده را وارد هوای سالم روستا می‌کند. وجود دو معدن طلای آق‌دره و زره‌شوران در تکاب و شیوه استحصال طلا در فاصله بسیار نزدیکی به مناطق روستایی باعث شده تا بیماری‌های پوستی و ریوی ناشی از استنشاق مواد آلاینده، همچون سیانور و جیوه در بین ساکنان این مناطق شیوع بیشتری داشته باشد. سال ۱۳۸۳ بود که خبرهایی مبنی‌بر نشت مقادیر قابل‌توجهی از مواد سمی، به‌ویژه سیانور از کارخانه طلای آق‌دره که در مجاورت معدن آق‌دره تکاب واقع شده، منتشر شد که نشان می‌داد این ماده سمی به منابع آب‌های جاری و رودخانه ساروق تکاب وارد شده و موجب تلف‌شدن هزاران قطعه از جانداران موجود در این رودخانه شده است. میزان این آلودگی به حدی بود که موجبات نگرانی ساکنان منطقه را فراهم کرد. گزارش‌های رسمی نشان می‌دهند، در اثر نشتی سیانور در آب رودخانه ساروق تکاب، فعالیت کارخانه استحصال طلای آق‌دره تکاب به مدت چهار ماه در همان زمان متوقف شد. نشت شدید سیانور از سد باطله کارخانه‌های استحصال طلای دو معدن زره‌شوران و آق‌دره صورت می‌گیرد و نفوذ آن در رودخانه‌ها و چشمه‌های آب زیرزمینی باعث شده حتی آب آشامیدنی مناسب در دسترس اهالی منطقه قرار نگیرد. به‌همین‌دلیل، بسیاری از اهالی آق‌دره با مشکلات دندانی و بیماری‌های لثه درگیر هستند. همه این گزارش‌ها نشان می‌دهند، علاوه بر سهم ناچیز نیروی کار بومی در معدن طلای آق‌دره، نه آب سالمی برای آشامیدن مانده و نه زمینی برای زیست انسان.»


آلودگی‌ها

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

متنی از کانال سبزاندیشان تبریز

+0 به یه ن

درنشست مطبوعاتی شرکت زرین داغ به مورخه ۱۳۹۹/۳/۲۹جناب آقای نوری مشاور مدیر عامل درجمع خبرنگاران مطبوعاتی اظهار کردندکه تمامی مراحل اجرائی فرآوری معدن طلای اندریان با نظارت دانشگاه تبریز انجام گرفته است.واین شرکت با دانشگاه تبریز قرارداد بسته است.حال سوال اینجاست که قراداد در مورخه ۱۳۹۹/۲/۱منعقد شده وقرارداد فی مابین دانشگاه وشرکت تحقیقاتی است نه نظارتی......
فلذا جهت تنویر افکار عمومی دانشگاه تبریز و شرکت زرین داغ به سوالات رسانه ها ومردم منطقه پاسخ دهند :
۱-اسناد ،تصاویر وفیلم های موجودنشانگر ان است که احداث وساخت هیپ هاو استخرهای حاوی سیانور در فصل زمستان اجرائی شده است.اگر دانشگاه تبریز وشرکت مستنداتی از قبیل ارزیابی ریسگ،مطالعات زمین شناسی،مکانیک خاک هیپ ها واستخرهای سیانور،آنالیز خاک رس استفاده شده در کف هیپ ها واستخرها،نتایج آزمایش لوژان چاهای پیزومتریک اطراف هیپ ها. استخرهای حاوی سیانور،نقشه های طراحی، مطالعه مکان یابی هیپ ها واستخرها در آن تراز ارتفاع توپوگرافی، ومجوزهای اخذ شده از سازمان محیط زیست درصورت وجوددراختیار رسانه ها ومردم قرار دهند
۲-.لایه ژئوممبران ۱.۵ میلیمتری استفاده شده در کف هیپ هاواستخرهای سیانوردرچه زمانی وتوسط چه کسانی وبانظارت کدام سازمان دوخت گردیده است ؟نوع لایه ژئوممبران ۱/۵میلیمتری تحت استاندارد کدامین کشوراست؟آیااین لایه تمحل انباشته های سنگ بیش از صدهاهزارتنی به علاوه آب آمیخته باسیانیددر هیپ هارادارد؟
۳-تصاویرموجودنشانگر آن است که در فصل زمستان وبه صورت فاجعه آمیزی بدون رس کوبی لایه ژئوممبران نصب گردیده است حالا توضیح دهید با نظارت کدامین ارگان دارای صلاحیت چنین کاری انجام شده است؟ (فرمهای موردتایید یک نهادنظارتی قانونی را ارائه دهید )
۴-واحدHSEایمنی .بهداشت. محیط زیست تحت نظارت کدامین ارگان دولتی است ؟آیاخود شرکت می تواند ناظرhseباشد؟
حال از تمامی مسئولین دولتی من جمله از بخشداری تااستانداری و نهادهای نظارتی همچون سازمان بازرسی کل کشور، اداره اطلاعات و کلیه دوست داران محیط زیست انتظار دارد که با بررسی و تحلیل های واقعی اسنادومدارک مرتبط باچنین عملیاتی نسبت احقاق حقوق عامه ما بومیان اقدام کنند.
اگرخدای ناکرده اگراسنادیاد شده از سوی زرین داغ یادانشگاه ارائه نگردد با به عبارتی وجودنداشته باشد بزرگترین فاجعه زیست محیطی درآذربایجان شرقی رخ داده است.
امید برآن است با ارائه اسناد مرتبط نسبت به شفاف سازی و تنویر افکار عمومی گام بردارند.
ستارلو // @grmot80 کانال زیست محیطی انجمن سبزاندیشان تبریز

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نظر سنجی در مورد انتقال آب ارس به تبریز

+0 به یه ن

دوستان عزیز وبلاگ و کانال مینجیق

در ستون کناری وبلاگ یک نظر سنجی در مورد انتقال آب ارس به تبریز گذاشته ام. متشکر می شوم اگر در آن شرکت کنیدو نظر خود را بیان دارید.

گزینه ها به این قرار هستند:

۱)  موافقم.
اگر خواستید نظر تفصیلی خود را با کلیک روی دگمه «باخیش» در زیر بنویسید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چگونه کمتر مجبور به شستن دست ها شویم!

+0 به یه ن

می خواهم  توجه شما را به یک کاری که من برای حفظ محیط زیست انجام می دهم جلب کنم. در ماه های کرونایی این کار یک مقدار کار مرا در آشپزخانه سبک تر کرده و خیالم را راحت تر کرده.

من معمولا کیسه های نایلونی مخصوص خرید میوه جات را بیش از یک بار استفاده می کنم تا محیط زیست کمتر آلوده شود.
در فصل تابستان میوه ها  له شدنی هستند و درنتیجه علاوه بر نایلون به یک کاسه هم نیاز دارند.
من این کاسه و نایلون مربوطه را  تا خرید بعدی می ذارم پشت پنجره. دو سه روزی آفتاب به 
آنها می خورد و کروناهایشان کشته می شود. ( درسته که دما به آن اندازه نمی رسد که فوری ویروس کرونا را بکشد اما عمر کرونا با در دمای بالا کمتر هست.)
کاسه و نایلونی که دیگه مال ما شده و کرونایش هم مرده، قابل اعتماد تر از کاسه و نایلونی است که از مغازه می گیریم و امکان دارد آلوده باشد.

حالا که صحبت از کرونا شد یادآوری می کنم اگر می توانیم در خانه بمانیم و اگر باید از خانه خارج شویم فاصله اجتماعی را رعایت کنیم. عدم رعایت این نکات  قهرمانی  و شجاعتی قابل ستایش و افتخار نیست! کاملا برعکس! نشانه بی وجدانی ای شرم آور  است. کادر درمانی تحت فشار و خطرند. با بی ملاحظگی و لاف  لوطی گری آنها را بیشتر اذیت نکنیم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مزایای احیای قنات

+0 به یه ن

من یک محاسبه سرانگشتی کردم دیدم که اگر هزینه واقعی برق ( ٧٢١ تومان بر کیلووات ساعت بنا بر گزارش سال ١٣٩٧ ایرنا) را در نظر بگیریم و اختلاف ارتفاع ارس و تبریز را ٦٠٠ متر بگیریم ، هزینه برق انتقال آب بر هر مترمکعب معادل هزار و چهارصد تومان خواهد بود. در حالی که هزینه تهیه متوسط آب شهری بر مترمکعب ١٠٠٠ تومان هست توجه کنید ١٤٠٠ تومن تنها هزینه برق برای پمپاژ هست. به این مبلغ هزینه تصفیه و .... را هم باید اضافه کرد. حالا هزینه لوله کشی از ارس به تبریز بماند! این که گفتم با فرض آن بود که لوله ها قبلا کار گذاشته شده اند. در حالی که برای آب قنات نیازی به پمپاژ نیست. در نتیجه این بودجه بزرگ می ماند در جیب مان. 


 فقط هم بحث سود اقتصادی نیست. اگر قنات و برج خلعت پوشان هر دو سروسامانی یابند مقصد بسیار خوبی برای تورهای یکروزه دانش آموزان شهر خواهد بود. دانش آموزان هم با قنات آشنا می شوند هم در مورد تاریخ شهر با بازدید از برج خلعت پوشان می آموزند و هم از سایت کشاورزی بازدید می کنند و چیزهایی در مورد کشاورزی یاد می گیرند چی بهتر از این؟ آینده شهر و توسعه پایدار آن نیاز دارد که دانش آموزان چنین آموزش هایی را از طریق بازدیدو برنامه نیمه تفریحی -نیمه آموزشی ببینند. 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

خلعت پوشان

+0 به یه ن

وقتی از تبریز به سمت تهران رهسپار می شوید در ۵ کیلومتری مرکز تبریز اگر به سمت راست خود بنگرید در دشتی سرسبز برجی آجری قدیمی به چشم تان خواهد خورد که باز مانده از عهد صفوی است. در دوران قاجار در این برج مراسم اعطای خلعت توسط ولیعهد انجام می گرفت. به همین دلیل نام این منطقه خلعت پوشان هست.

این منطقه اکنون دردست سایت تحقیقات کشاورزی وابسته به دانشگاه تبریز هست.

قنات مادر تبریز هم در این منطقه قرار دارد. چنان که در زیر می آورم روز یکشنبه آینده (۱۲ مرداد) سخنرانی ای در فضای مجازی  توسط استاد اعظمی  در مورد قنات های تبریز ارائه خواهد شد.
اگر از مسئولان و دست اندر کاران حفظ میراث فرهنگی کسی را می شناسید حتما او را تشویق کنید که در این وبینار شرکت کند. باشد که این سخنرانی انگیزه ای باشد تا هم قنات های تبریز سروسامانی یابند و کمبود آب تبریز را جبران نمایند و هم برج خلعت پوشان به عنوان یک میراث فرهنگی ارزشمند و جاذبه گردشگری حفظ و صیانت شود.

پی نوشت: یکشنبه آینده روز ۱۲ مرداد ساعت ۸ شب  جناب آقای دکتر اعظمی سخنرانی ای در فضای مجازی در مورد قنات های تبریز ارائه خواهند نمود. شرکت در این سخنرانی در فضای مجازی رایگان هست و به همه کس توصیه می شود. برای ثبت نام به سایت زیر مراجعه نمایید:
هدف از سخنرانی صیانت و حفاظت از قنات های باقی مانده تبریز به خصوص قنات مادر و سرچشممه منطقه خلعت پوشان هست.
 برگزار کننده ها «انجمن سبزاندیشان تبریز» و «سازمان مردم نهادخانه معماران چلیپا» هستند.
برای شرکت کننده ها گواهی حضور هم صادر می شود.
لطفا همه علاقه مندان را دعوت به شرکت در این برنامه نمایید. به خصوص  دوست داران محیط زیست، مهندسان و مسئولان و دست اندرکاران حفظ میراث فرهنگی را.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آب تبریز

+0 به یه ن

در هفته های اخیر هر از گاهی آب مناطقی از تبریز قطع می شود. در این شرایط گرما و کرونا این قطعی آب بی اندازه آزاردهنده هست. 

یکی از نماینده های تبریز اخیرا از کارشکنی در انتقال آب ارس به تبریز گفته و این کارشکنی را دال بر مظلومیت تبریز دانسته.
واقعیت این هست که در اطراف خود تبریز به اندازه کافی آب هست و نیازی به  پروژه  زمانبر، پر هزینه و مناقشه بر انگیز انتقال آب از ارس نیست. حدود۳۰-۴۰  درصد آب مصرفی شهری، در شبکه آبرسانی از مبدا (پشت سدها) تا به خانه مردم برسد به هدر می رود. حجم زیادی از آب  (دست کم به اندازه مصرف یک شهر ۲۵۰ هزار نفری) در صنایع بزرگ مادر در اطراف تبریز  به هدر می رود.
علت این هست که از تکنولوژی های منسوخ و لوازم فرسوده استفاده می کنند. با هزینه ای بسی کمتر از هزینه انتقال آب از ارس می شود اینها را بهینه کرد تا اتلاف آب به حداقل برسد.  خوشبختانه شرکت های مهندسی خودتبریز قادرند که این صنایع را به تکنولوژی روز مجهز سازند تا اتلاف آب به حداقل رسد. در واقع شرکت های مهندسی خود تبریز برای شهرهای دیگر از این نوع پروژه ها انجام داده اند و تجربه کافی دارند. اگر مسئولان صنایع مادر تبریز -که غالبا دولتی هستند- دستی بالا کنند و چنین پروژه ای به شرکت های مهندسی برای بهینه کردن سیستم بسپارند  صرفه جویی ای که در مصرف آب خواهد شد بیشتر از میزان کمبود آبی است که اکنون وجود دارد.
 
 از آن سو  قنات های تبریز اگر پاس داشته شوند و سامان دهی شوند می توانند آب بخش قابل توجهی از شهر را تامین نمایند.  خوشبختانه در شهر تبریز کارشناسان آگاهی در این زمینه داریم که دانش کافی برای احیای سیستم قنات تبریز را دارند. امیدوارم مسئولان شهری به این نکته توجه کنند وپروژه سامان دهی  قنات ها رابه این کارشناسان عزیز بسپارند.

 برای این که این اهداف عملی شوند نیاز آن هست که مسئولان به فکر باشند و پی گیری نمایند.
فشار افکار عمومی در چند هفته اخیر مسئولان را در چند مورد وادار ساخته است که با خواسته های مردم کنار بیایند.
تا شرایط به گونه ای است که مسئولان به افکار عمومی سر خم می کنند، این موضوع را در فضای مجازی پی گیری کنید، به امید این که ترتیبی دهند که مشکل آب تبریز  برای همیشه و به طور اصولی حل شود و در تابستان های  آینده قطعی آب نداشته باشیم.


پی نوشت: یکشنبه آینده روز ۱۲ مرداد ساعت ۸ شب  جناب آقای دکتر اعظمی سخنرانی ای در فضای مجازی در مورد قنات های تبریز ارائه خواهند نمود. شرکت در این سخنرانی در فضای مجازی رایگان هست و به همه کس توصیه می شود. برای ثبت نام به سایت زیر مراجعه نمایید:
هدف از سخنرانی صیانت و حفاظت از قنات های باقی مانده تبریز به خصوص قنات مادر و سرچشممه منطقه خلعت پوشان هست.
 برگزار کننده ها «انجمن سبزاندیشان تبریز» و «سازمان مردم نهادخانه معماران چلیپا» هستند.
برای شرکت کننده ها گواهی حضور هم صادر می شود.
لطفا همه علاقه مندان را دعوت به شرکت در این برنامه نمایید. به خصوص  دوست داران محیط زیست، مهندسان و مسئولان و دست اندرکاران حفظ میراث فرهنگی را.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پروژه انتقال آب ارس

+0 به یه ن

پروژه انتقال آب ارس به تبریز پروژه غلط و مخربی است. دست هرکسی که جلوی آن را گرفته درد نکنه. درست همان طور که پروژه انتقال آب زاینده رود به یزد و آب کارون به اصفهان و آب خزر به سمنان غلط هستند و باید جلوی آنها گرفته شود.


 در اطراف تبریز به قدر کافی آب هست. منتهی باید این آب درست مدیریت شود. سیستم قنات خود تبریز را احیا کنید. فاضلاب شهری را جهت آبیاری فضای سبز تصفیه کنید. لوله های فرسوده شهری را با لوله های مناسب تر جایگزین کنید. استانداردهای ساخت شیرآلات را بالا ببرید و در محلات فقیر توزیع کنید. اینها هزینه بسیار کمتر از این پروژه های انتقال آب  -- که نمایندگان مجلس  عاشق آن هستند --دارند اما موثرترند.


پی نوشت: 
الان بیست تا چهل درصد آب در سیستم آبرسانی شهری به هدر می ره. (دوستان محیط زیستی که آمار را درآورده اند می گن) عدم قطعیت ۲۰ درصدی در این رقم بیش از این که به عدم دقت در اندازه گیری یا افت و خیز سالانه مربوط باشه به تعریف سیستم آبرسانی مربوط هست. اگر از منشا آب (از پشت سدها) در نظر بگیریم ۴۰ درصد اگر در لوله های فرعی در داخل شهر درنظر بگیریم ۲۰ درصد.
از اون ور هم فاضلاب تصفیه نشده به هدر می ره. در صورتی که می تونه تصفیه بشه و به مصرف آبیاری فضای سبز برسه. (فضای سبز هم الان درصد مهمی از مصرف آب شهری را تشکیل می ده.)

مگه تبریز چه قدر کمبود آب داره که نیاز باشه از ارس آب بیاورند؟!  بیش از ۵۰ درصد؟؟
همین دو مورد را درست و به سامان کنند مشکل آب تبریز حل می شه دیگه.

برای کشاورزی هم به جای انتقال آب باید روش های آبیاری را بهینه کرد.  آبیاری را قطره ای بکنند و محصولات پرمصرف را با محصولات کم مصرف جایگزین کنند . متاسفانه دیدم در  تپه های  اطراف تبریز کشاورزان شیار ها را در جهت شیب تپه داده بودند به جای این که در جهت عمود بدهند. این کار علاوه بر این که باعث فرسایش خاک می شه باعث می شه آب آبیاری  و آب باران در جهت تپه  بهتر سرازیر و به هدر بره. 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

وای که من چه قدر مظلومم! شهرم از خودم مظلوم تر!

+0 به یه ن

خود را مظلوم تلقی کردن و دایم به حال خود تاسف خوردن انسان را از پیشرفت باز می دارد. وقتی کسی بر تن خود ردای مظلومیت را پوشاند، تمام شکست ها و ناکامی هایش را با مظلومیت خود توجیه می کند. اصلا تحلیل نمی تواند بکند که در جاهایی من اشتباه کردم که دچار بهمان عارضه شدم. این طوری اشتباهاتش را تصحیح نمی کند و پشت سر هم برای خودش اتقافات بد را رقم می زند. به علاوه اطرافیان را هم با مرثیه سرایی برای خود ذله می کند و از کنارش می راند. 


 معاشرت با کسی که دایم از مظلومیت خود می نالد چندان تجربه دلچسبی نیست! هرکاری هم که برایش می کنید باز متوقع می ماند.

 حدود بیست سالی است این اخلاق، خلق و خوی جمعی برخی شهرهای ایران هم شده است. در مورد ریشه های آن نظری نمی دهم. شاید حق داشته باشند شاید هم حق نداشته باشند که خود را مظلوم بدانند. اما در هر صورت این خلق و خو و لاک مظلومیت برای خود شهر ومردمش مضر هست. به هزاران دلیل و ازجمله آن که وقتی نمایندگانش برای منافع شخصی و گروهی می خواهند پروژه ای به تصویب برسانند اما زور رقیبانش بیشتر است و موفقیت نمیشوند، با هوچی گری بحث مظلومیت حوزه انتخابیه شان را پیش می کشند. یک عده ساده هم که نقطه ضعف شان همین لاک مظلومیت هست به نفعشان- بی جیره و مواجب- هوچی گری می کنند و به کسانی که مانع شده اندفحش می دهند.
غافل از این که اون طرحی که نماینده مزبور عدم اجرایش را از نشانه  های مظلومیت شهر ما معرفی می کند اگر خدای ناکرده اجرا می شد در واقعیت ظلمی می شد به شهر و روستاهای همسایه مان.  اون هم همسایه ای که به خاطر همکیشی و همزبانی مردم شهر هزار جور تعصب شان را دارند و جلوی دیگران سنگ شان را به سینه می زنند.

(نمونه: پروژه انتقال آب ارس به تبریز یا دریاچه اورمیه)
 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل