جمعه 6 فروردین 1400
+0 به یه ن
فیس بوک تویتر گوگل
من نمی دانم که حاجی فیروز بازمانده از برده داری و نماد نژادپرستی است یا یک اسطوره اصیل آریایی سرشار از عمیق ترین مفاهیم فلسفی-عرفانی-انسانی-اجتماعی-سیاسی-فرهنگی-اقتصادی-علمی-هنری- ورزشی....
راستش خیلی هم علاقه ندارم که بحث های مربوطه را دنبال کنم.
چیزی که برای من مهم هست اینه که آیا دُردانه سه سال ونیمه ما، که با خنده هایش شور زندگی می آره، با حاجی فیروز ذوق می کنه یا نه! جواب هم این هست که خیر! دُردانه ما از حاجی فیروز وحشت می کنه و نگران آن هست که حاجی فیروز عیدی هاش را از او بگیره.
خودم برای دردانه مون تَکَم چی شدم. لباس توری شیری رنگ پوشیدم و شال صورتی مورد علاقه دُردانه را هم انداختم روی دوشم و تکم گردانی کردم. روز قبلش، شاهین تنبک زده بود و من هم شعر تکم آقای رامین جهانگیرزاده را رویش خوانده بودم. ضبط کردیم و هنگام تکم گردانی پخش کردیم. آخر سر دردانه به تکم قند تعارف کرد و از تکم عیدی گرفت.
(آی تکمین کندی وار
کمندی وار کندی وار
هر قاپیدا اویناسا
بیر نعلبکی قندی وار)
موقع رفتن هم عیدی تکم را در جیبش قایم کرد که حاجی فیروز ازش نگیره.
عیدی تکم و خود تکم را هم سفارش داده بودم برایم بافته بودند (در راستای حمایت از تولید داخلی!)
امسال، تعجب و هیجان دردانه از تکم و تکم گردانی، بر ذوقش می چربید. وسط تکم خوانی من، تکم را از دست من گرفت خودش گرداند! تا سال بعد که با تکم اش بازی کنه و هر از گاهی عکس ها و فیلم تکم گردانی را ببینه، به تکم گردانی تعلق خاطر بیشتری می یابه و هنگام عید ۱۴۰۱ بیشتر با آن ذوق می کنه.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل