ارتباط صنعت و دانشگاه از دیدگاه مینجیق

+0 به یه ن

در جلسه ای با حضور برخی از صاحبنظران كشور در مورد رسالت دانشگاه، یكی از سخنرانان هدف دانشگاه را خدمت به صنعت كشور برای رفع مشكلات صنعتی كشور خواند. این سخن به یكی از همكاران عزیز ما كه در جمع حضور داشت گران آمد. همكار ما بر آشفت و گفت كه: " دانشگاه محل تفكر و تربیت متفكر هست. دانشگاه هویتی مستقل دارد. زمانی چون وضع اقتصادی خراب بود برای تامین مخارج دانشگاه تصمیم به ارتباط با صنعت و در آمد زایی از آن طریق گرفته شد. اما این هدف اصلی دانشگاه نباید باشد. حداكثر وسیله ای برای تامین مخارج دانشگاه هست و بس."
(بااین كه در گیومه گذاشتم ولی نقل به مضمون هست. در واقع برداشتم خودم هست از سخنان ایشان.)

اما نظر خودم در این باره: كاملا موافقم كه وظیفه دانشگاه پرورش تفكر  هست. شان دانشگاه را به خادم صنعت فروكاستن جفاست به این نهاد. البته دانشگاه در خلا و ایزوله از بقیه ی جامعه نمی تواند بقا داشته باشد. دانشگاه با صنعت هم چون بقیه ی بخش های جامعه ناگزیر هست كه تعامل كند. اما نباید وامدار هویتی آن باشد. شاید ناگزیر شود به لحاظ اقتصاد به آن وابسته شود اما هویت مستقل خود را باید پاس بدارد. جامعه ای كه دانشگاهش هویتی والاتر از خدمت به صنعت برای خود نبیند شاید در كوتاه مدت پیشرفت های سریعی داشته باشد اما در دراز مدت "كم می آورد."  این نظرشخصی من هست.


در پست قبلی نظر و نگاه عطیه كارشناس اقتصادی وبلاگ مینجیق را در مورد "ارتباط صنعت و دانشگاه" می خوانید. جمله ی آخر عطیه را دوباره اینجا نقل می كنم:
"اما در مورد ارتباط صنعت با دانشگاه تا زمانی كه ما یادمان نیاید كه ما در چه درجه و مرحله ای از رشد اقتصادی هستیم، معمولا حرف‌هایمان شعارگونه خواهد بود."

در تایید حرف عطیه و در ادامه آن به بیان  مشاهده شخصی ام می پردازم و نگرانی و دغدغه ای را مطرح می سازم. چندی پیش دولتمردان  به صرافت افتادند كه یكی از شاخه های پژوهشی فیزیك آینده ی خوبی در صنعت خواهد داشت. تصمیم گرفتند بر روی آن سرمایه گذاری كنند. به نظر این اقدام و تصمیم شان خیلی هوشمندانه و عاقلانه و آینده نگرانه و عالمانه و مدرن می آید. بسیار عالی! اما نتیجه چی شد؟! سرمایه ها هدر رفت! چند نفر از همكارانمان را می شناسم كه به كار پژوهشی خودشان كه ربطی به آن مقوله نداشت پسوندی بی مسمی چسباندند كه كارخود را به آن مقوله بچسبانند و  از بودجه چیزی نصیبشان شود. با این كه شاخه پژوهشی شان فرسنگ ها با موضوع مورد نظر فاصله داشت با آن پسوند كارشان را در آن شاخه جا زدند و بودجه های كلان دریافت كردند. حالا این همكاران ما این بودجه را صرف كار پژوهشی كردند. هدفشان هم در كنار گرفتن بودجه نشان دادن ناكارآمدی سیستم در  داوری پروژه ها و تخصیص بودجه ها بود. می خواستند نشان دهند چه قدر آنها كه برای تخصیص بودجه ها به داوری پروژه ها می پردازند و به زعم خود بودجه تخصیص می دهند كه این شاخه را رشد دهند
ناآگاهند!
 با این حساب می توانید تصور كنید كه چه بودجه هایی توسط آدم های ناشایست و كلاهبردار  به اسم پروژه های كاربردی "هپلی هپو" می شود!! این موضوع اختصاص به ایران ندارد. مشابه دقیق این اتفاق همزمان در تركیه, مالزی و سنگاپور اتفاق افتاده.
خلاصه می خواهم بگویم به این سادگی ها هم نیست. در كشورهایی مثل ایران و تركیه و مالزی كه بنیه علمی و پژوهشی شان ضعیف هست به این راحتی نمی شه شاخه پژوهشی راه انداخت. با همان بودجه در ایتالیامی شد  كارهای درخور توجهی كرد.

پس چی كار باید كرد؟! جواب من-به افرادی مثل خودم - اینه كه همین كاری را كه بلدیم درست انجام بدهیم. جوابم برای سیاست گذاران علمی كشور چیست؟ از من سئوال نكرده اند! اگر سئوال بكنند می گویم باید فرصت و اطلاعات بسیار بیشتری به همراه یك تیم متشكل از شاخه های مختلف داشته باشیم كه  بر اساس اطلاعات دقیق برنامه ریزی نماییم. جواب این سئوال خودش یك پروژه ی تمام عیار می طلبد. با این دیدگاه  "دنیای الكترونیك داره به آخر می رسه. دنیای آینده دنیا ی   "شلستونیك" هست پس پول بریزیم در این زمینه از دنیا عقب نمونیم" تنها به رشد بیشتر شارلاتانیزم علمی كمك كرده ایم و شارلاتان های علمی هم علاوه بر این كه پول ها را هپلی هپو می كنند آبروی نهاد دانشگاه را هم از بین می برند.
این كه" تركیه و سنگاپور دارند در این زمینه سرمایه گذاری می كنند پس ما هم سرمایه گذاری كنیم" راه منطقی برای سیاستگذاری علمی كشور نیست!  ابتدا باید ببینیم بنیه علمی لازم برای آموزش و داوری پروژه ها را داریم یا خیر. قبل از تخصیص بودجه باید این بنیه به وجود آید.


پی نوشت
: "شلستونیك" معنایی ندارد همین جوری پراندم. یك زمانی خیلی مد بود بگویند:"دنیای الكترونیك داره به آخر می رسه. دنیای آینده دنیا ی ....."

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]