+0 به یه ن
١٥ سال پیش در همین اردیبهشت ماه بود که کاریکاتوری منتشر شد که باعث خشم درصد بزرگی از ترکان ایران شد و اعتراضات وسیعی در پی داشت. این رویداد تاثیر اجتماعی قابل توجهی گذاشته. جا داره بعد از ١٥ سال، جامعه شناسان به طور علمی و به دور از حب و بغض به این رویداد و تاثیری که بر روی جریان هویت طلبی داشت بپردازند.
همچنین جا داره که به طور علمی به مطالعه جریان اجتماعی نسبتا قدرتمند هویت طلبی پرداخته بشه. جنبه های سازنده و نیز مخرب آن، به دور از حب و بغض بررسی بشه و نقاط ضعف وقوت آن مورد مطالعه جدی علمی قرار بگیره.
در باره اون رویداد زیاد نوشته و گفته شده. اما مثل اکثر رویداد ها وجریان های دیگر در کشور ما تحلیل علمی کمتر بوده. بیشتر یا جریان هویت طلبی کوبیده اند یا در تعریف از آن راه اغراق و افراط پیشه کرده اند.
(چنان که رسم همیشگی ماست!)😏
مخالفان جریان هویت طلبی، سعی کرده اند جریان هویت طلبی را پانترکیسم بنامند. بعدش هم بدون این که کوچکترین زحمتی به خود برای شناخت علمی ریشه ها وابعاد اجتماعی آن دهند جملات قصار مرید-پسندی صادر نموده اند نظیر "پانترکیسم ملغمه ای از بیسوادی و بیشعوری است". مریدان هم تصویری کاریکاتوری از این جریان را ترسیم می کنند و جمله قصار قطب خود را برای حسن ختام تکرار می نمایند.
ژستی هم می گیرند که معنایش این هست که وقتی این جمله قصار گهربار را تکرار کردیم دیگه خیلی میفهمیم.
تحلیل علمی و جامع و کامل این رویداد و پیامدهایش و جریان هویت طلبی، گروهی از جامعه شناسان مجهز به مطالعات و نظر سنجی های میدانی علمی می طلبد.
اما من می خواهم به رویدادی که در سایه این جریانات رشد کرد اشاره کنم. من اسمش را می ذارم" دکان مبارزه با پانترکیسم"! دکان دو نبش پر سودی هم هست. در نوشته های بعدی ام در مورد این دکان که برای خیلی ها، نون و آب شد صحبت خواهم کرد . اما فقط اینجا اشاره گذرا می کنم که من تا به حال به کسی در ایران برنخورده ام که خود را پانترکیست بداند. اصلا معلوم نیست که این دکانی باز شده دارد با چه کسانی مبارزه می کند. فقط یک عده را از پانترکیسم می ترساند وبرای دکان خودش مشتری جلب می کند.
🍀@minjigh
دکان "مبارزه با پان ترکیسم" قبل از وقایع اردیبهشت سال ١٣٨٥ هم بود. اما یک دکان کوچک سوت و کور در کوچه فرعی گمنام بود. در این ١٥ سال این دکان هم تکثیر شده و هم رشد کرده. برای برخی شده دکان دو نبش، برای برخی دیگر شده شاپینگ مال های چندین طبقه.
این دکان ها هزینه زیادی به کشور تحمیل کرده اند. مانع از این شده اند که بین جریان اجتماعی هویت طلبی در آذربایجان با جریان های مختلف اجتماعی در شهرهای فارس نشین
ائتلافی سازنده بر سر منافع و مطالبات مشترک صورت گیرد.
به علاوه برخی از این دکان ها استفاده کرده اند و به موقعیت های مدیریتی یا دانشگاهی رسیده اند که شایستگی آن را نداشته اند. بعد در اون موقعیت خرابکاری کرده اند.
عموم
فروشندگان دکان های "مبارزه با پانترکیسم" خود ترک هستند اما اغلب ترجیح می دهند که آذری خوانده شوند. بیشترشان جزو ساکنان و بزرگ شده های تهران و شهرهای اقماری آن هستند. در بین خارج نشینان هم زیاد از آنها یافت می شود. از مشتریان پروپاقرص این دکان ها، "پرشین های مقیم خارج" و مقلدان ساکن ایران همین پرشین ها هستند. در خود آذربایجان هم فروشندگان دکان مبارزه با پان ترکیسم پیدا می شود. به لحاظ تعداد در اقلیت هستند اما بین مقامات استانی از این قشر زیاد منصوب می شوند. به خصوص در نهاد های چرب و نرم. اینها جزو کسانی هستند که کارشان از دکان داری گذشته و شده تملک شاپینگ مال چندین طبقه!
در دانشگاه های تهران هم موقع استخدام به این دکانداران اولویت می دهند. به خصوص اگر تیپی باشند که با جوک ترکی هم سایر همکاران را بخندانند. چنین دکان داری را که از یک طرف جوک ترکی می گوید و از سوی دیگر علم مبارزه با پانترکیسم بر می دارد به یک استاد (مستقل از این که فارس باشد یا از قوم دگر) که
فقط کار علمی می کند و از او به لحاظ حرفه ای سرآمد هست، ترجیح می دهند.
جالبه که این افراد غیر شایسته وقتی در کارشان خرابکاری می کنند باز یک عده ترک ها را مقصر می دانند!
کسی نیست به کسانی که ایراد می گیرند بگوید "همفکران شما اینها را پروار کردند که بزنند
توی سر ترک های دیگر. حالا بفرمایید تحویل بگیرید!”
جریان هویت طلبی بین اقوام دیگر هم وجود دارد. اما ندیدم اقوام دیگر چنین دکانی باز کرده باشند. علت چیست؟! جای تحلیل و بررسی دارد. در هر حال خوش به حالشان که از این دکان ها سر راهشان سبز نشده! ائتلاف بین آنها و جریان های دیگر با موانع کمتری رو به رو خواهد شد.
ادامه دارد....
🍀@minjigh
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل