شنبه 16 مرداد 1400
+0 به یه ن
فیس بوک تویتر گوگل
در ایران دو جریان اجتماعی وفرهنگی نسبتا قدرتمند هستند که علی الاصول می توانند متحد هم باشند اما صبح تا شب در فضای مجازی علیه هم کار می کنند. این دوجریان همانا جریان هویتگرای ترکی و جریان باستانگرای ایرانشهری است.
علی الاصول زمینه اتحاد این دو جریان سالهاست که فراهم هست چرا که دشمن مشترک قدری دارند که عرصه را بر هر دو تنگ کرده. این دشمن مشترک از سویی با ظلم و فساد مالی و رانت معیشت و پیشرفت را بر ملتی که این دو جریان هم به آن تعلق دارند سخت می کند. از سوی دیگر با هر دو هویت ترکی و ایرانشهری مشکل دارد و هویت دیگری را می خواهد تحمیل کند.
اگر این دو جریان سیاست داشتند یا با هم متحد می شدند و یا ماکیاولی وار پلتیک می زدند تا دیگری را بفرستند جلوی ظالمان و به این ترتیب هر دو را ضعیف کنند یا از بین ببرند. اما علی الظاهر در فضای مجازی ظالمان را ول کرده اند و صبح تا شب به هم می پرند.
به نظرم هر دو رودست خورده اند!
در فضای واقعی هم طرفداران این دوجریان را می بینیم. در فضای واقعی ظاهرا این دو با هم زیاد مشکل ندارند. هویتگرا شجریان گوش می کند و باستانگرا رشید بهبودف! تبریزی هویتگرا به شیراز سفر می کند و با تخت جمشید عکس می گیرد و شیرازی باستانگرا به تبریز سفر می کند و با آثار تاریخی آذربایجان عکس می گیرد.
درعروسی ها هم با آهنگ ترکی و هم با آهنگ فارسی می رقصند.
در عمل و در زندگی. معمولی انگارکه مشکلی نیست. در فضای مجازی یا در استادیوم هاست که رو در روی هم قرار می گیرند.
برای همین من به تندروهای هر دو جریان مشکوکم. فکر می کنم به واقع هویتگرا یا ایرانشهری نیستند بلکه از طرف ظالمان مامورند که با تشدید گفتمان ایرانشهری یا هویتگرایی و هدایت آن به تندروی، بین مردم اختلاف بیاندازند تا ظالمان با فراغ بال ظلم کنند و به ریش و گیس هر دو جریان بخندند. همان جریان قدیمی "اختلاف بیانداز و حکومت کن "هست.
وقتی یکی حرف تندروانه از جانب یکی از این دو جریان می زند چند منفعت برای ظالمان دارد. اولا اختلاف می افتد وامکان همبستگی از بین می رود. ثانیا، یک عده جو گیر می شوند و اونها هم حرف تندروانه می زنند. این عده جوگیر شناسایی می شوند و برایشان پرونده سازی می شود.
یک نتیجه جانبی هم دارد و آن این که جنس جور می شود برای دکان های مبارزه با پان ترکیسم. یک عده که با جو آذربایجان آشنا نیستندجنس قلابی این افراد را با قیمت گزاف می خرند.
------------
مباحث تاریخی در منطقه خاورمیانه جزو حساس ترین و اختلاف برانگیز ترین و جنجال برانگیز ترین مباحث هستند.
عجیب نیست که بحثی که نقطه شروع آن بحث تاریخ هست به جنجال واختلاف منجر شود. از این موضوع نمی توان نتیجه گرفت که امکان همبستگی بین مردم این منطقه نیست.
از دریچه دیگر اگر وارد بشوید اتفاقا می بینید که خیلی هم بین اقوام تفاهم هست.
مثلا اگر از دریچه کمک به کودکان نیازمند درسخوان وارد بشوید می بینید هیچ اختلاف قومی ای پیش نمی آید.
بنیاد های خیریه مردمی نظیر بنیاد کودک یا محک و موفقیت شان گواه مدعای من هست. در همه شهرها شعبه دارند خیلی هم خوب با هم کنار می آیند.
یک بار دوستان اسپانیایی در مورد تاریخ اسپانیا در قرون وسطی برای من تعریف می کردند. به اون دوره ای که کشت و کشتار شروع شد که رسیدند با شوخی تعریف می کردند. برای من ایرانی که همیشه شاهد بودم مردم در مورد وقایع چند هزار سال پیش هم با رگ گردن بیرون زده و با حالت عصبی حرف می زنند خیلی عجیب بود.
تا جایی که تعجب خودم را نتوانستم پنهان کنم! در جواب دوستان اسپانیایی با همان حالت شوخ و شنگ و با خنده گفتند:
It was such a long time ago!
البته اضافه کردند که اگر بحث جنگ داخلی (دهه سی میلادی) پیش بیاید مردم اسپانیا هم حساس می شوند ولی دیگه نه سر مسایل چند صد سال پیش!
🍀@minjigh
اروپایی های امروزین به تاریخ علاقه مندند اما حیثیتی به آن نمی نگرند. برای سرگرمی یا عبرت گرفتن یا کنجکاوی به تاریخ می نگرند اما هویت خود را در قامت رجال تاریخی جلوه گر نمی بینند. برای همین هم موقع بحث تاریخی رگ گردنشان بیرون نمی زند! هویت خود را با دستاوردهای شخص خودشان در طول زندگی تعریف می کنند نه کرده های مردان قوم خود در طول تاریخ.
در اوایل قرن ٢٠ اونها هم یک رویکرد هویتی به تاریخ برگرفته بودند که اوجش در فاشیسم موسولینی بود. چوبش را خوردند و این رویکرد را کنار نهادند.
----------------
اغلب ما با والدین خود خود خودمان هزار جور اختلاف سلیقه داریم.اتفاقا خوب هم هست که اختلاف سلیقه داریم. اگر کپی آنها بودیم اشکال داشت! معنایش این می شد که هیچ تجربه و مشاهده و ادارک مستقلی نداشته ایم .
اون وقت سر تعصب به گذشتگان هزار سال پیش که هیچ معلوم هم نیست به واقع از نسل آنهاییم یا خیر، رگ گردنمان می زند بیرون!
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل