شعبات بنیاد کودک

+0 به یه ن

شهر: مهاباد
نام: بنیادکودک نمایندگی مهاباد
آدرس: آذربایجان غربی، مهاباد، فلکه شهرداری، خیابان طالقانی شرقی، مجتمع تجاری بغدادی، طبقه ی 2، واحد 5 کدپستی:5913798437
تلفن: 42246939-044
موبایل:
فکس: 42246929-044
ایمیل: mahabad@childf.org

----------
شهر: سنندج
نام: بنیادکودک نمایندگی سنندج
آدرس: کردستان، سنندج، خیابان استانداری، کوچه پرستو، جنب سازمان سیما و منظر شهرداری پلاک 36 کدپستی: 6613967841
تلفن: 33159703- 087 087-33126593
موبایل:
فکس:
ایمیل: sanandaj@childf.org
-----------
شهر: زاهدان
نام: بنیادکودک نمایندگی زاهدان
آدرس: سیستان و بلوچستان، زاهدان، نبش تقاطع خیابان بزرگمهر و جانبازان، روبه‌روی بازارچه استانداری، ساختمان بزرگمهر، طبقه سوم، واحد 5 کدپستی: 9816834676
تلفن: 33444855-054 , 33444844-054
موبایل:
فکس: 33452490-054
ایمیل: zahedan@childf.org
--------
شهر: ایرانشهر
نام: بنیادکودک نمایندگی ایرانشهر
آدرس: سیستان و بلوچستان، ایرانشهر، خیابان نور جنوبی، روبه‌روی داروخانه پاستور، ساختمان کلینیک پاستور، طبقه اول، واحد 3 کدپستی: 9147464959
تلفن: 054-37221245
موبایل:
فکس:
ایمیل: iranshahr@childf.org
--------
شهر: سراوان
نام: بنیادکودک نمایندگی سراوان
آدرس: سیستان و بلوچستان، سراوان، تقاطع خیابان بهشتی و خلیج‌ فارس، جنب مهدکودک شاپرک کدپستی: 9951755780
تلفن: 054-37631303 الی 4
موبایل: 09915154580
فکس:
ایمیل: saravan@childf.org

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

کمپین شرمساری که جامعه شناسان دوم خردادی علیه مردم مظلوم ایران راه انداختند

+0 به یه ن

در دوران اصلاحات آقای خاتمی، یک عده از استادان دانشگاه از رشته های علوم انسانی بسیار برو بیا پیدا کردند و تقریبا تبدیل به سلبریتی شدند. با توجه به این که تیپ و قیافه نسبتا اصلاح کرده وتر تمیزی  داشتند و اصولگراها هم به آن می توپیدند یک عده فکر کردند که خیلی آدم های فاضلی هستند و حرف هایشان را جدی گرفتند. بن مایه حرف شان این بود که مردم ایران بی لیاقت هستند و لایق سیستم سیاسی فراتر از این که نصیب شان شده، نیستند. ما که در دهه هفتاد کاملا با توسری  از سوی اصحاب قدرت و رسانه و تریبون آشنا بودیم اونها را به بقیه یک کم ترجیح دادیم و توسری هایشان را به گوش جان شنیدیم و باورمان شد که لابد عیب و ایراد از خود ما مردم هست.

بعد تر که من خارج را از نزدیک و به مدت نسبتا طولانی دیدم و فرصتی یافتم که مقایسه ای ورای مقایسه گذرا نمایم دریافتم که ایراد هایی که به ما مردم ایران می گرفتند در بقیه مردم دنیا هم کمابیش هست. مثلا از جمله ایرادهایی که می گیرند که این هست که آب زیاد تلف می کنیم. من مخصوصا میزان مصرف آب در پژوهشکده فیزیک  آی-پی-ام و شعبات مختلف موسسه ماکس پلانک آلمان را در آشپزخانه و روشویی زیر نظر گرفتم. انصافا پژوهشگران فیزیک  ایرانی بیشتر از همتایان آلمانی شان حواسشان هست که شیر آب را به موقع ببندند و آب هدر ندهند. بعدها که با دوستان محیط زیستی بیشتر آشنا شدم فهمیدم علت اتلاف زیاد آب شهری در ایران لوله های فرسوده هست.

یا در مورد رانندگی. در نظر اول  مردم بیشعورند که به خط کشی توجه نمی کنند اما تا خودت پشت رل می نشینی و رانندگی می کنی می بینی چه قدر در ایران خط کشی ها غیر اصولی طراحی شده تا جایی که وقتی خود را مقید به خط کشی می کنی عملا ترافیک را به هم می زنی. در خیابان هایی که خط کشی اصولی هست عموم مردم رعایت می کنند- البته به جز اندکی که چنان وضعیت کشور به آنها فشار آورده که خشم عمومی خود را در رانندگی تخلیه می نمایند.

یا  وقتی شهرداری رشوه می گیرد و مجوز ساخت بدون پارکینگ به مجتمع های تجاری و نظایر آن می دهد جای پارک پیدا نمی شود و مردم مجبور می شوند که دوبل پارک کنند.

صد البته آقایان دکتر علوم انسانی جواب این نقدها را در آستین دارند و می فرمایند که آنها هم که این کارهای غیر اصولی را انجام می دهند از همین مردم معیوب هستند که باید از خود شرمسار باشند. مسئله این هست که  سیستمی ساخته اند  کمتر کسی  در آن جای خود می نشیند. افرادی مسئولیت ها را برعهده گرفته اند که برای آن مسئولیت ها  مناسب نیستند. اگر هم استثنائا  در جای درست بنشیند از بالا دستش را می بندند و با دخالت های نابجا چوب لای چرخ کارش می گذارند.

 چرا این جور شده!؟ برای این که سیستم سیاسی ایراد دارد. فرق ما با آلمان این هست که در آلمان سیستم سیاسی طوری است که افراد را قادر می سازد جای مناسب خود بنشینند و بتوانند کار خود را درست انجام دهند.


بعد از دوره خاتمی  جمعی دیگر از«آقایان دکتر» حکومتی به همراه تندروان مذهبی بر آن استادان علوم انسانی دوم خردادی تاختند و عرصه را بر آنها تنگ تر کردند. اتفاقا همین مظلومیت نسبی باعث شد مردم حرف هایشان را برای مدت بیشتری جدی بگیرند. اگر این حملات از جانب قلدرترها نبود نسل جدید تر علوم انسانی خوانده ها در فضای باز آکادمیک می توانستند  بی اعتباری گزاره های بی سر و ته آنها و کمپین شرمساری شان را نشان دهند. اما در فضای مظلوم نمایی که به برکت تازاندن تندروان ساخته شد   هر نقدی را می کوبیدند و آن را به نوچگی مخالفان خود نسبت می دادند. پشت مظلوم نمایی سیاسی، ضعف های آکادمیک خود را سالیان سال پنهان کردند. کمپین شرمساری شان علیه ملت ایران به مذاق بی بی سی و نظایر آن هم خوش می آمد و به آنها میدان می دادند. می دیدی یک مقاله بی محتوای آنها ماه ها در  صفحه اصلی سایت بی بی سی فارسی است. در این چند ماه، نسل جدید جامعه شناسان و انسان شناسان و مردمشناسان ایرانی ده ها مقاله ارزشمند،  مفید  و وزین در حوزه تخصصی خود می نوشتند اما در رسانه های پرتیراژ اشاره ای به آنها نمی شد.

مردمی هم که فقط رسانه های پرتیراژ را  می خواندند در دل نتیجه می گرفتند که «واقعا ما  مردم ایران بی لیاقت هستیم، نشون به اون نشون که «مهم ترین و معروف ترین» استادان علوم انسانی مان همان حرف های خودشان را برای ۳۰ سال تکرار می کنند وحرف جدیدی برای گفتن ندارند.»

این فاز هم گذشت. ارتباط مردم ایران با دنیا از طریق اینترنت ماهواره و مهاجرت گسترده چنان زیاد شد که دیگه کمپین شرمساری جامعه شناسان دوم خردادی بی اثر شد. گذشت و گذشت تا مردم ایران جنبش مهسا را آفریدند.

جامعه شناسان دوم خردادی باز فعال شدند که مردم را وکسانی را که تحسین مردم ایران را برانگیخته بودند شرمسار نمایند.علی کریمی را بیسواد می خوانند اما در همان متن چند خطی این آقایان دکتر  که علیه  بیسوادی علی کریمی  می نویسند چند غلط املایی-انشایی ناشی از بیسوادی می بینم.کلیت  این جنبش عظیم ملی را  که بی شباهت به یک رنسانس نیست به خاطر دو تا خطای کوچک زیر سئوال می برند. تصویر کلی را نمی بینند و گیر می دهند به یک سری مسایل کوچک و بی اهمیت.

خوشبختانه ما در کشور در میان نسل جدید (متولدان  نیمه دوم دهه چهل به بعد) جامعه شناسان و انسان شناسان خبره ای  هم داریم. وقت آن هست که از سلبریتی ساختن از فسیل های این رشته دست بشوییم و  به صدای این نسل گوش دهیم.

یک جنبه بسیار مهم از جنبش مهسا، خداحافظی با کیش شخصیت «پیر فرزانه» هست. از جمله «پیران فرزانه» که باید بازنشسته شوند همین جامعه شناسان دوم خردادی هستند که خدمت تان توصیف شان کردم. حرف هایشان را گفته اند و شنید ا یم و مدتی هم به خاطر رهنمایی های غلط آنها  از راه و مسیر درست دور شده ایم. دیگه بسه!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

انتشار کتاب

+0 به یه ن

Dear all,

It is a pleasure to announce that the  graduate textbook on blackhole by Prof Sheikh-Jabbari has been recently  published by Springer.

https://link.springer.com/book/10.1007/978-3-031-10343-8

 

This book is the outcome of three and half years of hard work (since 25 Mordad, 1397). As the head of department of physics, I would like to congratulate Prof Sheikh-Jabbari for this great achievement.  I do not find the current situation in our country suitable for a due celebration. The book signing ceremony will be held  in the bright future ahead when the fellow compatriots feel they have achieved what they deserve.

 

With kind regards,

Yasaman Farzan

The head of department of physics

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

تو جلوی انگ زنی به سمن ها را بگیر، حل مسایل زنان محرومترین نقاط ایران با آنها!

+0 به یه ن

در هفته های اخیر مردم ایران از اقوام گوناگون، مناطق متنوع، زن و مرد، فقیر و غنی اتحاد و همدلی چشمگیری از خود نشان می دهند. ظاهرا یک عده که منافع خود را از این همدلی و همبستگی در خطر می بینند به تکاپو افتاده اند که این همدلی و همبستگی را از بین ببرند. به زعم خود پاشنه آشیل راهم یافته اند: ضعیف ترین حلقه این زنجیر همبستگی. زنان ستمدیده بلوچ. به زعم خودشان اگر به رخ بکشند که بر این زنان ستم مضاعف روا داشته می شود ما را از ادامه این همدلی منصرف می کنند.

مسئله ستم مضاعف موضوع تازه ای نیست که این افراد گمان می کنند ما از آن ناآگاهیم و به علت این ناآگاهی به این درجه از همدلی رسیده ایم. اگر در زمینه مطالعات زنان و مباحثی از این دست ااندک مطالعه ای داشته باشید می دانید که مسایل قومی و زبانی و مذهبی و مسئله حقوق زن در هم تنیده اند. برای همین هست که فعالان عرصه حقوق زن و حقوق اقوام  همکاری تنگاتنگی دارند. فعالان حقوق زن در تهران هم از دیرباز به این نکته اشراف داشتند و از همان ۲۵-۳۰ سال پیش که من نوشته هایشان را می خوانم به درستی می دانستند که از  رویکرد قیم مآبانه مرکز گرا در توانمند سازی زنان تحت ستم استان های مختلف باید حذر کرد. به جای نگرش قیم مآبانه مرکز گرا سعی در ایجاد شبکه ای از فعالان محلی نموده اند. نتیجه اش در بطن حاکمیت ما این شده که از دو سو به فعالان حقوق زن انگ زده شده و جلوی فعالیت شان گرفته شده. هزینه سنگین پرداخته اند اما پای این آرمان ایستاده اند.

در مسئله حقوق زنان علاوه بر فرهنگ قومی و محلی  وزبانی و مذهبی فاکتور های دیگری هم موضوعیت دارند: ۱-قانون و مسایل حقوقی ۲-سواد آموزی ۳- اقتصاد محلی ۴ مسایل محیط زیستی و اقلیمی. همه اینها در هم تنیده اند. مسایل حقوق زنان مناطق مختلف از جمله بلوچستان را نمی توان در خلا حل کرد. نمی توان هم از مرکز به صورت دستوری حل کرد. با شعار هم نمی توان حل کرد. اما در همه این زمینه ها ما کارشناس و فعال و افراد آگاه داریم. اگر آزادی باشد می توانند آزادانه شبکه هایشان را ایجاد کنند و برای حل معضلات تلاش کنند. اگر آزادی لازم را داشته باشند ظرف ۵-۱۰ سال مشکل ازدواج زودهنگام دختران در روستاهای آذربایجان و اردبیل و ظرف ۱۵-۲۰  مشکلات عدیده زنان بلوچ   را به دست توانمند خودشان و نخبگان محلی و با همکاری  و همفکری همتایان و یاران  از سراسرکشور حل می شود.  شما آزادی فعالان مدنی را تضمین کنید و به آنها انگ  های خانمانسوز و تهمت های ویرانگر نزنید، اونها خودشان این مسایل را حل می کنند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پیش فرض های نانوشته

+0 به یه ن

پیش فرض نا نوشته و ناگفته جنبش حاضر چند نکته هست: (۱) مردم ایران در سال ۱۴۰۱ خوب و قابل اعتماد هستند. (۲) مردم ایران در سال ۱۴۰۱ با عرضه اند و از پس اداره کشور برمی آیند. (۳) مردم ایران در سال ۱۴۰۱ دوست و دشمن را تشخیص می دهند. (۴) مردم ایران در سال ۱۴۰۱ با مرامند تا حدی که اگر من بیرون بروم و توی دردسر بیافتم پشتم می ایستند.
بدون باور به این پیش فرض ها جنبش عرض یک هفته از درون فلج می شود و می ایستد. اگر ۵۰ روز دوام یافته به علت باور به این پیش فرض ها هست.
سالها انواع و اقسام «کالاهای فرهنگی» تولید کردند که به ما مردم ایران خلاف اینها را بباورانند. مهران مدیری برایمان سریال هیولا و رحمان ۱۴۰۰ را ساخت که به این باور برسیم که هیچ کس قابل اعتماد نیست و اگر هم کسی اشتباها درستکاری می کند و آلوده نمی شود از بلاهت اوست که با روشنگری یکی عاقل تر از خودش از خواب غفلت بیدار خواهد شد.
از اون ور هم انواع و اقسام جامعه شناسان و سایر متخصصان علوم انسانی..... در روزنامه های موسوم به دوم خردادی و سپس وارثان این روزنامه ها قلم زدند که به ما قشر روزنامه خوان و مقاله خوان شیرفهم کنند که لیاقت ما ملت بیشعور داشتن حکومتی است که ما را می چاپد.
جنبش مهسا یک شبه همه این تبلیغات را بی اثر ساخت.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چهلم

+0 به یه ن

فردا چهلم کشته شدگان زاهدان هست. فردا مردم سراسر ایران نشان خواهند داد چه قدر تک تک این کشته شدگان بلوچ برای همه ایران، عزیز هستند. اونهایی که نمی دانستند خوب مشاهده کنند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ]