جنگ های صلیبی

+0 به یه ن

جنگ های صلیبی قرار بوده بین مسلمان ها و مسیحی ها باشه اما در مقطعی مسیحیان  اروپایی غربی به استانبول ( همان قسطنطنیه که آن روزها پایتخت روم شرقی و محل زندگی مسیحی ها بوده) حمله کردند و جنایت های فراوان علیه برادران و خواهران دینی خودشان مرتکب شدند.  کشتار بیرحمانه ای کردند، غارت بیرحمانه ای کردند (متمدن ترینشان ونیزی ها بودند که فقط غارت کردند، دیگه تخریب نکردند. ونیز پر هست از مجسمه ها و.... که از استانبول در آن جنگ غارت شده. از جمله چهار اسب برنزی معروف در ایوان کلیسای سن مارکو ) و کلی هم به مقدسات همکیشان خود توهین کردند. اینجا در ویکی پدیا چنین نوشته:

Though the Venetians had an appreciation for the art which they discovered (they were themselves semi-Byzantines) and saved much of it, the French and others destroyed indiscriminately, halting to refresh themselves with wine, violation of nuns, and murder of Orthodox clerics. The Crusaders vented their hatred for the Greeks most spectacularly in the desecration of the greatest Church in Christendom. They smashed the silver iconostasis, the icons and the holy books of Hagia Sophia, and seated upon the patriarchal throne a whore who sang coarse songs as they drank wine from the Church's holy vessels.

دو توضیح بدهم: هاجیا سوفیا همان ایاصوفیه معروف  هست. یونانی ها این جور می گویند. violation of nuns هم یعنی تجاوز به راهبه ها. این کار ها را مسیحیان غربی علیه مسیحیان شرقی کرده اند. مسلمان ها این وسط بیگناه بوده اند. بروید تاریخش را بخوانید. مسیحیان شرقی -خیر سرشان- از مسیحیان غربی برای مقابله با مسلمان ها و یک سری اختلافات داخلی خودشان استمداد کرده بودند که این بلا سرشان آمد. یک دهم این کارها را مسلمان ها وقتی بر آنها پیروز شدند با آنها نکرده اند.
 

حالا از قرن ۱۳ بیاییم به چند هفته اخیر که درگیری های قره باغ هست. سیستم های پروپاگاندای هر دو طرف  -و  همچنین  طرفدارانشان در ایران- بسیار  فعال هستند. به جنگ های صلیبی ربطش می دهند. به مسایل نژادی  وقومی ربطش می دهند. خیال می کنند با این گونه ربط دادن ها برای خودشان یار جمع می کنند!
تاریخ به ما می گوید این قبیل یارها از صد تا خار بدترند!

درگیری قره باغ به خاطر یک مناقشه ارضی هست نه بیش از آن. نه جنگ صلیبی است نه جنگ نژادی.  یک سرزمین هست که دو دسته از مردم ادعا می کنند مال اونهاست و اختلاف افتاده. از این اختلاف ها خیلی وقت ها پیش می آد حتی اگر طرفین همکیش و همنژاد و همزبان باشند. حتی اگر هر دو آدم های خوبی باشند!  در خیلی از خانواده ها در تقسیم ارث بین خواهر و برادرها دعوا می شه. خیلی از شرکا وقتی می خواهند شراکتشان را تمام کنند اختلاف پیدا می کنند. در واقع به ندرت پیش می آید که اختلافی در این موارد پیش نیاد. ۳۰ سال پیش یک غول عظیم به نام شوروی فروپاشیده از توش کشورهای کوچک مستقل شده اند. طبیعی است که مناقشات ارضی پیش بیاد.  وقتی در آپارتمان ها  بین همسایه ها، سر محل پارکینگ این همه اختلاف پیش می آید، انتظار داشتید بعد از فروپاشی شوروی  مناقشه ارضی به وجود نیاد؟ چه ربطی به قومیت یا مذهب داره آخه!؟ بین همسایه های همزبان و همدین هم سر پارکینگ  خیلی وقت ها مناقشه هست. هر دو طرف خود را محق می دانند.


لابد سیستم اطلاعاتی شوروی و پیش از آن تزارها این ور و اون استخوان لای زخم گذاشته اند. استخوان های لای زخم را باید هر چه سریعتر با جراحی سریع بیرون کشید. نه آن که دور و برش را هم خراشید و گذاشت که عفونت کند.
هرچه بیشتر این مناقشه را به مسایل قومی یا  مذهبی ربط بدهند حل آن دشوار تر خواهد بود.



اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]